کازرانی: کیروش در آنالیز کردن تیمها نابغه است
وارد مجموعه شهید دستگردی میشویم؛ جایی که حدود یک دهه قبل رستنگاه ستارگان جوان ایران در باشگاه پاس بود اما با انتقال پاس به همدان، اکنون هفتهای یک بار شاهد بازیهای لیگ برتری سایپا است. دوشنبه عصر است، روزی که برخی پیشکسوتان باشگاه پاس دور هم جمع میشوند و به یاد روزهای قدیم فوتبال بازی میکنند. البته با پا به سن گذاشتن این پیشکسوتان و مصدومیتهایی که با کهولت سن برای آنها رخ داده، تعداد آنها کم است.
در گوشهای نظارهگر مجموعه دستگردی هستیم که یکی از پیشکسوتان تیمملی و باشگاه پاس وارد این مجموعه شد و به دفترش در ضلع شمالی مجموعه دستگردی رفت. این پیشکسوت، ما را به دفترش دعوت میکند تا با یکدیگر گفتوگویی داشته باشیم. او، حسین کازرانی مدافع تیم ملی فوتبال در جام جهانی ۷۸ آرژانتین است و میتوان خستگی ناشی از گذر عمر را در چهرهاش مشاهده کرد. کازرانی از جمله بازیکنان تک تیمی فوتبال ایران محسوب میشود که تمام دوران حرفهای فوتبالش را در پاس گذراند.
در ادامه گفتوگوی ایسنا با این پیشکسوت فوتبال ایران را میخوانید:
* فوتبال را از کجا آغاز کردید؟
من اهل اندیمشک هستم و فوتبال را از جوانان راه آهن اندیمشک شروع کردم. کم کم به بزرگسالان این تیم رفتم و در نهایت به منتخب اندیمشک و منتخب خوزستان رسیدم. پس از مدتی که بین بچهها اختلاف افتاد، یک تیم به اسم جوانان اندیمشک تشکیل دادم. آن زمان ۱۵-۱۶ سالم بود که با این تیم در باشگاههای اندیمشک شرکت کردیم و اکثرا رتبه اول را کسب میکردیم. بعدها که به تیم خوزستان رفتم، دو بار به مسابقات قهرمانی کشور رفتیم. در یکی دیگر از بازیهای کشوری که در اهواز برگزار میشد هم در ۱۷ سالگی برای تیم ملی انتخاب شدم. من تنها بازیکن شهرستانی بودم که از کل کشور برای تیم ملی انتخاب شدم، البته در اردوی تیم ملی خط خوردم. در دورهی دیگری از این بازیها در بندر انزلی برگزار شد که از همان جا برای باشگاه پاس انتخاب شد. در نهایت من در ۱۹ سالگی به تهران آمدم تا برای پاس بازی کنم.
* آیا خانوادهتان با فوتبال بازی کردن شما مشکلی نداشت؟
خانوادهام به غیر از پدرم مشکلی با فوتبال بازی کردن من نداشت. پدرم یک بار به زمین آمد تا بازی من را ببیند. او پس از آن گفت "دیگه نرو، کفشهات رو هم میخرم"، گفتم "چند؟"، گفت "۷۵ تومن"، گفتم "پول رو بده بعد من کفشهامو میدم" که جواب داد "اول کفشهاتو پاره کن بعد پول میدم".
* از دوران حضورتان در باشگاه پاس بگویید.
ابتدا که به تهران آمدیم به عنوان یکی از ۵ نفر بدون کنکور وارد دانشکده افسری شدم و برای پاس بازی کردم. ابتدا آقای اسدللهی مربی ما بود و سپس حسن حبیبی که خداحافظی کرد، سرمربی ما شد. از ابتدا بازیکن فیکس پاس بودم. یک مدت هم دفاع راست بازی میکردم. دلیلش هم این بود که "آقا حبیبی" وسط بازی میکرد. البته کنار بازی کردن به توانایی من در یارگیری خیلی کمک کرد. در دوره حضورم در پاس توانستیم دو دوره قهرمان جام تخت جمشید شویم.
* شما تمام دوران حرفهایتان را در پاس گذراندید. آیا در این مدت از استقلال یا پرسپولیس پیشنهاد نداشتید؟
من همیشه پاس بازی کردم. در زمان بازیکنیام از طرف تاج و رایکوف دنبال من فرستادند. آنها گفتند که هر چقدر پول لازم باشد میدهند تا از شهربانی استعفا دهم اما من قبول نکردم. حتی ایرج داناییفرد زمانی که به آمریکا رفت به من زنگ زد که تو را به عنوان مدافع میانی به کاسموس معرفی کردم و آنها قبول کردند اما من این پیشنهاد را هم رد کردم. بعدها هم مهاجرانی که در دوبی فعالیت میکرد با من صحبت کرد که از شهربانی استعفا بدهم و به امارات بروم. من به او گفتم که اصلا در کشورهای عربی بازی نمیکنم و از کشورهای عربی متنفرم. به او گفتم که امارات جای زندگی کردن نیست. آنها حتی حاضر بودند ۸۰۰ هزار تومان در ابتدا و ۲۵ هزار تومان ماهیانه به همراه خانه و ماشین به من بدهند. مهاجرانی شاهد این قضیه است و نمیخواهم بلوف بزنم.
* درآمدتان در ایران چطور بود که چنین پیشنهادات خوبی را رد کردید؟
من آن زمان ستوان دوم بودم و از شهربانی ۱۲۰۰ – ۱۳۰۰ تومان حقوق میگرفتم و پولم به همهچیز میرسید. البته بعدها ماهی ۱۰۰۰ تومان هم از باشگاه میگرفتم. از تیمملی هم برای هر برد ۱۰ هزار تومان و مساوی ۵ هزار تومان پاداش میگرفتیم که نسبت به آن زمان خیلی خوب بود. در آن زمان هرچه در تیم ملی میخواستیم فراهم بود.
*چه سالی برای اولین بار به تیم ملی دعوت شدید؟
من زمانی که به پاس آمدم، اولین بار برای رقابتهای انتخابی جام جهانی ۷۴ به تیم ملی دعوت شدم که بازیکن رزرو بودم و تنها مقابل نیوزلند فیکس بازی کردم. پس از این بازیها تماما در تیم ملی فیکس بودم.
* از جام جهانی ۷۸ بگویید که مدافع فیکس تیم ملی بودید. فضای جام جهانی چطور بود؟
رقابتهای جام جهانی خیلی مشکل بود. ما در این بازیها تیمها را آنالیز نکرده بودیم. فوتبال هلند بسیار وحشتناک بود و قابل قیاس با ایران نبود. اگر میخواستیم جلوی هلند فوتبال بازی کنیم، پنج، شش گل دریافت میکردیم. هر وقت سرمان را بالا میآوردیم، چهار ران هلندی میدیدیم که به سمت ما میآید. تیم ملی مقابل هلند دفاعی بازی کرد، مضافا این که ما در این بازیها ۷، ۸ نفر در زمین بازی میکردیم و سه نفرمان بلااستفاده بودند. یکیشان تمرین نکرده بود و دو نفر دیگر هم در جریان بازی نبودند و حقشان نبود در تیم ملی باشند.
هلند در جام جهانی ۷۸ بسیار وحشتناک بود. اگر مقابل آنها فوتبال بازی میکردیم پنج، شش گل دریافت میکردیم. البته سه نفر از بازیکنانمان حقشان نبود در این بازیها بازی کنند اما در بازی حضور داشتند.
* تدارکات تیم ملی برای حضور در جام جهانی خوب بود؟
ما تدارکات فوقالعادهای برای حضور در جام جهانی داشتیم. با تیم ملی در تورنمنت رئال مادرید حضور داشتیم. همچنین در فرانسه با تیم ملی فرانسه بازی کردیم. علاوه بر اینها تیم ملی ولز و لهستان به ایران آمدند. در مقطعی سه نفر میخواستند از تیم ملی خط بخورند که منچستر یونایتد را در آسمان ایران نگه داشتند تا با ما بازی کنند ولی الان برعکس شده و تدارکات خوبی برای تیم ملی فراهم نشده است. بنده خدا، کیروش نمیداند چه کار کند. حتی فلسطین حاضر نشد با ما بازی کند که این اوج مسخرگی است.
* تیم ملی در جام جهانی ۷۸ برند آدیداس را بر تن کرد. آیا از خدمات آدیداس در آن دوره راضی بودید؟
زمانی که در آرژانتین بودیم آنها پیشبینی کردند که باران میآید به همین دلیل از فرانسه برای ما بارانی آوردند، یا قبلتر بازی برابر عربستان که چمن مصنوعی بود، ظرف ۴۸ ساعت برای ما کفش استاندارد آوردند. آدیداس در هر دوره پیشبینی همه مسائل را میکرد تا ما کمبود نداشته باشیم.
* از تجربههای دیگرتان در بازیهای ملی بگویید.
من در جام ملتها بازی نکردم اما برای انتخابی المپیک مونترال، من و محمد صادقی مدافعان فیکس تیم ملی بودیم که به المپیک هم صعود کردیم اما قبل از المپیک دو تا از بچهها زیراب ما را پیش مهاجرانی زدند و خط خوردیم و جلوی خانهمان، ما را پیاده کردند. بعدها هر وقت حشمت خان مصاحبه کرد، گفت که این کارش بزرگترین اشتباهش بوده است. پس از این اتفاق من گفتم که دیگر در تیم ملی بازی نمیکنم. اوضاع همین طور پیش رفت تا به مقدماتی جام جهانی ۷۸ رسیدیم. در آن فصل خیلی خوب ظاهر شده بودم و به همین خاطر آقا مهاجرانی به من زنگ زد که چرا اردو نمیآیی؟ گفتم که دیگر فوتبال بازی نمیکنم. او هم تلفن را قطع کرد. سه، چهار دقیقه بعد دوباره زنگ زد و گفت، "بهت میگم بیا!" من هم دیدم او بزرگتر و مربیام است، برای همین قبول کردم اما گفتم که فردا نمیآیم و پس فردا در تمرینات حاضر میشوم. پس فردا هم به تمرین تیم ملی رفتم.
پیش از المپیک مونترال دو نفر از بچهها زیراب من و محمد صادقی را پیش مهاجرانی زدند تا جلوی خانهمان، ما را پیاده کنند. بعدها حشمتخان مصاحبه کرد و گفت که این کارش بزرگترین اشتباهش بوده است.
* شما سالها در تیم ملی و پاس در پست دفاع میانی بازی کردید. قطعا با یکی از بازیکنانی که با آنها زوج دفاع میانی را تشکیل میدادید مکمل بهتری بودید. این بازیکن چه کسی است؟
بهترین مدافعی که با او زوج دفاعی تشکیل دادم، نصرالله عبداللهی بود. من کنار بازیکنانی مثل نصیرنیا و ذوالفقارنسب هم بازی کردم اما نصی بهتر از همه آنها بود. دلیلش هم این بود که من سرعت زیادی نداشتم اما عمو نصی این مشکل را حل میکرد. عمو نصی هم نقصهایی داشت که من آنها را نداشتم.
* شما بعد از انقلاب از فوتبال خداحافظی کردید. دلیل خاصی برای این کارتان داشتید؟
بعد از انقلاب من ۳۱ سالم شده بود. از جام جهانی که آمدم با چند بازیکن تصمیم گرفتیم که بین آنها نصرالله عبداللهی و علی پروین بودند از فوتبال خداحافظی کردیم تا جوانانی مانند پنجعلی که پشت خط مانده بودند، دیده شوند. در ضمن ما از مدام در اردو بودن خسته شده بودیم و فشار زیاد بود.
* آیا خاطره جالبی از دوران فوتبالتان در ذهن دارید که بگویید؟
خاطره دارم ولی کمی بیتربیتی است و نمیتوان گفت. (باخنده) در مقدماتی جام جهانی با کرهجنوبی بازی داشتیم. کرهایها یک مهاجم بلند قامت داشتند که به راحتی سر میزد و نصی در این بازی بازیکن یارگیر او بود. به نصی گفتم که او را بگیر که گفت بفرمایید شما بگیرید. من هم رفتم کنار مهاجم کره ایستادم و دیدم باید سرم را بالا بگیرم تا بتوانم در چشمانش نگاه کنم. واقعا این بازیکن غول بیشاخ و دمی بود.
* تیم ملی در حال حاضر برای حضور در جام جهانی ۲۰۱۸ روسیه آماده میشود. در این مدت ایران چند بازی دوستانه برگزار کرده و دیدارش مقابل یونان، لیبی و کوزوو لغو شده است. به نظرتان شرایط تیم ملی برای حضور در رقابتهای بزرگی به نام جام جهانی چطور است و آیا میتواند در جام جهانی موفق باشد؟
به نظرم تیم ملی فوق العاده است. بعضیها میگویند که اسپانیا به آرژانتین شش گل زده و ترسناک است. به نظرم جنگندگی در فوتبال یعنی پیروزی. اگر بخواهیم دست بسته تسلیم شویم فاجعه بار است. به نظرم ایران در جام جهانی نتیجه بدی نمیگیرد. بعید نیست بتوانیم یکی از رقبایمان را هم شکست دهیم. حتی اگر تیمی را هم نبریم، مشکلی نیست. جام جهانی بزرگترین تبلیغ برای این مملکت است. در جام جهانی همه ایران را نگاه میکنند و این بزرگترین نکته درباره این رقابتها است. به نظرم کیروش خیلی برای فوتبال ایران زحمت کشیده و جو خوبی برای تیم ملی درست کرده است. تیم ملی برعکس قبل حاشیه ندارد و دیگر شاهد دعوا در اردوی این تیم نیستیم و نمیبینیم که مربی در حد لیگ یک، هدایت ملیپوشان ایران را برعهده داشته باشند.
تیم ملی فوقالعاده است. به نظرم جنگندگی در فوتبال یعنی پیروزی. جامجهانی بزرگترین تبلیغ برای مملکت است.
* درباره کیروش و تاثیری که روی تیم ملی داشته صحبت کردید. نظر کلیتان راجع به سرمربی تیم ملی چیست؟
او از نظر نوع فوتبال و آنالیز حریفان یک نابغه است. بعضی از او انتقاد میکنند و میگویند فلان و بهمان. انتقادهای ما از خود فدراسیون است. اگر فدراسیون به او بها داده و کیروش میتواند خارج از مقررات فعالیت کند باید یقه فدراسیون را گرفت نه کیروش. به نظرم کیروش حق دارد. ما در ایران امکاناتی در حد تیم ملی نداریم. تنها یک کمپ است که صفایی فراهانی درست کرده است. خدا پدر و مادر صفایی فراهانی را بیامرزد. او یک نابغه فوتبال بود. فدراسیون فوتبال توسط او بدون کوچکترین فسادی اداره شد ولی الان فساد، فساد و فساد. این فساد تنها در فدراسیون فعلی نبوده و از فدراسیون قبلی که نمیخواهم اسمش را هم بیاورم آغاز شد. من مسائلی را به چشم دیدم. حتی یک بار به دفترش رفتم و گفتم چرا در فدراسیون تیمها را خرید و فروش میکنند؟ یک بار دیگر هم به اتاقش رفتم و دیدم بچهاش به همراه دوستانش دور میز نشسته بودند. میز طوری بود که انگار وسط میز نارنجک خورده بود. برنج بود که ریخته بود. شما زمان مدیریت آتابای و دیدهبان را ببین و با الان مقایسه کن. این باید میز ناهاری فدراسیونی باشد که حرف اول را در آسیا میزند؟ اوایل انقلاب رییس فدراسیونی بود که با او دوست بودم. وقتی به ملاقاتش رفتم، دو بار به آبدارچی زنگ زد تا برایش چایی بیاورند اما کسی نیاورد و خودش مجبور شد این کار را انجام دهد. اصلا حرفش را گوش نمیکردند. آخر وقت هم دربان میآمد و یک عالمه زنجیر روی میزش میگذاشت که رفتنی درها را قفل کند. معلوم است که با این شرایط نمیتوانست موفق شود.
* در این اواخر کیروش مصاحبهای انجام داد و از رفتنش پس از جام جهانی ۲۰۱۸ روسیه خبر داد. به نظرتان فدراسیون باید اجازه دهد او به راحتی از تیم ملی جدا شود؟
به نظرم باید کیروش را نگه دارند. او حتی به درد تیم ملی امید میخورد. تیمهای جوانان هم میتوانند از او استفاده کنند. کیروش به خصوص از لحاظ آنالیز کردن تیمها نابغه است. من نوعی در حدی نیستم که بخواهم از کیروش انتقاد کنم. باید کسی از او انتقاد کند که در سطح او باشد. کسی مثل برانکو و شفر. فقط زمانی که بخواهم جنجال ایجاد کنم یا خودم را مطرح کنم میتوانم این کار را انجام دهم. اگر عیبی میبینیم از فدراسیون میبینیم. فدراسیون فوتبال اگر دو نفر دیگر از اصفهان بیاورد میشود کنسولگری اصفهان. در حال حاضر فدراسیون فوتبال به طور کامل دست اصفهانیها افتاده است.
باید کسی از کیروش انتقاد کند که در سطح او باشد. من نوعی در حدی نیستم که بخواهم از کیروش انتقاد کنم. تنها زمانی که بخواهم جنجال ایجاد کنم یا خودم را مطرح کنم میتوانم این کار را انجام دهم.
ریاست در فدراسیون فوتبال مانند ریاست پوتین – مدودف شده است. درست است که تاج یک زمانی فتبالیست بوده و الان هم یک سپاهی بازنشسته و میلیاردر است اما کفاشیان چه کاره است؟ او دوومیدانی کار بوده و الان آمده فدراسیون فوتبال و برای خودش ماموریت میگیرد که دلار دریافت کند.
* خیلی از پیشکسوتان همدوره شما معتقدند که بازیکنان مطرح حال حاضر ایران در حد و اندازههای ستارههای زمان شما نیستند. با آنها موافقید؟
به نظرم بعضی از آنها بهتر از ما هستند ولی خب ایرج داناییفرد، محمد صادقی، نصرالله عبداللهی و حسن روشن بازیکنان خیلی خوبی بودند. حسن روشن با مینیسک پاره برای ما در مقدماتی جام جهانی به کرهجنوبی گل زد. در جام جهانی هم گل ما را به پرو به ثمر رساند. این بچهها نابغه بودند.
* به نظرتان کدام بازیکن تیم ملی میتواند ستاره ایران در جام جهانی باشد؟
به نظرم علیرضا جهانبخش و سامان قدوس ستارههای ایران در جام جهانی هستند. این دو بازیکن فوقالعاده هستند. آنها در اروپا بازی میکنند و سطحشان متفاوت است. به نظرم خط هافبک و فوروارد ما فوقالعادهاند.
* آیا همچنان با بازیکنان همدوره خودتان در ارتباطید؟
من با اکثرشان مثل نصی، محمد صادقی و ایرج داناییفرد در ارتباطم. همچنین با پیشکسوتان باشگاه پاس مجموعهای درست کردیم که نام پاس ماندگار باشد. قدیمیهای پاس ماهی یک بار جلسه داریم و شامی با هم میخوریم. صحبتهایی است که تیم دوباره شکل بگیرد. واقعا این مجموعه حیف است. قبل از انقلاب حتی قرار بود در مجموعه باشگاه پاس، زمین پاتیناژ ساخته شود. البته با همه مشکلات هنوز هم مجموعه خوبی در اختیار داریم. من به خاطر دارم که تیمسار صادقی برای این مجموعه چقدر زحمت کشیده است. من خودم به چشم دیدم که در اینجا با لباس فرم درخت میکاشت. او با جنگ و دعوا این زمین را گرفت اما متاسفانه یک عده مفت این زمین را گرفتند. پاس را ۵۰ میلیارد فروختند در حالی که این پول از ارزش ساختمان آن هم کمتر است. به غیر از مجموعه کنونی شهید دستگردی، یک زمین به اسم زمین پلیس در نازیآباد است که یک نفر پیگیر آن نیست که چرا تغییر کاربریاش دادند و آنجا میخواهند برج بسازند! مگر در نازیآباد میتوان برج ۴۰ طبقه ساخت؟ اهالی آن محله همه تهرانیهای اصیل هستند و دوست دارند در خانه حیاتدار زندگی کنند. کدامیک از آنها میرود در برج زندگی کند؟ هیچکس هم پاسخگو نیست. از زمین پلیس بازیکنانی مانند فرامرز عزتی و ضیا عربشاهی رشد کردهاند.
در ادامه به دعوت حسین کازرانی و هماهنگی با سرهنگ سلیمانی، مدیرعامل مجموعه شهید دستگردی به تالار افتخارات باشگاه پاس رفتیم؛ تالاری که شاید نظیرش در ایران نباشد و با ورود به آن متعجب شدیم. کازرانی در این تالار افتخارات جام تخت جمشیدی که به همراه پاس کسب کرده بودند را به ما نشان داد. جام قهرمانی که شاید دو نفر هم به سختی بتوانند آن را از روی زمین بلند کنند اما روزی توسط بازیکنان پاس در جام تخت جمشید بالای سر برده شده بود.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر