سقوط «کانسپت اسرائیل»
به گزارش ایسنا، قتلعامهای وحشتناکی در برخی از جوامع و پایگاههای نظامی صورت گرفته است. گرچه هزاران راکت و موشک به سمت اسرائیل شلیک شده، از جنوب تا «اورشلیم» (بیتالمقدس) و منطقه بزرگ تلآویو، اما عمدتا این یک انحراف بوده است؛ تلاش نظامی حماس بر روی جوامع اسرائیلی در مرز غزه متمرکز شده و بسیار موفق بوده است. پاسخ اسرائیل - در این زمان و حتی بیشتر در روزهای آینده - بهای گزافی را در طرف فلسطینی به دنبال خواهد داشت. با این حال، غزه تنها عرصهای نیست که میتواند شعلهور شود. گرچه اسرائیل اکنون نیروها را در جبهه جنوبی متمرکز کرده، اما باید در نظر داشته باشد که نبرد میتواند در چندین جبهه گسترش یابد. اینها میتواند شامل کرانه باختری، شرق «اورشلیم» (قدس شرقی) و احتمالا حزبالله در شمال و همچنین عناصر افراطی عرب در داخل اسرائیل باشد. حزبالله به تحولات چشم دوخته و گزینههای خود را میسنجد. احتمالا انگشت سیدحسن نصرالله، رهبر حزبالله لبنان روی ماشه باشد.
مقایسه تاریخی در این مورد اجتنابناپذیر است. گفتن این نکته ناراحتکننده است؛ «کانسپت اسرائیل» سقوط کرده است، آن هم با توجه به سیاست، استقرار نیروها برای دفاع، آمادگی برای حمله غافلگیرانه و نبود هرگونه هشدار اطلاعاتی؛ این اصطلاحی است برای مفهوم اشتباه دکترین دفاعی بهعنوان امری خطاناپذیر که پس از جنگ یوم کیپور در سال۱۹۷۳ شناخته شد. حماس ماهها این کارزار را برنامهریزی میکرد و در تمام آن مدت اسرائیل درباره افزایش تعداد ورود کارگران غزه برای کار به اسرائیل تردید داشت.
نتیجه فاجعهبار -۵۰سال و یک روز پس از شروع جنگ یوم کیپور- یک شکست بزرگ ساختاری از سوی کل رهبری سیاسی و امنیتی تلآویو است. با این حال، این موارد تنها پس از پایان جنگ باید عمیقا روشن شود. مشکل اینجاست که اسرائیل از یک بحران داخلی بیسابقه که در آن رفتار افراطی و جنونآمیز کابینه دستورکار را دیکته کرده و در چارچوب آن کابینه بر همه چیزهای اشتباه تمرکز کرده است، وارد این جریان میشود. این امر سطوح بالا را از مسوولیت مدنی مبرا نمیکند؛ اما قطعا عملکرد تلآویو را در روزهای سخت پیشرو سختتر خواهد کرد.
برخلاف عملیات قبلی حماس در تابستان۲۰۱۴، این بار حملات این گروه علیه پایگاههای نظامی بود که سطح آمادگی خیلی پایینی داشتند و با تعداد حداقلی نیرو مواجه بودند. تنها با گذشت ساعاتی از شروع حمله در ۶:۳۰صبح، بسیاری از نیروهای حماس توانستند به شهرکهای اطراف نوار غزه نفوذ کنند. متاسفانه، این طرحها کاملا با آنچه حماس در تمام این سالها تمرین کرده است، مطابقت دارد. بدون هیچ هشدار اولیه و با توجه به آمادگی دفاعی ضعیف تلآویو، نفوذ گستردهای صورت گرفت. پیامدهای بلندمدت - برای شهرکهای اسرائیلی در امتداد مرز غزه، روابط بین اسرائیل و فلسطینیها و همچنین شاید کل این منطقه- عظیم خواهد بود. در حرکت آغازین، حماس به «تصویر پیروزی» خود دست یافته است و در رسانههای اجتماعی و کانالهای تلویزیونی بابت آن خوشحالی خواهند کرد.
این سناریوی کابوس آتی لزوما به غزه ختم نخواهد شد. همه چیز احتمالا به عرصههای دیگر هم سرایت خواهد کرد. همانطور که اشاره شد، همه اینها اسرائیل را در شرایط بد داخلی گرفتار کرده است. این احتمالا بخشی از محاسبات حماس بود که فرض میکرد امکان بهرهبرداری از ضعف اسرائیل وجود دارد .با توجه به شکست شدید اطلاعاتی، نمیتوان این فرض را رد کرد که نمیدانیم در جبهههای دیگر چه میگذرد. آیا حرکت هماهنگی با حزبالله و ایران در اینجا صورت گرفته است؟ آیا حزبالله منتظر است تا اسرائیل بخش بزرگی از موشکهای دفاع موشکی گنبد آهنین خود را قبل از پیوستن به جنگ هدر دهد؟ احتمالا اسرائیل اکنون هشدارهای بسیار شدیدی را از طریق کانالهای مختلف به تهران، دمشق و بیروت ارسال میکند. جنگی که از غزه برخاسته است، با توجه به تحولات سیاسی و دیپلماتیک، کل عرشه را درهم شکسته است.
تقریبا همه نیروهای ذخیره که اعلام کرده بودند بهدلیل تغییرات جنجالی قضایی از خدمت منصرف میشوند، صبح شنبه به یگانها و پستهای فرماندهی خود بازگشتند. دقیقا همانطور که ۵۰سال پیش اتفاق افتاد، غافلگیری در روز شنبه رخ داد. سرویس امنیتی شینبت مقصر است؛ اطلاعات نظامی مقصر است؛ رئیس ستاد مقصر است؛ اعتراضات مقصر است. آن تظاهرات اکنون تا پایان جنگ متوقف خواهد شد. در پایان، اجتناب از این سوال بزرگ غیرممکن خواهد بود: چه بر سر ما آمد و چگونه ما در چنین دام مرگباری گرفتار شدیم؟ ظاهرا هیچ اطلاعاتی از قبل وجود نداشت؛ اما نشانههای قبلی هم از غزه و هم از کرانه باختری دریافت شده بود. این نشانهها با بیتفاوتی کامل کل رهبری تلآویو مواجه شد. در این مورد هم میتوان انتظار یک پسلرزه عظیم را داشت، همانطور که در سال۱۹۷۳ رخ داد.»