مرتس؛ فرشته نجات آلمان؟

مدل کسب‌وکار آلمان متکی بر صادرات اقلام تولیدی، به‌ویژه به چین، واردات گاز ارزان از روسیه و تکیه به آمریکا برای تامین امنیت بوده است. اما این ترتیبات دیر زمانی است که از هم ‌پاشیده است. انتخابات پیشرو در اواخر فوریه شاید یکی از مهم‌ترین‌ها در نوع خود در اروپا باشد. با این ‌حال شاید در این میان یک طرف پیروز وجود داشته باشد؛ هرچند می‌توان گفت، پیش‌بینی آنچه در آینده روی می‌دهد همزمان دشوار است و اما از اهمیت حیاتی و کلیدی برخوردار است.انتظار می‌رود پیروز این رقابت، فردریش مرتس، رهبر ۶۹ساله حزب اتحادیه دموکرات مسیحی (CDU) باشد.پیش‌بینی می‌شود که حزب مذکور به همراه حزب خواهر خود از ایالت باواریا، حدود ۳۰ درصد از آرا را کسب کند که بسیار بیشتر از هر حزب دیگری است؛ اما برای کسب اکثریت کافی نیست. تشکیل یک ائتلاف سیاسی ممکن است ماه‌ها به طول انجامد و مشخص نیست که آیا آقای مرتس به ائتلاف با سوسیال‌دموکرات‌ها یا سبزها چراغ‌سبز نشان خواهد داد. 

او حتی ممکن است به یک شریک دوم نیاز داشته باشد که در واقع خبر خوشایندی برای او نخواهد بود: ائتلاف کند و کم‌رمق سه حزبی به رهبری صدراعظم کنونی اولاف شولتز، کشور را به گذراندن سه سال تلاطم و در نهایت برگزاری یک انتخابات زودهنگام محکوم کرد.اما بزرگ‌ترین رمز و راز در این میان شخصیت مرتس را احاطه کرده است. همان‌طور که مخالفان او با خشنودی اشاره می‌کنند، او هرگز وزیر نبوده و در واقع هرگز مسوولیتی فراتر از اداره یک کمیته پارلمانی حزب متبوع خود را بر عهده نداشته است. حرفه او در تجارت از نوع مشاوره و گردهمایی بود. با فرض اینکه او بر کرسی صدراعظم تکیه زند، این پرسش مطرح می‌شود که او چگونه خواهد توانست یک کشور ازهم‌گسیخته را متحول کند؟ و ازآنجا‌که اروپا در زمانی که رهبری قدرتمند فرانسوی-آلمانی دارد عملکردی نه چندان رضایت‌بخش داشته است، مرتس، در شرایطی که همتای فرانسوی‌اش، امانوئل مکرون، کمترین توفیق را در این مسیر داشته است، چگونه اروپا را رهبری خواهد کرد؟

نشریه اکونومیست طی مطالبی از جمله یک مصاحبه مفصل با مرتس، تلاش کرد به برخی از این ابهامات حول شخصیت و سیاست‌های او پاسخ دهد. البته باید گفت موارد زیادی برای ابراز خوش‌بینی و تایید وجود دارد. مرتس به‌رغم دشواری‌های موجود، با اعتمادبه‌نفس، باهوش و به طرز قابل‌توجهی آرام است. غرایز او در جهت درست حرکت می‌کند. او نگرانی‌های تجارت را درک می‌کند و وعده یک جنگ صلیبی علیه تشریفات اداری داده است. او صراحتا اعلام می‌کند که دوران مدل کسب‌وکار قدیمی آلمان سپری شده است. او به بازارهای آزاد، تجارت آزاد و اتحاد آتلانتیک اعتقاد دارد. همچنین از وعده او برای بازگرداندن جایگاه و سیطره آلمان در اروپا استقبال شده است. او به‌خوبی آگاه است که اجرای اصلاحات در بحث مهاجرت، برای تضعیف جایگاه و اقبال عمومی، به حزب راست‌گرای افراطی، جایگزین برای آلمان (AfD) ضروری و مهم است. وی همچنین هشدار می‌دهد، «برهه حاضر ممکن است یکی از آخرین فرصت‌های موجود، برای حل مشکلات، قبل از زمانی باشد که اکثریت پوپولیست‌ها قدرت را قبضه کنند.»

همه این موارد می‌تواند امیدبخش باشد. اما دلایلی نیز برای شک‌وتردید وجود دارد. به نظر می‌رسد مرتس، هرچند شاید خونسرد و بی‌تفاوت به نظر نیاید، اما کمی بیش از حد آرام است و بیش از اندازه تمایل دارد که اولویت را به تغییرات تدریجی بدهد تا تغییر رادیکالی که آلمان و اروپا به آن نیاز دارند. به‌عنوان نمونه: او از شکل‌گیری یک اتحادیه بانکی در سراسر اتحادیه اروپا حمایت می‌کند که اگر بخواهد بازار واحد اروپا با آمریکا و چین مطابقت داشته باشد، ضروری است. با این ‌حال، همزمان، او با این پیشنهاد که کامرتس بانک آلمان تحت کنترل یونی کردیت، یک وام‌دهنده ایتالیایی در آید، مخالف است؛ زیرا این پیشنهاد از نظر او «خصمانه» است. چنین رویه‌هایی البته در یک بازار واحد عادی محسوب می‌شوند.

یا اگر بخواهیم یک نمونه بزرگ‌تر را در نظر بگیریم: مخارج عمومی در بودجه و اصطلاحات موسوم به «ترمز یا محدودیت بدهی»، ماده‌ای در قانون اساسی است که دولت را از وجود کسری در رقم بودجه، به جز میزان اندکی منع می‌کند. این ماده، موجب شده آلمان نتواند بودجه کافی را برای توسعه جاده‌ها، راه‌آهن، زیرساخت‌های دیجیتال یا حوزه دفاعی سرمایه‌گذاری کند. هزینه‌های آموزش و سایر خدمات اجتماعی نیز به همین دلیل آسیب می‌بیند. درباره اینکه آیا او به دنبال تغییر این رویه خواهد بود یا خیر، آقای مرتس تنها به این بسنده کرده است که «من برای بحث و تبادل نظر پیرامون این مسائل آماده هستم، اما اولویت من نخواهد بود.»همین رویه‌ها در بسیاری از نظراتی که مرتس اظهار می‌کند، جاری است. حتی اگر مذاکرات بین دونالد ترامپ و ولادیمیر پوتین به آتش‌بس در اوکراین منجر شود، روسیه یک تهدید وجودی برای اروپا باقی خواهد ماند. مرتس و دیگر رهبران اروپایی‌ باید به‌طور خاص نگران این موضوع باشند که به نظر می‌رسد ترامپ خواهان آن است که بر سر آنها با روسیه مذاکره کند.

از طرف دیگر، اعضای ناتو در نظر دارند، سالانه ۲درصد از تولید ناخالص داخلی را برای دفاع هزینه کنند. آلمان همیشه در این حوزه عقب‌مانده بود؛ اما پس از تهاجم تمام‌عیار روسیه در سال۲۰۲۲، آقای شولتز صندوق ویژه ای را برای افزایش مخارج تا سقف تعیین شده تاسیس کرد که آلمان اکنون (فقط) بودجه آن را تامین می‌کند. موجودی این صندوق طی یکی دو سال آینده به اتمام خواهد رسید و با توجه به تهدید روسیه ۲درصد دیگر کافی نیست. پس از آتش‌بس، آقای ترامپ احتمالا می‌خواهد تعهد آمریکا به ناتو را کاهش دهد. کارشناسان اتفاق نظر دارند که رقم ۳.۵درصد از تولید ناخالص داخلی باید معیار جدید باشد. اما مرتس از متعهد شدن به این امر خودداری می‌کند و قاطعانه از صحبت درباره یک پیوند مشترک اروپایی برای پرداخت هزینه‌های دفاعی بیشتر پرهیز می‌کند. اما اگر بزرگ‌ترین و ثروتمندترین عضو اتحادیه اروپا در زمینه تسلیح مجدد پیشتاز نباشد، هیچ کشور دیگر شاید به استثنای لهستان و استونی تمایلی برای افزایش بودجه دفاعی نداشته باشند.

بحران دیگری که پیشروی مرتس و اتحادیه اروپا است، بحث مهاجرت است. این تصور مسموم که مرزهای اروپا امن نیستند، رای‌دهندگان بسیاری از کشورها را به حمایت از احزاب افراطی سوق داده است و تشکیل دولت‌های میانه‌رو باثبات را بسیار دشوارتر می‌کند. مرتس در این زمینه بسیار جسورانه رفتار کرده است و یک طرح غیرالزام‌آور به پارلمان آلمان ارائه کرد که خواستار نقض تعهدات برلین برای سفر بدون پاسپورت در اتحادیه اروپایی می‌شد. این طرح البته با حمایت حزب آلترناتیو برای آلمان AfD به تصویب رسید و تابوی همکاری احزاب با این حزب شکسته شد، اما مخالفان او را تحریک کرد، حامیان او را مضطرب کرد و حس نگران‌کننده‌ای را نسبت آنچه در آینده در انتظار خواهد بود، گسترش داد.

مرتس اغلب به‌گونه‌ای رفتار می‌کند که شاید، انتخاب‌شدن به‌عنوان صدراعظم آلمان دشوارترین کار خواهد بود. با این ‌حال باید گفت، اداره کشور امری بسیار دشوارتر خواهد بود. برای هدایت و رهبری ائتلاف سیاسی و انجام اصلاحات دشوار در زمان آشفتگی، او به اختیارات و تعهدی برای ایجاد تغییرات گسترده نیاز دارد. تاکنون اما او عملکرد خیلی محافظه‌کارانه‌ای از خود به نمایش گذاشته است.