بخشی از این مصاحبه را می خوانید:

 این روزها قطعه‌هایی از خواننده‌های مختلف می‌شنویم که ترانه‌شان از نظر محتوا بسیار ضعیف و پر اشکال است. تایید ترانه از طرف شورا، چه فرایندی دارد؟

این‌ خواننده‌ها، سبک ترانه‌هایشان طی سال‌ها، چندان تغییر نکرده است که رسانه‌ها روی آن‌ها حساس شوند. یک مارکتی در بازار ایجاد شده است و مسئول آن هم فقط شورای شعر نیست. شورای شعر در این ماجرا بی‌دفاع است. یک مجموعه از تشکل‌های جدی، از جمله موسسات و صدا و سیما، همه در تلاش اند یک سبک موسیقی را جا بیندازند که در آن کلام هیچ اهمیتی ندارد. بعد همه می‌ریزند سر شورای شعر که چرا مجوز می‌دهید؟

اما موضوع سوال ما، محتوای این ترانه‌هاست.

ترانه شعر نیست؛ ترانه هنر تلفیقی است. شما نمی‌توانید متن را از موسیقی جدا کنید و بعد مورد سوال قرار دهید که چرا مجوز داده‌اید. اجراها، کنسرت‌ها، سالن و تمام این‌ها، عوامل تولید این نوع موسیقی هستند که به آن عوامانه یا لاله‌زاری می‌گویند و همیشه هم داشته‌ایم. مسئله این است که نظام مراقبت فرهنگی وسواسیِ ما می‌خواهد خودش به تمام این‌ها مجوز بدهد و می‌گوید همه ترانه‌ها باید از من مجوز بگیرند و در کتابخانه ملی ثبت شوند تا ثابت شود که داریم نظارت می‌کنیم. همین نظارت ساده‌لوحانه، موسیقی ما را به ابتذال کشیده است.

بالاخره متن این ترانه‌ها از طرف شما تایید شده است یا خیر؟

متن ترانه‌ها به اجبار تایید می‌شوند. وقتی 99 درصد ترانه‌ها سخیف است، نمی‌توان جلوی کار شرکت‌ها را گرفت. می شود آن ها را اصلاح کرد؛ قواعد شعری که مشخص هستند. ترانه‌ای که عیارش پایین است، با وسمه و سرمه، عیارش بالا نمی‌رود. این ترانه‌ها، مبتذل به معنای پیش پا افتاده هستند و نباید به ارشاد بیایند و اگر بیایند، نمی‌توان جلویشان را گرفت. چون این شرکت‌ها می‌خواهند ارتزاق کنند. شما نمی‌توانید نان مردم را ببرّید و بگویید من به دنبال ترانه متعالی هستم.

پس این یک زنجیره است که حلقه‌هایش به هم وصل است؟

بله. موضوع متن ترانه‌ها مسئله‌ای مستقل نیست که بخواهد در شورای شعر حل شود. شما اگر به جای ما بنشینید و ترکیب دیگری هم بیایند، چه کار می‌خواهند بکنند، وقتی 99 درصد آثار مبتذل است؟

چه باید کرد؟

به نظر من باید اجازه بدهند موسیقی مبتذل مسیرش را طی کند. به آن مجوز ندهند ولی جلوی انتشارش را هم نگیرند و بگذارند راه خودش را برود. بگذارند مجوز ارشاد ارزش پیدا کند تا هر کلام و هر موسیقی که مجوز ارشاد پای آن است، الگو شود. وقتی شأن شورای موسیقی را در حد دژبانی دم در پایین می‌آورند و می‌گویند دم در بایست و نگذار ترانه بیرون بیاید، نمی‌شود و ترانه‌ها همه هجوم می‌آورند و تو هم مجبور هستی نگاه کنی. نیاز به سیاست گذاری جدید داریم؛ از جمله نظارت بر کار شرکت‌ها و بعد، گفت‌وگوی وزارت ارشاد با شرکت‌های موسیقی.چرا این شرکت‌ها که خودمان به آن‌ها مجوز داده‌ایم، در برابر ارشاد و مردم پاسخگو نیستند؟

با این حساب، نه می‌شود به این ترانه‌ها مجوز نداد و نه می‌توان جلوی انتشارشان را گرفت!

بله. به شورا گفته‌اند این‌جا بایستید و سخت هم نگیرید تا کار مردم لنگ نشود. یک قافیه‌ای را درست کنید و... . در آهنگ «دلم پریشونه» هوروش بند می‌شنویم: «چشامو تا کی گریه بلرزونه»؟ این به نظر شما جور درمی‌آید؟ این‌ها اصل را گذاشته‌اند بر این که کلام بر موسیقی سوار بشود؛ یعنی آوای انسانی شنیده شود، وگرنه از نظر معنا هیچ کدام نمره قبولی نمی‌گیرند. یا «می‌خوایم انقد جیغ بزنیم تا که برق بره» از ماکان بند. کارکرد این ترانه در عروسی‌هاست و نباید در کتابخانه ملی ثبت بشود. در عروسی نمی‌توانید تصنیف «بهار دلکش» را اجرا کنید و باید همین ترانه‌ها را بشنوید. مشکل ما این است که در موسیقی تولید انبوه شده و به سمت لاله‌زاری رفته است.

همه اعضای شورای شعر یک ترانه را باید تایید کنند یا رای گیری می‌شود؟

بنا بر سه نفر است. یک کار از طرف سه نفر تایید شود، مجوز می‌گیرد. ترانه‌ای که کلامش با موسیقی مطابق باشد و عیب‌های فاحش از نظر قافیه و جمله‌بندی نداشته باشد، تایید می‌شود. موضوع نظارت هم هست که مدیر مرکز موسیقی با کمک مشاورانش این کار را انجام می دهند و بر محتوای موسیقی نظارت دارند تا خلاف قوانین و مقررات مندرج در آیین نامه شورای انقلاب فرهنگی نباشد. شورای ارزیابی هنری، عملا ارزیابی‌اش را با حداقل استانداردها انجام می‌دهد.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.