نگاه دیگران-بخش چهلوچهارم
قطر بهمثابه یک« قدرت عاریهای»
۳- وزن قدرت عاریهای قطر: از طریق الجزیره
الف) روایتهای عاریهای برای رقابت با مخالفان سیاسی
بهدلیل تسلط عربستان بر رسانههای عربی از نظر تاریخی، قطر از نظر فرهنگی در برابر همسایه بزرگتر خود همچنان آسیبپذیر است. با این حال، استفاده از الجزیره بهعنوان یک رسانه رقابتی به قطر اجازه داد تا با عربستان سعودی رقابت کند و از روایت و گفتمانی که مطابق با منافع قطر بود، در مخالفت با سیاستهای سعودی، حمایت کرد. حتی پوشش نوارهای ویدئویی بنلادن را میتوان ضد سعودی دانست تا ضدآمریکایی. فندی قبل از اینکه بنلادن منافع ایالاتمتحده را هدف قرار دهد، بنلادن را یک بازیگر ضد سعودی میدید و اظهار کرد که «در درگیری قطر با عربستان سعودی، بنلادن تنها نیروی معتبری است که میتواند خانواده سلطنتی سعودی را تضعیف کند» بهویژه با لفاظیهای ضد سعودی اظهاراتش. در زمان پخش مصاحبههای الجزیره با بنلادن، او متحد مفیدی علیه عربستان سعودی بود.
الجزیره با یافتن راههای مختلف برای مقابله با رسانههای سعودی، از جمله فضا دادن به تروریستها و افراطگرایان، قفل مجازی عربستان سعودی را بر رسانههای بینالمللی عربی را شکست» و به قطر اجازه داد تا استفاده از این رسانهها را بهعنوان بستری برای ارائه گفتمان متنوعتر آغاز کند.تحلیلهای گفتمانی الجزیره انگلیسی بین 25اوت تا 25سپتامبر 2020 که توسط همین نویسنده بررسی شده است، نشان میدهد که روایت عاریهای الجزیره در رقابت آشکار با مخالفان سیاسی قطر بوده است. پوشش عربستان سعودی شامل این موارد بود: «پارلمان اتحادیه اروپا خواستار تحریم تسلیحاتی عربستان سعودی شد» و یادداشت «پایان عصر سعودی».
علاوه بر این، الجزیره پوشش مستمری درباره جمال خاشقجی ارائه کرد و ۶مطلب را در مدت یک ماه منتشر کرد که عناوین آن دارای احساسات ضد سعودی بود. بهعنوانمثال، «مسخره محض: عربستان سعودی به خاطر حکم خاشقجی محکوم شد»، «ترامپ به خود میبالید که پس از ضربه خاشقجی از بن سلمان محافظت میکند: یک گزارش»، «داغ بود: اگنس کالامار درباره محاکمه قتل خاشقجی». عادیسازی روابط اسرائیل و امارات و بحرین یکی از موضوعاتی بود که در این دوره مورد توجه و پوشش گسترده قرار گرفت. این موضوع با استفاده از استانداردهای ژورنالیستی ارائه تمام جوانب یک روایت پوشش داده شد.
با این حال، همچنین جالب است که اکثر مقالات با یک ویدئو همراه با توضیح متن انگلیسی همراه بود: «عکسی از حمد بنعیسی آلخلیفه پادشاه بحرین که در خیابانی در غزه در حال سوختن است در کنار تصاویری از دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا، بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل و شیخ محمد بنزاید آلنهیان ولیعهد ابوظبی، بحرین در عادیسازی روابط با اسرائیل به امارات پیوست.»سپس در این ویدئو «حازم قاسم» سخنگوی حماس اظهارنظر کرد: «این یک گناه سیاسی است که بحرین مرتکب آن میشود و باید از آن خارج شود؛ زیرا این توافق به آرمان فلسطین آسیب جدی میزند و تنها منافع انتخاباتی ترامپ و نتانیاهو را تامین میکند.» افزون بر این، در ادامه، توضیحات متن ادامه یافت که در بحرین نیز عدهای از شهروندان به این توافق اعتراض کردند. علاوه بر این، مقالات دیگری در این زمینه با همین عکس از تصاویر سوخته رهبران فوقالذکر دنبال شد. با این حال، پوشش قطر نسبت به رقبای منطقهایاش مثبتتر بود، با عناوینی مانند «در سازمان ملل، امیر قطر بیعملی جهانی در قبال اشغالگری اسرائیل را زیر سوال میبرد»، «آمریکا امیدوار است قطر را بهعنوان متحد اصلی غیر ناتو معرفی کند»، «مذاکرات صلح افغانستان: آنچه دیپلماتهای ارشد ایالاتمتحده، قطر و هند گفتند».
ب) محبوبیت عاریهای روایتهای اسلامگرایانه
قطر با تامین مالی الجزیره، محبوبیت تثبیتشده روایتهای اسلامگرایانه را از طریق الجزیره به عاریت گرفت که به ایفای نقش مهم قطر در تغییر رژیم در مصر در طول بهار عربی کمک کرد. تفسیرهای مختلفی از پوشش الجزیره از بهار عربی وجود دارد. برخی از محققان نقش آن را حیاتی میدانند و تاکید میکنند که الجزیره و اینترنت «تاثیر قابلتوجهی بر تحول سیاسی و اجتماعی-فرهنگی در کشورهای مختلف عربی داشتهاند.» با این حال، نفوذ الجزیره بهجای ارائه پوشش خنثی یا حمایت ساده از تغییرات دموکراتیک، با منافع حامی دولتیاش، قطر مرتبط بود. با این حال، پاسخ الجزیره به انتقاد از پوشش خبری رویدادهای بهار عربی این است که پوشش خبری اسلامگرایان به دلیل حضور آنها در اخبار رخ داده است، نه بهدلیل دلسوزی و همدردی.
علاوه بر این، خنفر درباره تاثیر الجزیره در بهار عربی گفت: «بهعنوان یک ایستگاه تلویزیونی که [درباره] موضوعات جدی ملموس پخش میشود... پوشش شما [همچنین] باعث تشدید... رویدادها میشود... اگر محبوب باشید... نفوذ خواهید داشت...[برای مثال، وقتی مردم میبینند] که در لیبی، یا سوریه چه اتفاقی میافتد، این پوشش منجر به اقدامات بیشتر میشود... وقتی مردم ببینند که اقدام آنها به رسمیت شناخته شده است، فعالتر میشوند. بنابراین، برای مثال، انقلاب در سوریه بسیار فعالتر شد، زمانی که الجزیره پوشش خود را افزایش داد... شما یک فعال هستید، در جایی در سوریه فعالیت میکنید، اخبار شما فراتر از مرزهای شهر یا روستای شما نیست. وقتی صدای شما از طریق یک ایستگاه تلویزیونی پخش میشود که همه جهان عرب یا جهان در حال تماشای آن هستند، احساس میکنید آنقدر کارآمد [یا] قوی نیستید.
بهطور معمول، شما فعالتر خواهید شد و این همان چیزی است که اتفاق افتاد... ما انقلاب نکردیم. آنها را پوشش دادیم. پوشش ما باعث شد که آنها کارآمدتر، سازماندهیشدهتر و حتی در سطح بینالمللی شناختهتر شوند. بنابراین این تاثیر الجزیره بر بهار عربی است. ما این کار را نکردیم؛ اما وقتی این اتفاق افتاد، آن را انتخاب کردیم و فکر میکنم پوشش ما جان تازهای به آن بخشید.» از همه مهمتر، دلایل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی دیگری برای وقوع بهار عربی وجود داشت؛ درحالیکه پوشش زنده الجزیره با ماهیت فراملی انتشار پیامها در توییتر و فیسبوک نقش اساسی در بسیج معترضان و در تسهیل انتشار اطلاعات ایفا کرد. با این حال، واضح بود که این تنها رسانهها نبودند که منجر به بروز خشم نسبت به نارضایتیهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی شدند. رناوی بیان میکند که طیف وسیعی از علل برای قیامها در تونس، لیبی و مصر «را میتوان به فهرست طولانی دلایل نسبت داد، اما شکی نیست که رسانههای فراملی نقش مهمی در این سونامیهای سیاسی داشتهاند.» با توجه به همه اینها، مسلما الجزیره موفق شد ایدئولوژی اسلامی را در درازمدت برای مخاطبان جهانی دلپذیرتر کند.