در این گزارش آمده است: «زمانی که مهرداد اسکویی فیلمساز شناخته‌شده ایرانی در عرصه‌های جهانی قصد داشت مستند «رؤیاهای دم صبح» را تولید کند، از یکی از دانشجویان سابق خود که یک عکاس و فیلمبردار است، به عنوان فیمبردار به این پروژه سینمایی دعوت می‌کند.

اسکویی پس از شش ماه تلاش فراوان موفق می‌شود با توجه به محدودیت‌ها، از پیچ و خم اداری دریافت مجوز برای ساخت مستند «رؤیاهای دم صبح» در یک کانون اصلاح و تربیت دختران مجوز بگیرد و بالاخره فیلمبردازی آغاز می‌شود.

سه روز پس از فیلمبرداری، اسکویی درمی‌یابد که فیلمبردارش توانایی فنی لازم برای این پروژه سینمایی را ندارد و مهارت او متناسب دیگر انواع تولیدات سینمایی است اما به او اجازه می‌دهد به عنوان عکاس پشت صحنه در این پروژه سینمایی به کار خود ادامه دهد؛ اما هفت روز بعد، عکاس، پروژه فیلم «رویاهام دم صبح» را برای حضور در یک پروژه دیگر ترک می‌کند.

زمانی که اسکویی ساخت خود را تکمیل می‌کند و آن را به جشنواره‌های بین‌المللی ارسال می‌کند، عکاس نیز مجموعه عکس‌های پشت صحنه این مستند را در  با عنوان «دختران انتظار» کامل می‌کند. مجموعه عکسی سیاه و سفید از یک کانون اصلاح و تربیت دخترانه. این مجموعه عکس در بسیاری از جشنواره‌های خارجی با عنوان تحریک‌کننده‌ی «در انتظار اعدام» رونمایی می‌شود، اما در این میان، عکاس هیچگاه از اسکویی برای انتشار عکس‌های پشت صحنه از مستند «رؤیاهای دم صبح» اجازه نمی‌گیرد».

در ادامه این گزارش می‌خوانیم: :مجله عکاسی ایران نیز در گزارشی به قلم فرهاد مطاعی دانشجوی ارشد رشته عکاسی به این عمل پرداخته و نحوه دسترسی عکاس را به سوژه‌هایش زیر سوال برده است. مطاعی که اولین بار در سال ۲۰۱۷ و در یک ورکشاپ به مجموعه عکس «دختران انتظار» برمی‌خورد، پس از مدتی کوتاهی درمی‌یابد این عکس‌ها کپی دقیق از مستند ساخته اسکویی هستند.

نگارنده این گزارش همچنین عنوان می‌کند زمانی که با عکاس در این‌باره تلفنی حرف زدم، او پاسخ صریحی به پرسش‌های من ارایه نداد و مدام معتقد بود که او قربانی حس حسادت دیگران نسبت به موفقیتش شده است.

همچنین روایت و کپشن‌های او در مجموعه عکس «دختران در انتظار اعدام» با آنچه خود دختران در فیلم می‌گویند، متفاوت است و زمانی که از او درباره عنوان تحریک‌کننده «دختران در انتظار اعدام» پرسش شد، وی مدعی شد که فردی در نشریه گاردین برای اولین بار از  عنوان «در انتظار مردن» برای این مجموعه استفاده کرده اما واضح است که خود وی اطلاعات را در اختیار گاردین قرار داده و زمانی که متوجه عنوان گمراه‌کننده آن شده، تلاشی برای تصحیح آن نکرده است. مقاله گاردین یکی از چندین و چند مقاله با عنوانی مشابه است.

دو نما از مستند «رویاهای دم صبح» و مجموعه عکس «دختران انتظار»

توضیحات و اطلاعات این مجموعه عکس حاکی از آن است که این دختران در انتظار حکم اعدام هستند اما مستند «رؤیاهای دم صبح» در واقع در یک کانون اصلاح و تربیت و توانبخشی فیلمبرداری شده است و دختران در یک خوابگاه با فعالیت‌های روزانه، کلاس‌ها و دسترسی به یک حیاط زندگی می‌کنند.

عکس آغازین مجموعه عکس، پرتره‌ای از دختری است که صورت‌ خود را با دستهایش پوشانده و در کپشن آن آمده است «مهسا، ۱۷ ساله است. او عاشق پسری شده و قصد داشته با او ازدواج کند اما پدرش مخالف این ازدواج است. مهسا عصبانی می‌شود و با کارد آشپزخانه پدرش را به قتل می‌رساند و حالا برادران مهسا تقاضای اعدام او را دارند.»

عکاس در چندین مصاحبه عنوان کرده که مهسا اجازه عکاسی به او نمی‌داد اما پس از سه روز به او این اجازه را داد و در حالی که داستان زندگی‌اش را تعریف می‌کرد، گریه می‌کرد و صورتش را با دست‌هایش پوشانده بود.

اسکویی کارگردان مستند «رؤیاهای دم صبح» صراحتا عنوان می‌کند که داستان نقل شده ساختگی است و نام دختری که در عکس می‌بینید، خاطره است، او هرگز پدرش را به قتل نرسانده و به اعدام محکوم نشده است و کپشن‌های این عکس همگی زاییده‌ی تخیل عکاس هستند.

اسکویی همچنیین خاطرنشان می‌کند که یک ناظر دولتی همواره و در طول فرآیند تولید با عوامل فیلم بود و اجازه نمی‌داد کسی به غیر از کارگردان، با دختران صحبت کند.

محمد امین شهنوازی فیلمساز فیلمساز اهل زاهدان در ایران نیز اعلام کرده چهار سال پیش شروع به کار روی پروژه‌ای درباره قاچاقچیان در زادگاهش استان سیستان و بلوچستان کرد. همان عکاس برای مدت چهار روز به عنوان فیلمبردار در این پروژه کار کرده و در میان برداشت‌ها به عکس‌برداری از سوژه‌ها می‌پردازد. این فیلم هنوز تکمیل نشده است اما در فاصله کوتاه پس از پایان پروژه، عکاس  مجموعه‌ عکسی با عنوان «قاچاق سوخت» را به جشنواره‌های بین‌المللی و رقابت‌های عکاسی ارایه می‌دهد. درست شبیه فیلم اسکویی، فریم به فریم یکسانی از فیلم شهسواری و عکس‌ها وجود دارد.

دو نما از فیلم و مجموعه عکس «قاچاق سوخت»

شهنوازی نیز می‌گوید که عکاس برای هیچ یک از این عکس‌ها که در حین ساخت فیلم گرفته شده اجازه دریافت نکرده است و شکایت می‌کند که کپشن‌های استفاده شده در زیر عکس‌ها همگی ساختگی هستند. به عنوان مثال در کپشن عکس زیر امده است: «مریم همسر و دو پسرش را در قاچاق سوخت از دست داده است. همسر او در حال حمل ۱۸۰۰ لیتر گازوییل به پاکستان بوده که با شلیک پلیس‌های مرزی کشته شده است»

دو نما از فیلم و مجموعه عکس «قاچاق سوخت»

اما شهنوازی تصریح می‌کند که سوژه اصلی این عکس مریم نیست، بلکه زرخاتون نام دارد. او مادربزرگ دو پسری است که در کنارش قرار دارند و پسرش در یک سانحه رانندگی کشته شده است. داستان این خانواده بسیار جذاب است و من بسیار شگفت‌زده شدم که عکاس تلاش کرده با این دروغ‌ها این داستان را دراماتیک‌تر کند. او حتی چند ماه پس از پایان فیلمبرداری و بدون اطلاع کارگردان به سراغ سوژه‌ها رفته و همانطور که در عکس می‌بیندی، موی دو پسر در فیلم بلند و در عکس کوتاه است.

محمدصادق دهقانی کارگردان فیلم «همدم» نیز در گفت‌وگو با ایسنا اعلام کرده که وی مشکلی مشابه داشته که بدون اجازه وی عکس‌های این فیلم در جشنواره‌های خارجی شرکت داده است. او معتقد است این رفتار عکاس یادشده در واقع خیانت به سوژه‌های او در جهت منافع شخصی بوده است.

محمدعلی‌ هاشم‌زاده کارگردان فیلم «آب خاک آتش» نیز با روایت ماجرایی مشابه عنوان کرده که همین عکاس، عکس‌های فیلم او را تحت عنوان مجموعه‌ «عروسی در بلوچستان» منتشر کرده است».

دو نما از فیلم «آب خاک آتش» و مجموعه عکس «عروسی در بلوچستان»

در انتهای این گزارش در سایت مدیوم آمده است: «مستندات علیه این رویه فراوان و غیرقابل انکار است ولی عکاس همچنان از خود دفاع می‌کند و اعلام کرده این مدارک و شواهد کاملا اشتباه و بی‌اساس هستند.

عکس‌های او در بسیاری از نشریه‌های خارجی منتشر شده و جوایز معتبری نیز کسب کرده است. سپتامبر گذشته، مهرداد اسکویی با چندین نشریه و سازمان از جمله «لنزکالچر» هلند و «فوتوویل» آمریکا تماس گرفت و از آنها خواست انتشار و تبلیغ عکس‌های فیلمش را متوقف و آنها را از وبسایت خود حذف کنند.

جایزه عکس« شید» به عنوان تنها جایزه عکاسی مستقل ایران نیز مجموعه‌ای از این عکس‌ها را به مدت یک سال از حضور در این رویداد هنری محروم کرده و عنوان داده شده را پس گرفته است».

***

به گزارش ایسنا، در این میان با مراجعه به سایت رقابت عکاسی معتبر «لنز کالچر» نیز  مشاهده شد، مجموعه عکس یادشده در راستای بررسی احتمال سرقت هنری، به حالت تعلیق درآورده شده است.

اسکویی در گفت‌وگویی با بیان این پرسش که حقوق مولف کجاست؟ تاکید کرده بود: انجمن‌های صنفی عکاسان و مستندسازان و وزارت ارشاد باید در این زمینه ورود کنند. صنف از حقوق عکاس دفاع می‌کند اما اگر عکاسان از اعتماد دیگران سوءاستفاده کنند، چه می‌شود؟ 

 

شهنوازی هم اظهار کرده بود: یکی از مسائل مهم در مستندسازی، سوژه است. این سوژه به شدت مهم بوده. این فرد با نمایش این مجموعه عکس و توضیح‌های خلاف درباره آن‌ها، سوژه من را از بین برده است. این فرد با نمایش عکس‌های این فیلم در هلند و یک رویداد داخلی، راز فیلم را برملا کرده؛ او هم فیلم من را خراب کرد، هم خودش را. از وقتی این خبر را شنیدم، نتوانستم بخوابم و به دنبال پیگیری حقوق آن هستم. من همچنین به دنبال فرد رابطی هستم که این عکس‌ها را به خارج از کشور فرستاده است.

 

دهقانی نیز  گفته بود: ما مستندسازها در جریان کارمان خیلی به عکاس و دید او احتیاج داریم اما از سر ناچاری به همکارانم توصیه می‌کنم تا اطلاع ثانوی و پایان این جریان، عکاس سر پروژه‌هایشان نبرند یا حتما با او قراردای امضاء کنند که در پایان هر روز فیلمبرداری عکس‌ها را تمام و کمال تحویل بدهد.

(توضیح: بخش‌هایی از گزارش وب‌سایت مدیوم، ازجمله چندین‌بار ذکر نام عکاس، در ترجمه‌ی ایسنا، برای رعایت برخی قاعده‌های اخلاقی، حذف شده و به‌جای آن از عنوان "عکاس" استفاده شده است).

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.