میرشایمر

در نهایت، نسبت تلفات متقابل وجود دارد که از زمان آغاز جنگ در فوریه۲۰۲۲ یک موضوع بحث‌برانگیز بوده است. برداشت متعارف در اوکراین و غرب این است که سطح تلفات در هر دو طرف یا تقریبا برابر است یا اینکه روس‌ها متحمل تلفات بیشتری نسبت به اوکراینی‌ها شده‌اند. «اُلکسی دانیلوف» رئیس شورای امنیت ملی و دفاع اوکراین، تا آنجا پیش می‌رود که استدلال می‌کند روسیه به ازای هر یک سرباز اوکراینی در نبرد باخموت، ۵/ ۷سرباز از دست ‌داده است. این ادعاها اشتباه است. نیروهای اوکراینی به یک دلیل بی‌تردید تلفات بسیار بیشتری نسبت به حریفان روسی خود متحمل شده‌اند: روسیه توپخانه‌ بسیار بیشتری نسبت به اوکراین دارد.

در جنگ فرسایشی، توپخانه مهم‌ترین سلاح در میدان نبرد است. در ارتش ایالات‌متحده، از توپخانه به‌طور گسترده‌ای به‌عنوان «سلطان نبردها» یاد می‌شود؛ زیرا مسوول اصلی کشتن و زخمی کردن سربازانی است که در حال جنگ هستند. بنابراین توازن توپخانه در جنگ فرسایشی بسیار مهم است. تقریبا با هر حساب ‌وکتابی، روس‌ها چیزی بین ۵ به ۱ و  ۱۰ به ۱ برتری در توپخانه دارند که همین امر ارتش اوکراین را در یک نقطه‌ضعف قابل‌توجه در میدان نبرد قرار می‌دهد. به‌طور کلی، می‌توان انتظار داشت که نسبت تلفات متقابل نزدیک به توازن توپخانه است. بنابراین، نسبت تلفات متقابل در حد ۲ به ۱ به نفع روسیه یک برآورد محافظه‌کارانه است.

یک چالش‌ احتمالی برای تحلیل من این است که استدلال کنم روسیه در این جنگ متجاوز است و مهاجم همواره تلفات بسیار بالاتری نسبت به مدافع متحمل می‌شود؛ به‌ویژه اگر نیروهای مهاجم درگیر حملات گسترده‌ای در خط مقدم باشند که اغلب گفته می‌شود طرز عمل ارتش روسیه است. به‌هرحال، مهاجم در فضای باز و در حال حرکت است؛ درحالی‌که مدافع عمدتا از موقعیت‌های ثابتی که پوشش قابل‌توجهی را فراهم می‌کند، می‌جنگد. این منطق، زیربنای قانون سرانگشتی معروف ۳ به ۱ است که می‌گوید یک نیروی مهاجم حداقل سه‌برابر بیشتر از مدافع نیاز به سرباز برای ‌پیروزی در یک نبرد دارد. اما وقتی این خط استدلال درباره جنگ اوکراین کاربرد می‌یابد، مشکلاتی وجود دارد:

اول، این فقط روس‌ها نیستند که در طول جنگ کارزارهای تهاجمی را آغاز کردند. در واقع، اوکراینی‌ها سال گذشته دو حمله‌ بزرگ را آغاز کردند که منجر به پیروزی‌های گسترده‌ای شد: حمله‌ خارکیف در سپتامبر۲۰۲۲ و حمله‌ خرسون بین اوت و نوامبر۲۰۲۲. اگرچه اوکراینی‌ها در هر دو حمله به دستاوردهای ارضی قابل‌توجهی دست یافتند، اما توپخانه‌ روسیه تلفات سنگینی را به آنها به‌عنوان نیروی مهاجم وارد کرد. اوکراینی‌ها به‌تازگی یک حمله‌ بزرگ دیگر را در ۴ژوئن علیه نیروهای روسی آغاز کردند که تعدادشان بیشتر و بسیار آماده‌تر از آنهایی است که اوکراینی‌ها در خارکیف و خرسون با آنها جنگیدند.

دوم، تمایز بین مهاجمان و مدافعان در یک نبرد بزرگ معمولا سیاه‌وسفید نیست. هنگامی‌که یک ارتش به ارتش دیگر حمله می‌کند، مدافع همیشه ضد حملات را آغاز می‌کند. به‌عبارت‌دیگر، تبدیل مدافع به مهاجم و تبدیل تهاجم به دفاع. در طول یک نبرد طولانی، هر یک از طرفین احتمالا در نهایت حملات و ضد حمله‌های زیادی انجام داده و همچنین از موقعیت‌های ثابت دفاع می‌کنند. این « عقب و جلو رفتن» توضیح می‌دهد که چرا نسبت تلفات متقابل در نبردهای مربوط به «جنگ داخلی ایالات‌متحده» و «جنگ جهانی اول» تقریبا برابر است و برای ارتشی که در حالت تدافعی است، مطلوب نیست. درواقع ارتشی که اولین ضربه را وارد می‌کند، گهگاه تلفات کمتری نسبت به ارتش هدف متحمل می‌شود. به‌طور خلاصه، دفاع معمولا شامل حملات زیادی است. از گزارش‌های خبری اوکراین و غرب مشخص است که نیروهای اوکراینی به‌طور مکرر دست به ضد حملاتی علیه نیروهای روسی می‌زنند. این گزارش در واشنگتن‌پست درباره جنگ در اوایل سال جاری در باخموت را در نظر بگیرید: یک ستوان اول اوکراینی گفت «این حرکت سیال در جریان است... حملات روسیه در امتداد جبهه به نیروهای آنها اجازه می‌دهد تا قبل از اینکه چند ساعت بعدتر عقب رانده شوند، چند صد متر پیشروی کنند...

تشخیص دقیق محل خط مقدم سخت است؛ زیرا وضعیت در آنجا ژله‌ای است [یعنی هر لحظه امکان تغییر دارد]».با توجه به مزیت عظیم توپخانه‌ روسیه، منطقی به نظر می‌رسد که فرض کنیم نسبت تبادل تلفات در این ضد حمله‌های اوکراینی به نفع روس‌ها است؛ البته احتمالا به روشی ناهمسنگ و بی‌قرینه.

سوم، روس‌ها - البته نه اغلب - از حملات مستقیمِ «بزرگ‌مقیاس» که هدفش حرکت سریع به جلو و تصرف قلمرو باشد، استفاده نمی‌کنند؛ اما نیروهای مهاجم را در معرض آتش بی‌امان مدافعان اوکراینی قرار می‌دهد. هما‌ن‌طور که ژنرال سرگئی سوروویکین در اکتبر ۲۰۲۲، زمانی که فرماندهی نیروهای روسی در اوکراین را بر عهده داشت، توضیح داد: «ما استراتژی متفاوتی داریم... ما به هر سربازی رحم می‌کنیم و به‌طور مداوم دشمن در حال پیشروی را زمین‌گیر می‌کنیم.» در واقع، نیروهای روسی تاکتیک‌های هوشمندانه‌ای را اتخاذ کرده‌اند که میزان تلفات آنها را کاهش می‌دهد. تاکتیک مورد علاقه‌ آنها انجام حملات فیزیکی تمام‌عیار علیه مواضع ثابت اوکراین با واحدهای کوچک پیاده‌نظام است که باعث می‌شود نیروهای اوکراینی با خمپاره و توپ به آنها حمله کنند.

این پاسخ به روس‌ها اجازه می‌دهد تعیین کنند که مدافعان اوکراینی و توپخانه‌ آنها در کجا قرار دارند. سپس روس‌ها از مزیت بزرگ خود در توپخانه برای حمله به دشمنان خود و کوبیدن مواضع آنها استفاده می‌کنند. پس‌ازآن، دسته‌های پیاده‌نظام روسیه دوباره به جلو حرکت می‌کنند و هنگامی‌که با مقاومت جدی اوکراین روبه‌رو می‌شوند، این روند را تکرار می‌کنند. این تاکتیک‌ها به توضیح این مساله کمک می‌کند که چرا روسیه در تصرف سرزمین‌های تحت کنترل اوکراین پیشرفت کندی دارد. ممکن است تصور شود که غرب می‌تواند با تامین گلوله‌های توپخانه‌ای بیشتر به اوکراین، راه درازی را به سمت کاهش نسبت تلفات متقابل بردارد و در نتیجه مزیت قابل‌توجه روسیه با این سلاح بسیار مهم را از بین ببرد. بااین‌حال، این اتفاق به این زودی‌ها رخ نخواهد داد؛ زیرا نه ایالات‌متحده و نه متحدانش ظرفیت صنعتی لازم برای تولید انبوه لوله‌ها و گلوله‌های توپخانه برای اوکراین را ندارند. آنها همچنین نمی‌توانند به سرعت این ظرفیت را ایجاد کنند.