صد روز اول ترامپ؛
ترامپ و پروژه بازتعریف آمریکا؛ مسیر پیش رو چگونه خواهد بود؟

ریاستجمهوری ترامپ در میان رایدهندگانش محبوب بوده است. میزان محبوبیت او در میان جمهوریخواهان ۹۰درصد است. او درحالیکه بیپروا در تمام جبههها پیش میرود، با حمله به خدمات مدنی، دفاتر حقوقی، دانشگاهها، رسانهها و هر نهادی که آن را با نخبگان دموکراتگرا مرتبط میداند با مقاومت چندانی روبهرو نشده است.
مثل هر انقلاب دیگری، جنبش «عظمت را دوباره به آمریکا بازمیگردانیم» یا ماگا نیز روش و نظریهای دارد. روش آن، دور زدن یا شکستن قانون از طریق سیلی از دستورات اجرایی است و وقتی دادگاهها وارد میدان میشوند، با چالشی روبهرو میشوند که آیا جرأت مقابله با رئیسجمهور را دارند یا نه؟
نظریه ماگا بر قدرت نامحدود اجرایی تکیه دارد؛ همان دیدگاهی که ریچارد نیکسون مطرح کرده بود، «اگر رئیسجمهور کاری بکند، آن کار قانونی است.»
این طرز فکر، پیشاپیش بسیاری از چیزهایی را که آمریکا را واقعا بزرگ میکرد، تضعیف کرده است: درک گسترده از منافع ملی که شامل پرداخت هزینه داروی ایدز در آفریقا نیز میشد؛ باور به ارزش نهادهای مستقل؛ باور به اینکه مخالفان سیاسی هم میتوانند وطنپرست باشند و اعتماد به دلار.
اگر این انقلاب مهار نشود، میتواند به سوی اقتدارگرایی پیش رود. برخی روشنفکران جنبش ماگا به مجارستان علاقه دارند، جایی که ویکتور اوربان کنترل دادگاهها، دانشگاهها و رسانهها را در دست دارد و واقعا نظام آمریکا جا برای یک اقتدارگرای بالقوه باقی گذاشته است.
کنگره استثناهای زیادی بر قوانین عادی قائل شده است که با اعلام وضعیت اضطراری از سوی رئیسجمهور فعال میشوند و ترامپ نهایت بهره را از آنها میبرد؛ لذت او از توانایی رئیسجمهور السالوادور برای زندانی کردن افراد بدون محاکمه، گواهی بر این است. اگرچه جنبش ماگا نمیتواند کنترل کامل رسانهها را در دست بگیرد، میتواند مالکان آنها را بترساند و بهعلاوه، چند دستگی رسانهها، قدرت آنها برای اعمال کنترل بر رفتارهای رئیسجمهور را تضعیف کرده است. کنگره هم منفعل است چون جمهوریخواهان شغلشان را مدیون او هستند و این را خوب میدانند.
یکی از نگرانیها این است که دادگاهها مقاومت کنند؛ اما دولت از اجرای احکامشان سر باز زند یا برعکس، دادگاه عالی ممکن است برای جلوگیری از خدشه به اعتبار خود، پیشاپیش کوتاه بیاید. با این حال، سناریوی محتملتر دیگری نیز وجود دارد: افراط گرایی صد روز اول میتواند نیروهای مقاومتی نیرومند را بیدار کند. یکی از این نیروها سرمایهگذاران در بازار اوراق قرضه و سهام هستند. اگرچه آنها از انتخاب ترامپ استقبال کرده بودند، اکنون به مؤثرترین مخالفان او تبدیل شدهاند؛ نه به خاطر عقاید سیاسی، بلکه چون با واقعیت سر و کار دارند.
آنها به درستی از آسیبهای اقتصادی ناشی از تعرفهها نگرانند. کسری بودجه مهارناپذیر و سیاستهای ناکارآمد میتواند منجر به سقوط ارزش دلار شود. در مواجهه با نارضایتی بازارها، ترامپ در ماه گذشته دو بار عقبنشینی کرد؛ نخست درباره اعمال تعرفههای «متقابل» و سپس این هفته درباره اخراج جروم پاول، رئیس فدرال رزرو. حال که ایلان ماسک وعده داده وقت کمتری برای مقابله با بوروکراسی بگذارد تا به کسبوکار بیمار خودروهای برقی خود رسیدگی کند، ترامپ هم تلویحا گفته است که میخواهد راهی برای خروج از جنگ تجاری ناپایدار و غیرمدبرانه با چین بیابد.
مشروح گزارش را اینجا بخوانید.