نگاه دیگران-بخش چهلودوم
قطر بهمثابه یک« قدرت عاریهای»
به نظر میرسد روابط الجزیره عربی با سایر سازمانهای اسلامگرا مانند اخوان المسلمین ریشهای و بلندمدت باشد. «حقانی» سفیر سابق که همچنین کارشناس خاورمیانهای تروریسم برای مستند «قطر: اتحاد خطرناک» بود، الجزیره را پیامد اجتنابناپذیر سیاست قطر برای جلب حمایت اخوان المسلمین و درگیر شدن با روایتهای اسلامگرایانه میداند. برچسب زدن به همه روزنامهنگاران الجزیره بهعنوان اخوان المسلمین اشتباه است؛ زیرا آنها از طیف گستردهای از پیشینهها، ملیتها و مذاهب میآیند. با این حال، آنچه میتوان بیان کرد این است که ایدئولوژی اخوانالمسلمین توسط رهبر معنوی این سازمان از طریق الجزیره منتشر شد و همانطور که در زیر مورد بحث قرار میگیرد، از سوی مدیریت عالی پشتیبانی میشود.
همانطور که در فصل۳ ذکر شد، القرضاوی، روحانی مستقر در دوحه، نقش مهمی در تعامل با بازیگران غیردولتی اسلامگرای سیاسی برای نمایش قدرت عاریهای قطر ایفا کرد. اهمیت القرضاوی، رهبر معنوی اخوانالمسلمین با برنامهای نشان داده شد که از طریق پوشش خبری الجزیره در برنامه هفتگی گفتوگو محور «شریعت و زندگی» (و احتمالا قبل از آن با حضور در تلویزیون قطر از شبکه تلویزیونی قطر از دهه۷۰) به او داده شد. «محجوب زُوِیری»، دانشگاهی مستقر در دوحه معتقد است که القرضاوی «سالها نقش خوبی در الجزیره ایفا کرد» تا زمانی که درباره ایران و شیعیان موضع گرفت؛ یعنی زمانی که تصویر عمومی او بهطور محسوسی کاهش یافت. مشارکت القرضاوی در این کانال قابل بحث است: او در کنار گسترش تبلیغات اسلامگرایانه و دامن زدن به خشونت، منافع رسمی قطر را نیز ترویج میکرد. بهعنوان مثال، اعلام حمایت از سیاستهای قطر در سوریه، لیبی و بحرین طی بهار عربی.
درک معماری منطقهای رهبری الجزیره، همراه با شکلگیری ایدئولوژی اخوانالمسلمین نشان میدهد که خبرنگاران الجزیره و همچنین رهبری آن تا حدی از نظر ایدئولوژیک تحت تاثیر اخوانالمسلمین قرار گرفتهاند. البنا، بنیانگذار اخوانالمسلمین بیان میکند که «اسلام ناسیونالیسم محدود جغرافیایی را رد کرد» اعتقاد بر این است که امت اسلام، با پیوندهای برادری و اعتقادی که بسیار فراتر از محدودیتهای جغرافیایی مصر میرود، به هم مرتبط هستند. علاوه بر این، اخوان المسلمین از بازگشت شکوه گذشته اسلام و بازسازی یک امپراتوری اسلامی حمایت میکند. خنفر در مصاحبهای مطرح کرد که هر نظریهای درباره معرفی ایدئولوژی جدیدی که منعکسکننده ویژگیهای متمایز منطقه باشد، باید با در نظر گرفتن سه ویژگی توسعه یابد: اول، این ایدئولوژی باید دموکراتیک باشد؛ اما بهجای یک لیبرال دموکراسی غربی، صرفا یک «سیستم تقسیم قدرت» باشد.
دوم، باید وجه تمایز منطقهای، «احترام به نقش دین در زندگی عمومی» را به رسمیت بشناسد. در نهایت، خنفر پیشنهاد میکند که باید «معماری منطقهای، نهفقط فلسفهی دولت ملت» ظهور کرد. او پیشنهاد میکند که این بهجای یک دولت ملی برای جهان عرب است که به اعتقاد او نمیتواند در آینده قابل پیشبینی وجود داشته باشد، بلکه یک «معماری منطقهای» مشابه اتحادیه اروپا است که «ارتباطات […] و ادغام اقتصادی را به حداکثر میرساند و تضادهای سیاسی و امنیتی را به حداقل میرساند.» اگر این ساختار محقق شود، خنفر میگوید که میتوان به ثبات دست یافت. بهطور خلاصه، روایت دوم که بر محبوبیت الجزیره افزود، بر اساس ارائه دستور کار اسلامگرایان بود.
سومین جنبه از روایتهای الجزیره که به محبوبیت آن کمک کرد، روایتهای دموکراتیک است. برخی از محققان الجزیره را تنها کانالی میدانند که آزادی بیان، حقوق بشر و دموکراسی را ترویج میکند؛ مسائلی که سایر رسانههای عربی عموما از آن اجتناب کردهاند یا آن را رد کردهاند و این ایده که اقتدارگرایی در منطقه میتواند توسط مردم عرب روشنفکرتر به پایان برسد. در این دیدگاه، قطر و الجزیره توسط نصر بهعنوان «فانوسهایی برای آزادی و دموکراسی» در نظر گرفته میشوند که از جهان عرب جدید حمایت میکنند و به تقویت سیاستهای منطقهای و جهانی قطر کمک میکنند.
عقیده متناقض این است که «افسانه اثر الجزیرهای این ایده را ترویج میکند که این کانال «تنها ایستگاه مستقل عربی آزاد» و معتبرترین منبع اطلاعات برای مردم عرب است.» «الاِبیاری» همچنین استدلال میکند که الجزیره با بحث درباره موضوعات تابو در جهان عرب به شهرت خود دست یافت. بهعنوانمثال، اولین کانال عربی بود که به مقامات اسرائیلی از جمله شیمون پرز و ایهود باراک «فشار بر محدودیتهای آزادی بیان رسانهای» را نشان داد. با این وجود، الاِبیاری نتیجه میگیرد از آنجا که الجزیره ابزاری برای «دموکراسیسازی» است که به اهداف قطر خدمت میکند، مطمئنترین منبع اطلاعات برای اعرابی نیست که بهصورت دموکراتیک نمایندگی نمیشوند.
محققان با حمایت از این دیدگاه «برنامه دموکراسیسازی»، «کمپینهای انتقادی» الجزیره علیه رژیمهای عربی را تحت شعارهای «نظر و نظر دیگری» و «دموکراتیزه کردن جهان عرب» برجسته میکنند. العوویفی بیان میکند که اعتبار لیبرال الجزیره در برنامههایی مانند «بیش از یک نظر» توسط «سامی حدادِ» اردنی ارائه شد که در آن حداقل سه کارشناس با دیدگاههای سیاسی و گرایشهای ایدئولوژیک متفاوت درباره موضوعات بحث میکردند. به گفته العوویفی، این کانال «نقدی رادیکال و اغلب طعنهآمیز از رژیمهای عربی و تعهد به ادعاهای دموکراتیک و حاکمیت ملی» ارائه میدهد.
محققان نظرات متفاوتی درباره دستور کار دموکراتیک ترویجشده توسط الجزیره ابراز میکنند و آن را تنها کانال برای ابراز آزادی بیان یا استفاده آن از روایتهای دموکراتیزاسیون برای پیشبرد منافع سیاسی قطر میدانند. با این حال، محققان توافق دارند که این روایات در کنار ارائه برنامههای پان عربی و اسلامگرایانه، بر محبوبیت الجزیره افزوده است. علاوه بر این، این دستور کارها بهجای مستقل بودن، به هم مرتبط هستند. سخنرانیهای رهبری القاعده با روایت اسلامگرایانه مطابقت دارد؛ اما همچنین پانعرب یا پاناسلامی است؛ زیرا مسلمانان را از غیرمسلمانان متمایز میکند. در عین حال، تنها راه برای به قدرت رسیدن اسلامگرایان، گسترش دموکراسی یا روایتهای دموکراتیک است، همانطور که در فصل۳ بحث شد.