نگاه دیگران-بخش صدوهفتادوهفتم
استاد بازیها: هنری کیسینجر و هنر دیپلماسی خاورمیانهای
اکثر اسرائیلیها هرگز انتظار نداشتند که آن را حفظ کنند. امیدوارترین جنبه توافق برای بسیاری این بود که این توافق فقط ممکن است نشان دهد که مصر، بزرگترین و قدرتمندترین همسایه آنها، از جنگ دور شده و به سمت پیگیری مسالمتآمیز توسعه اقتصادی میل میکند. کیسینجر موفق شده بود نیازها و آرزوهای هر دو طرف را برآورده کند. این باعث افزایش شهرت و اعتبار وی شد. در اسرائیل، او با سوءظن زیادی مورد توجه قرار گرفته بود، تا حدودی بهدلیل فشار آوردن به آنها [اسرائیلیها] و بخشی هم بهدلیل اینکه او بهعنوان فردی سوءاستفادهگر تلقی میشد. وقتی مایر، دایان و ابن که اکنون از مسیر خود خارج و از تلاشهای او [کیسینجر] تمجید میکردند، اسرائیلیها نیز شروع به نرم کردن دیدگاههای خود کردند.
همانطور که خبرنگار تایمز اظهار کرد، «بهدرستی یا بهاشتباه، اسرائیلیها متقاعد شدهاند که او [کیسینجر] بی غل و غش بوده و عادلانه دیدگاههای آنها را بهطرف مقابل منتقل کرده است.» در آخرین روز حضورش در بیتالمقدس، کیسینجر با یک کارتون [کاریکاتور] در «اورشلیمپست» مورد استقبال قرار گرفت که او را بهعنوان «فرشته صلح»ی به تصویر میکشید که در بالای یک توپ [منظو ر توپِجنگ افزار است] خاموش نشسته بود. این کارتون در نقطه مقابل کارتون روزنامه عصرگاهی «معاریو» بود که یک سرباز اسرائیلی را نشان میداد که برای فرار از حملات هوایی بهسوی یک پناهگاه میدوید؛ درحالیکه در زیر آن عکس چنین نوشته شده بود: «کیسینجر دارد میآید.»
در مقایسه با مراسم امضای متعاقبِ آنکه نشانگر گذار از جنگ به صلح بین اسرائیل و همسایگان عرب و فلسطینیاش بود، این مورد اولی، با رویدادهای امضاشده پراکندهاش در بیتالمقدس، اسوان و کیلومتر ۱۰۱، در بهترین حالت میانهحال و معتدل بود. بااینحال، ازآنجاکه این اولین توافقنامه عربی-اسرائیلی بود، تزیینات فروتنانهاش اهمیت آن را میپوشاند. ازآنجاکه کیسینجر به یکسان علاقهمند به اشاره به اسرائیلیها و مصریان بود، این اولینبار در تاریخ درگیری عرب و اسرائیل بود که اسرائیل در نتیجه توافق مذاکرهشده با یک دولت عرب، از قلمرو عربی خارج میشود. همچنین این اولینبار بود که اسرائیل بهجای قدرت نظامی خود، ایمان خود را برای اهداف اعراب گرو میگذاشت.
همچنین این اولینباری بود که اسرائیلیها آماده به آزمون گذاردن این گزاره بودند که با واگذار کردن قلمرو میتوانند بیشتر و نه کمتر، ایمن شوند. این همچنین اولین توافق ازایندست برای جهان عرب بود. مصر، رهبر طبیعی اعراب بهعنوان بزرگترین و قدرتمندترین دولت عربی به لحاظ نظامی، بهتازگی با اسرائیل توافق کرده بود که این توافق شامل بازپسگیری قلمرو از طریق دیپلماسی و نه استفاده از زور بود. درحالیکه جنبههای سیاسی این جدایی نظامی بهعنوان اقدامات یکجانبه یا تعهدات به ایالاتمتحده مبدل میشد، باوجوداین آنها پیشگامانه بودند.
و این اولینبار برای ایالاتمتحده بود که میانجی این توافقنامه شده بود و مسوولیت فعال برای انجام و تحقق تعهداتی را که هر دو طرف متعهد به انجام آن بودند و همچنین برای اقداماتی در راستای حلوفصل درگیری گسترده عرب و اسرائیل برعهدهگرفته بود. ازآنجاکه این توافقنامه از سوی ایالاتمتحده بدون مشارکت سایر طرفهای خارجی مورد مذاکره قرار گرفته بود، نشاندهنده برآمدن «صلح آمریکایی» بود؛ یعنی یک نظم منطقهای جدید و تحت سلطه ایالاتمتحده بر اساس رهبری واشنگتن در راستای حلوفصل یکی از درگیریهای مداوم و خونین در منطقه. کیسینجر ستایشهایی را که برای سازمان دادن به این دستاورد چشمگیر کسب کرده بود، بهدست آورد. بااینحال، او نمیتوانست بدون کمک چشمگیر انور سادات به توافق برسد.
رهبر مصر با راهاندازی جنگ، محدود کردن اهداف خود و سپس چرخش بهسوی دیپلماسی، یک لحظه خاص را برای سوءاستفاده کیسینجر ایجاد کرده بود. سادات با دور شدن از شوروی و رو آوردن بهسوی ایالاتمتحده، به کیسینجر انگیزهای استراتژیک برای ایفای نقش خود ارائه داده بود. وی با اعتماد کردن به کیسینجر، امتناع از خنجر زدن و پذیرفتن رویکرد روانیاش در درمان ناامنیهای اسرائیل، تلاشهای خود را بیشتر کرد. سادات با عزم شجاعانهاش برای شکستن قالب درگیری و تعقیب صلح با دشمن خود به روشهای غیرمتعارف و خلاقانه، ترفند دیپلماتیک کیسینجر را تسهیل و تقویت کرد. در برخی مواقع، تعیین اینکه در روابطشان چه کسی دانشآموز بوده و چه کسی معلم، دشوار بود. اما آنها یک همزیستی ایجاد کردند که بهخوبی به نفع هر دو بود.
نخستوزیری اسرائیل نیز نقش مهمی در موفقیت کیسینجر ایفا کرد. آنها فشار نظامیای را فراهم کردند که او [کیسینجر] را قادر به دستیابی به آتشبس اولیه کرد و یاریو و دایان چارچوب مفهومیای را ارائه کردند که کیسینجر برای دستیابی به جدایی از آن استفاده کرد. اگرچه او مجبور شد مایر را با داد و فریاد به این نتیجه برساند که به نفع اسرائیل است که به ارتش سوم مصر اجازه بقا بدهد، اما موافقت مایر با این کار راه را برای نقش او بهعنوان صلحجو باز کرد و در پایان تمایل او [مایر] به تعلیق ناباوری خود و متقاعد کردن دولت ائتلافیاش برای تسلیم شدن قلمرو در راستای توافق، نشاندهنده شهامتی بود که با شهامت سادات مطابقت داشت. کیسینجر موفق شده بود برای به آزمون گذاردن نیات صلحآمیز همسایگان عربِ اسرائیل زمان بخرد. او سنگ بنای نظم جدید خود به رهبری آمریکا در خاورمیانه را شکل داده بود.