گزارشی از باغ تالارهای عروسی حاشیه تهران /جاهایی که هنوز انقلاب، پایش به آن نرسیده است
آدمهای زیادی میآیند و میروند و سروصدایشان در میان دیوارهای باغ و سکوت شب گم میشود. اینجا منطقه خودمختاری است که انگار قوانین خاص خودش را دارد و هیچ گشتی از آنجا عبور نمیکند تا بفهمد باغستانهای این منطقه با ساختمانهای مجللی که در آنها برپا شده، محل برگزاری مراسمهای جشن و پایکوبی هستند؛ جشنهایی از جنس مهمانیهای مختلط شبانه به همراه گروههای ارکسر زنده و شاید هر چیزی که برگزارکنندگان این مراسمها اراده کنند.
جنوب و جنوب غرب شهر تهران حالا به یک قطب اقتصادی تازه تبدیل شده است. باغ تالارهای بینام و نشانی که خیلیهایشان هیچ تابلو و مشخصهای ندارند، اما وارد منطقه شهریار یا احمدآباد مستوفی که میشوید با دیوار نوشتههایی مواجه میشوید که تبلیغات غیررسمی برای باغ تالارهایی است که شما میتوانید مهمانیهایتان را به سبک مهمانیهای شبانهای که در خارج از کشور برگزار میشود، برگزار کنید. جالبتر از همه اینکه هیچکس به روی خودش نمیآورد مهمانیهای شبانهای که در باغ تالارهای این منطقه برگزار میشود، هیچ تناسبی با ساختار و فضای جامعه ایرانی اسلامی ندارد و کارکنان این مراکز به ویژه مهمانداران خانمی که ناگزیرند، بدون حجاب و با ظاهری آراسته از مهمانها پذیرایی کنند و تا نیمههای شب در خدمت تالار باشند که در معرض انواع و اقسامی از آسیبهای اجتماعی هستند.
محفل مهمانیهای مختلط شبانه
کارت دعوت عروسی مختلط آن هم در یک تالار رسمی بیش از آنکه تعجبآور باشد، حس کنجکاویات را تحریک میکند. بهخصوص اینکه آدرس هم کمی عجیب به نظر میرسد و آنقدر از شهر فاصله دارد که در حالت عادی کسی پایش هم به چنین مکانی نمیرسد. بعد از عبور از ترافیک عصرگاهی بزرگراه تهران - کرج و ورود به منطقه شهریار باز هم باید پیش بروید. آخرین بخش آدرس، جادهای خاکی است که دو طرفش ردیفی از چنارهای سن و سال دار به صف ایستادهاند و تنها روشنایی برای شکافتن دل تاریکی و پیداکردن مسیر، نور بالای چراغ بزرگ جلوی ماشین است. نور بیرمق ماه هم در میانه آسمان گاهی از آن بالا به زمین سرک میکشد. بعد از این جاده خاکی دوباره به خیابانی آسفالت شده میرسیم و در برابر در گاراژی بزرگ توقف میکنیم که کنارش روی تابلوی کوچکی نام باغ تالار نوشته شده است. در را که میزنید، دربان با احتیاط در را باز میکند. مجوز عبور میخواهد؛ کارت دعوت را که نشان میدهی، خاطر جمع میشود و در را برایتان باز میکند. باغی پیشرویتان قرار میگیرد که در دل آن تالاری مجلل جا خوش کرده و فضایی که شما را به یاد مهمانیهای دوران قبل از انقلاب میاندازد. اما اینجا جایی در نزدیکی پایتخت است و اکنون ۴۰ سالی میشود که انقلاب اسلامی ایران پیروز شده است!
نیروهای خدمات زن و مرد با لباسهای رسمی آراستهای در سراسر تالار حضور دارند؛ خانمهایی که شبیه اغلب مهمانها، محجبه نیستند. در این میان خانمهای با حجاب هم کم نیستند، افرادی که بهواسطه رابطه نسبی یا سببی ناگزیرند، در مراسم شرکت کنند.
مراسم نمایشی و مراسم رسمی
در منطقه شهریار و احمدآباد مستوفی، اما تالارهای دیگری هم هستند. تالارهایی که بعضیهایشان تابلو هم دارند و اتفاقاً عروسیها و مهمانیهایی که در آنها برگزار میشود به سبک و سیاق تالارهایی است که در سطح شهر پراکندهاند و موازین اسلامی در آنها رعایت میشود و بخش زنانه و مردانه تالار از همدیگر جداست، اما این نمایش تنها در ساعات اولیه شب اجرا میشود و بعد از اتمام ساعت رسمی مهمانی و خداحافظی مهمانان غریبه، مهمانی اصلی آغاز و دیوارهای حائل میان بخش زنانه و مردانه تالار برداشته میشود. هر چند قبل از برداشتهشدن پارتیشنها هم از فضای کلی حاکم بر مجلس میتوان فهمید اینجا هم کسی چندان اهمیتی به موازین اسلامی نمیدهد و کارکنان خانم سالن بیتوجه به حضور داماد بدون حجاب تردد میکنند. در این بین تنها یکی از نیروهای خدمات خانم روسری بر سر دارد.
اینجا انقلاب شده!
حالا دیگر همه آنهایی که به دنبال برگزاری مهمانیهای مختلط هستند، میدانند باید کجا بروند. رزو و بازدید از تالار هم کار سختی نیست، هم در فضای مجازی و هم در شبکههای اجتماعی صفحه دارند و هم تلفن همراهشان در دسترس است. با این وجود، اما اداره اماکن و پلیس انگارنهانگار که در بیخ گوششان جایی در نزدیکی پایتخت تالارهایی وجود دارد که در آنها مهمانیهای مختلط شبانه بیهیچ مزاحمت و نظارتی برگزار میشود.
آدرس را که نگاه میکنید، تصور میکنید اینجا منطقهای خودمختار است. انگار اینجا انقلاب نشده شاید هم خیلی بیسر و صدا «انقلاب» شده باشد؛ انقلابی از جنس «انقلاب جنسی» که برخی صاحبنظران نظیر دکتر ابراهیم فیاض جامعهشناس سرشناس دانشگاه تهران درباره وقوع آن هشدار میدهند.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر