میرشایمر

شکی نیست که پوتین متعهد به این بود که مینسک به‌راستی کار کند و موثر باشد؛ اما اولاند، مرکل و پوروشنکو -و همچنین زلنسکی - همگی به‌صراحت اعلام کرده‌اند که علاقه‌ای به اجرای مینسک ندارند؛ اما در عوض، آن را فرصتی برای خرید زمان برای اوکراین می‌دانند تا ارتش خود را تقویت کند تا بتواند با شورش در دونباس مقابله کند. همان‌طور که مرکل به «دای زت» گفت: این «تلاشی بود برای دادن زمان به اوکراین... تا قوی‌تر شود.» به همین ترتیب، پوروشنکو گفت: «هدف ما این بود که ابتدا تهدید را متوقف کنیم یا حداقل جنگ را به تعویق بیندازیم تا هشت سال را برای بازگرداندن رشد اقتصادی و ایجاد نیروهای مسلح قدرتمند تضمین کنیم.» مدت کوتاهی پس از مصاحبه‌ مرکل با «دای زت» در دسامبر۲۰۲۲، پوتین در یک کنفرانس مطبوعاتی گفت: «من فکر می‌کردم که سایر شرکت‌کنندگان این توافق حداقل صادق باشند؛ اما نه، معلوم شد که آنها نیز به ما دروغ می‌گویند و فقط می‌خواستند اوکراین را با سلاح مجهز و پمپاژ کنند و این کشور را برای درگیری نظامی آماده کنند.»

پوتین در ادامه با بیان اینکه گول خوردن از سوی غرب باعث شد او فرصت حل مشکل اوکراین را در شرایط مساعدتری برای روسیه از دست بدهد، افزود: «صادقانه بگویم، ما به‌ظاهر خیلی دیر تصمیم گرفتیم. شاید باید همه‌ این [عملیات نظامی] را زودتر شروع می‌کردیم؛ اما فقط امیدوار بودیم که بتوانیم آن را در چارچوب توافقات مینسک حل کنیم.» وی سپس تصریح کرد که دوگانگی غرب مذاکرات آینده را پیچیده خواهد کرد: «اعتماد در حال حاضر تقریبا صفر است؛ اما پس از چنین اظهاراتی، چگونه می‌توانیم مذاکره کنیم؟ درباره چی؟ آیا می‌توانیم با کسی توافق کنیم و تضمین‌ها کجاست؟» در مجموع، بعید است که احتمال پایان جنگ اوکراین با یک توافق صلح معنادار وجود داشته باشد. در عوض احتمالا جنگ حداقل یک سال دیگر به طول می‌انجامد و در نهایت به یک «درگیری منجمد» تبدیل می‌شود که ممکن است دوباره به یک جنگ تبدیل شود.

عواقب و پیامدها

فقدان یک توافق صلح قابل‌دوام، پیامدهای وحشتناک مختلفی را در پی خواهد داشت. برای مثال، روابط بین روسیه و غرب احتمالا برای آینده‌ قابل پیش‌بینی عمیقا خصمانه و خطرناک باقی خواهد ماند. هر یک دیگری را «اهریمنی» جلوه می‌دهد و درعین‌حال سخت تلاش می‌کند تا میزان درد و مشکلی را که برای حریف خود ایجاد می‌کند، به حداکثر برساند. این وضعیت در صورت ادامه‌ جنگ، بی‌تردید حاکم خواهد شد؛ اما حتی اگر جنگ به یک درگیری منجمد تبدیل شود، بعید است سطح خصومت بین دو طرف تغییر زیادی کند. مسکو به دنبال بهره‌برداری از شکاف‌های موجود بین کشورهای اروپایی است و درعین‌حال می‌کوشد روابط ترانس آتلانتیک و همچنین نهادهای کلیدی اروپایی مانند اتحادیه اروپا و ناتو را تضعیف کند. با توجه به آسیب‌هایی که جنگ به اقتصاد اروپا وارد کرده و همچنان وارد می‌کند، با توجه به ناامیدی فزاینده‌ اروپا از چشم‌انداز جنگی بی‌پایان در اوکراین و با توجه به اختلافات بین اروپا و ایالات‌متحده در رابطه با تجارت با چین. رهبران روسیه باید زمینه‌ مساعدی برای ایجاد مشکل در غرب پیدا کنند.

این دخالت طبیعتا «روسوفوبیا» [روس هراسی] را در اروپا و ایالات‌متحده تقویت می‌کند و وضعیت بد را بدتر می‌سازد. غرب به‌نوبه‌ خود تحریم‌ها را بر مسکو حفظ خواهد کرد و روابط اقتصادی بین دو طرف را به حداقل می‌رساند؛ همه‌ اینها برای وارد آوردن آسیب به اقتصاد روسیه است. علاوه بر این، غرب بی‌تردید با اوکراین برای کمک به ایجاد شورش در سرزمین‌هایی که روسیه از اوکراین گرفته است، همکاری خواهد کرد. درعین‌حال، ایالات‌متحده و متحدانش به دنبال سیاست مهار سخت‌گیرانه در قبال روسیه خواهند بود که بسیاری معتقدند با پیوستن فنلاند و سوئد به ناتو و استقرار نیروهای مهم ناتو در شرق اروپا، این سیاست تقویت خواهد شد.

البته، غرب همچنان به آوردن گرجستان و اوکراین به ناتو متعهد باقی خواهد ماند؛ هرچند این اتفاق بعید باشد. در نهایت، نخبگان آمریکایی و اروپایی بی‌تردید شور و شوق خود را برای تقویت تغییر رژیم در مسکو و محاکمه‌ پوتین به خاطر اقدامات روسیه در اوکراین حفظ خواهند کرد. روابط روسیه و غرب نه‌تنها در حرکت روبه‌جلو همچنان مسموم خواهد ماند، بلکه خطرناک نیز خواهد بود؛ زیرا احتمال تشدید تنش هسته‌ای یا جنگ قدرت‌های بزرگ بین روسیه و ایالات‌متحده وجود خواهد داشت.

نابودی اوکراین

اوکراین قبل از شروع جنگ در سال گذشته در مشکلات شدید اقتصادی و جمعیتی قرار داشت. ویرانی که از زمان تهاجم روسیه به اوکراین وارد شده، وحشتناک است. بانک جهانی با بررسی وقایع سال اول جنگ اعلام کرد که این حمله «تلفات غیرقابل‌تصوری بر مردم اوکراین و اقتصاد این کشور وارد کرده است؛ به‌طوری‌که فعالیت [اقتصادی] در سال۲۰۲۲ به میزان خیره‌کننده‌ی ۲/ ۲۹درصد کاهش‌یافته است.» جای تعجب نیست که کی یف نیاز به تزریق انبوه کمک‌های خارجی دارد، فقط برای اینکه دولت بتواند کار کند و روی پای خود باشد؛ البته ذکری از نبرد در جنگ به میان نمی‌آورم. علاوه بر این، بانک جهانی تخمین می‌زند که خسارات وارده بیش از ۱۳۵میلیارد دلار است و تقریبا ۴۱۱میلیارد دلار برای بازسازی اوکراین مورد نیاز است. این گزارش می‌گوید که فقر از ۵/ ۵درصد در سال۲۰۲۱ به ۱/ ۲۴درصد در سال۲۰۲۲ افزایش‌ یافته و ۱/ ۷میلیون نفر دیگر را به فقر سوق داده و ۱۵سال پیشرفت را با عقبگرد مواجه ساخته است. شهرها ویران شده‌اند، تقریبا ۸میلیون اوکراینی از کشور فرار کرده‌اند و حدود ۷میلیون نفر آواره‌ داخلی هستند.