امام موسی صدر چگونه از اعدام جلال الدین فارسی جلوگیری کرد؟
مرحوم صادق طباطبایی، خواهرزاده امام موسی صدر و برادر همسر مرحوم حاج سید احمد خمینی، در جلد دوم خاطرات خود از گروهی از مبارزین انقلابی ایران در لبنان سخن گفته که به شدت با امام موسی صدر مخالف بودند و میکوشیدند ذهنیت امام را نسبت به ایشان مشوش کنند. از آن جمله جلالالدین فارسی که نخستین کاندیدای حزب جمهوری اسلامی برای اولین دور انتخابات ریاستجمهوری در ایران بود، اما بعد به خاطر اینکه محل صدور شناسنامهاش افغانستان بود و نه ایران، پیش از ورود به دور رقابتها از این عرصه حذف شد.
در ادامه گزیدههایی از خاطرات مرحوم صادق طباطبایی را درباره مخالفان ایرانی امام موسی صدر میخوانید:
بدون مبالغه آقای [جلالالدین]فارسی از هیچ کوششی علیه آقای صدر فروگذاری نکرد. پس از انقلاب که به اسناد سفارت ایران در لبنان دسترسی پیدا کردیم سرنخ اغلب جزواتی را که منتسب به ایشان و بر اساس اطلاعات ایشان بود در آنجا یافتیم. یکی دو بار من و قطبزاده با او صحبت کردیم. پس از جلسه به قطبزاده گفتم: اگر هرکس دیگری جای من بود آنچنان تحت تاثیر قرار میگرفت که به آقای صدر لعن و نفرین میکرد.
در یک درگیری، دولت لبنان حکم اخراج چند نفر از ایرانیها از جمله آقای فارسی را صادر کرد. ساعت ۱۲ و نیم شب به آقای صدر اطلاع دادند که بر اساس حکم یک دادگاه، فردا صبح قرار است این افراد از لبنان اخراج شده و احتمالا تحویل حکومت ایران داده شوند. آقای صدر شبانه با رئیسجمهور لبنان (شارل حلو) تماس گرفتند و گفتند چنین حکمی برای امضا پیش شما آمده، آن را امضا نکنید تا فردا صبح شما را ببینم. فردا صبح دوباره تماس گرفتند و گفتند: «اینها در ایران فعالیتهایی داشتهاند البته من در حکم دادگاه مداخله نمیکنم، اما تحویل دادن آنها به ایران منجر به اعدام آنها خواهد شد، اجازه بدهید اینها به سوریه بروند، من هم تلاش میکنم که سوریه از ورود آنها ممانعت نکند.» پس از آن آقای صدر با مقامات سوری تماس گرفتند و اظهار داشتند که «این افراد البته شلوغ هستند و شلوغ میکنند، اما مخل امنیت شما نیستند، اینها در تبعید و خارج از وطن هستند و مبارزه میکنند.» بعد هم کمکهایی به این افراد کردند. اما همین قضیه را آقای فارسی تحریف کرد و در یک اعلامیهای عنوان کرد که اخراج این افراد از لبنان زیر سر آقای صدر و تشکیلات ایشان بود. زیرا باور داشت در صورت حضور ایشان در لبنان کسی طرف آقای صدر نمیرود و یا ایرانیهایی که میآیند به سوی دکتر چمران کشیده نمیشوند؛ لذا برای رهایی از این مخمصه آقای صدر ترتیب اخراج آنان را داده است تا بیرقیب! باشد.
در یک مقطعی آقای فارسی مرتبا گزارشهایی برای امام میفرستاد و سعی داشت ذهن امام را نسبت به آقای صدر مشوش کند. علاوه بر این او و برخی افراد سعی میکردند از طریق حاج آقا مصطفی نظر امام را درباره آقای صدر تحت تاثیر قرار دهند. حاج آقا مصطفی دارای دیدگاههای خاصی بود و بیشتر در فکر جا انداختن مرجعیت علیالاطلاق امام، هم در ایران و هم در کل عالم تشیع بود. خودش صراحتا به من گفت که گله ما از آقای صدر این است که او در لبنان آقای خویی را به عنوان مرجع معرفی کرده است. همین انتقاد را نسبت به شهید سید محمدباقر صدر هم مطرح میکرد. البته امام موسی صدر نهایت اشتیاق و علاقه را به امام داشت و برای رهایی ایشان از تبعید در ترکیه تلاشهای گستردهای انجام داد. از آن جمله دیدار و ملاقات با پاپ در واتیکان بود، که به عقیده مرحوم آیتالله العظمی خویی مهمترین عامل انتقال، اما از ترکیه به عراق بود. امام صدر میگفت: در باب مرجعیت عالم تشیع چهرههای شناختهشده در این منطقه آقایان سید عبدالهادی شیرازی، حکیم و خویی هستند، و آقای خمینی آنطور که در ایران شناخته شده، برای شیعیان خارج از ایران شناخته شده نیستند. اگر من ایشان را آنطور که مورد نظر آقایان است مطرح کنم، یک حالت تصنعی دارد و در شأن ایشان نیست. مردم باید به مرور با مسائل ایران آشنا شوند. اکثر شیعیان لبنان به دلیل اقدامات روحانیون درباری و تبلیغات سفارت ایران و عوامل دیگر تصویری که از شاه دارند، غیر از تصویری است که شما از شاه دارید. آنها شاه را به عنوان یک زمامدار و رئیس یک حکومت شیعه میشناسند و برای او قداست قائل هستند. عوامل رژیم شاه در لبنان اینگونه تبلیغ کردهاند که او خیلی خواهان نجات شیعیان از فقر و بدبختی است. ولی صدر به دلیل خصومتهای خانوادگی مانع این است که شاه به شما کمک کند. آقای صدر میگفت: من در این چند جبهه باید بجنگم و این افکار را عوض کنم. از جمله مطالبی که آخوندهای درباری – به تعبیر امام – میگفتند این بود که چه معنی دارد یک روحانی ایرانی بلند شود و بیاید به لبنان و رهبری شیعیان را بر عهده بگیرد؟ از این تحریکات علیه امام موسی صدر زیاد بود؛ بنابراین محذوراتی که آقای صدر به ویژه در اوایل ورود امام به نجف داشتند، اقتضا میکرد نتوانند بحث مرجعیت مطلق امام را مطرح کنند.
اما کسانی، چون حاج آقا مصطفی و برخی مبارزین ایرانی مقیم لبنان در کوران مشکلات این کشور نبودند و توقعات خاصی را داشتند. حاج آقا مصطفی مشی آقای صدر را اینگونه تعبیر میکرد که ایشان اعتقادی به مسائل سیاسی و مبارزه ندارد و صرفا از نزدیکی با مراجع بهرهبرداری میکند. برخی از دوستان حاج آقا مصطفی مانند آقای زیارتی (سید حمید روحانی) از مخالفین آقای صدر بودند و تلاش میکردند ارتباط میان امام و آقای صدر را خراب کنند. اما این خردهگیریها در میان بقیه یاران و نزدیکان امام نظیر آقای دعایی و دوستانش وجود نداشت.
در میان گروههای خارج از کشور، جبهه ملی سوم و آقای بنیصدر هرچند بدشان نمیآمد که آقای صدر را تخطئه کنند و تغذیه اطلاعاتی آنها هم از طریق جلالالدین فارسی بود؛ اما روی هم رفته نسبت به آقای صدر و دکتر چمران محتاطانهتر و منصفانهتر برخورد میکردند.
منبع: خاطرات سیاسی اجتماعی (۲) دکتر صادق طباطبایی؛ لبنان، امام موسی صدر و انقلاب فلسطین، تهران: موسسه چاپ و نشر عروج، چاپ سوم، ۱۳۹۲، صص ۱۷۲-۱۷۶
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر