برجام و نقش آن در رفتار دولت در مواجه با اعتراضهای اخیر
تفاوت میان سیاست داخلی و خارجی به معنای نفی ارتباط بین آنها نیست بلکه با یکدیگر ارتباط تنگاتنگ و پیوند عمیقی دارند تا جایی که بسیاری از محققان بر این نظر اصرار میکنند که سیاست داخلی و خارجی دو روی یک سکهاند و پارهای از عوامل تشکیل دهنده منافع ملی، موانع و محدودیتهای غیر قابل انکاری در راه هر سیاستگذاری خارجی به وجود میآورد. بیان این مطالب امر جدید و تازهای نیست اما آنچه مورد پرسش است اینکه سیاستمداران و تصمیمگیرندگان کشورها تا چه اندازه در مقاطع و حوادث مختلف داخلی و خارجی به وزن و تاثیر هر یک از تحولات در داخل و خارج از کشورهایشان اهمیت میدهند.
ایران در آستانه دومین سالگرد اجرایی شدن برجام شاهد تحولاتی در داخل و در حوزه مسایل اقتصادی ومعیشتی بود که دامنه آن به حوزه سیاسی و اجتماعی و امنیتی نیز کشیده شد.
از حدود ۷ دی ماه تجمعها و اعتراضهایی کوچک در شهرهای مختلف کشورمان در اعتراض به گرانیها آغاز شد و خیلی سریع، سریعتر از تصور به شهرهای کوچک راه پیدا کرد و همزمان به جز مسایل گرانی و اقتصادی ابعاد سیاسی و اجتماعی نیز به خود گرفت. هرچند این برای اولین بار نبود که شاهد تجمع و اعتراض نسبت به مسایل اقتصادی، سیاسی و اجتماعی بودیم اما نوع برخورد و مواجه با آن آزمونی برای دولت تدبیر و امید بود که به نظر بیش از اسلافش در پذیرش مخالفتها و انتقادها چه به طور مسالمتآمیز و چه درگیری و خشونت موفق عمل کرده است. اما در نوع برخورد دولت با اعتراضها که در مراحلی به اغتشاش و آشوب کشیده شد، سایه برجام حاکم بوده است؟
در حالی که ایران دو سال است با همه محدودیتها و تهدیدات منطقهای و بینالمللی برجام را با چنگ و دندان برقرار نگه داشته است اما منتقدان و مخالفان برجام از جمله آمریکا و عربستان مترصد آن هستند تا به هر بهانهای حقوق بشر، فعالیتهای موشکی و حالا اعتراضات داخلی اجماع بینالمللی درباره اجرای برجام را بشکنند یا آرام آرام کمرنگ کنند.
تا کنون دولت ترامپ در هر مرحله از تایید اجرای یک قطعنامه تحریمی به بهانه و ادعای فعالیتهای موشکی و تروریستی و حقوق بشر صادر کرده است و به نظر میآید برای این دور از تمدید تعلیق تحریمها و اعلام پایبندی یا عدم پایبندی ایران به برجام که همزمان جمعه هفته جاری موعد آن خواهد بود، تحریمهای جدیدی را به بهانه اعتراضهای داخلی در ایران و آنچه آنها مدعی سرکوب معترضان از سوی دولت هستند، وضع خواهد کرد.
ترامپ که تا کنون با سد اروپاییها حتی در کنگره کشور خود در برهم زدن برجام مواجه شده است در جریان اعتراضها در ایران از این تحولات استقبال کرد و از این فرصت برای ادامه اتهامزنی به ایران در مسایل منطقه استفاده کرد و حتی به این منظور بدون هیچ توجیه حقوقی و بینالمللی نشست فوقالعاده شورای امنیت را درخواست کرد، نشستی که از پیش مشخص بود نتیجهای در آن به دست نمیآید و با مخالفت و همراهی نکردن کشورهای عضو شورای امنیت مواجه شد.
در عین حال این اقدام دولت آمریکا در تشکیل نشست فوقالعاده شورای امنیت آن هم برای مساله داخلی کشورمان، یک بار دیگر توجهها به نام و کشور ایران را جلب کرد که بی تاثیر در کاهش علاقه و برنامه ریزی کشورها برای نزدیک شدن به ایران به لحاظ سیاسی و اقتصادی نیست.
جدای از بازتاب تحولات یک هفته اخیر ایران در دنیا، برخی معتقدند اهمیت حفظ برجام و ضرورت برقراری فضای آرام در داخل و ندادن بهانه به دست دشمنان بر نوع برخورد و تحمل معترضان از سوی دولت و حکومت موثر بوده است.
بدون شک برخورد با معترضان در دولت روحانی که به مراتب در شعارها و بیان خواستهها تندتر از معترضان سال ۸۸ بود صبورانه و توام با آرامش بود و کشور دچار دستپاچگی سیاسی و امنیتی نشد. هر چند تحمل مخالف و منتقد و معترض از دولت حسن روحانی که در شعارهای انتخاباتیاش بر آزاد بودن حق انتقاد واعتراض از سوی مردم و دانشجویان انتظار میرفت اما به نظر میتوان سهم قابل توجهی از انتخاب این رویکرد توسط دولت تدبیر و امید را به برجام و تاثیر آن بر سرنوشت کشور داد.
از منظر علم اقتصاد و نگاه کارشناسان، مشکلات اقتصادی در ایران از جمله رکورد در بخشهای مختلف، تعطیلی بیش از پیش کارخانهها وبنگاههای تولیدی، افزایش واردات، افزایش نارضایتیها از رشد بیرویه قیمتها، افزایش قیمت دلار و کاهش بودجه بخشهای عمرانی و تولید و غیره مساله امروز ایران نبوده و نیست بلکه زخمی کهنه است که هر از گاهی سر باز میکند و بدون درمان قطعی دوباره بسته میشود و این روند در حدود ۴۰ سال گذشته در حال تکرار بوده است اما کارشناسان بر این نظرند یکی از مهمترین دلایلی که این زخم را در سالهای گذشته عمیق و عمیق تر کرد و به استخوان رساند، تحریمهای یک جانبه آمریکا بود که از سال ۹۱ در حوزه بانکی و نفتی علیه ایران اعمال شد در حالی که ساختار اقتصادی ایران بیمار بود از این رو هر چند برجام مسکنی برای اقتصاد بیمار ایران است و باید فکری اساسی برای بهبودی این بیمار کرد اما در شرایط کنونی نباید به دست خود بهانه برای خراب کردن برجام به دست مخالفان آن دهیم.
در دو سال گذشته که از اجرای برجام میگذرد، تحریمهای بانکی و نفتی و غیره تشدید نشده است و بعضا تحریمها لغو یا تعلیق شده است اما وضعیت آن طور هم که طرفهای ۱+۵ به ویژه آمریکا روی کاغذ قول داده بودند، نشد. نوید ریاضت اقتصادی آنجایی خود را بیش از پیش نشان داد که از بودجه سال ۹۷ رونمایی شد و افکار عمومی در جریان رشد قابل توجه قیمت کالاهای اساسی ازجمله بنزین قرار گرفتند.
هر چه از اجرای برجام با توجه به شرایط کشور میگذرد بیشتر نشان می دهد تا چه اندازه در عرصه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور یک نقطه عطف است. از این رو میتوان محتاطانه و در عین حال قاطعانه گفت، وجود این توافق و ادامه آن به نفع کشور و از بین رفتن آن به ضررمان خواهد بود. برجام بدون شک این فرصت را برای کشور فراهم کرده است که تا زمان داریم به طور جدی به فکر اصلاح و بهبود وضعیت سیاسی ـ اجتماعی و اقتصادی باشیم و چارهای برای انفجارهای بزرگ و کوچک سیاسی اقتصادی که کلیت نظام و کشور را تهدید میکند بجوییم.
مخالفان ایران که امروز در منطقه با جمع قابل توجهای از آنها رو به رو هستیم و ایران را از عدد ۱ تا ۳ دشمن یا رقیب میپندارند در کمین هستند تا از هر ناآرامی و اعتراض در ایران استفاده کنند و اگر این طور هم نباشد از این وضعیت خوشحال میشوند که ناراحت نخواهند شد.
شاهد هستیم که آمریکا برای برهم زدن برجام به هر دستاویز و بهانهای متوصل میشود از این رو، گزک دست ترامپ ندادن، اگر کاری دشوارتر از دستیابی به توافق نباشد کمتر از آن نیست.
ترامپ سعی دارد به هر شکل ممکن و بهانههای مضحک اجماع بینالمللی در حمایت از برجام را از بین ببرد چون تنها از این راه میتواند ایران را یک بار دیگر به پای میز شورای امنیت بکشاند بدون آنکه خود مورد اتهام بر هم زدن برجام قرار گیرد.
از این رو اگر رسیدن به توافق جامع مهمترین بخش کارنامه دولت یازدهم روحانی بود، حفظ این توافق از شر ترامپ و همپیمانان منطقهایاش و نیفتادن در چالههای سیاسی، اقتصادی و امنتیی داخلی از قبل مهمترین بخش کارنامه دولت دوازدهمش است.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر