ماجرای بیماری که با قرنطینه خانگی از مرگ کرونا رها شد
«همه چیز از وقتی شروع شد که چشمم به آمپر بزنین افتاد. چیزی نمانده بود تا نفسهای ماشین به شماره بیفتد و وسط خیابان بمانم. با دیدن اولین جایگاه، داخل شدم. اینبار هم دستکش همراهم نبود. به اجبار پیاده شدم و نازل بنزین را برداشتم. کار که تمام شد، راهی محل کارم شدم و کل روز حس بدی داشتم».
رضا دانشور، ۲۷ ساله و ساکن تهران درحالی این حرفها را به زبان میآورد که گاهی سرفه راه نفس کشیدنش را می بندد.
این جوان یکی از بهبودیافتگان ویروس کرونا است. به قول خودش کرونا را شکست داده اما برای رسیدن به اینجا روزهای سختی را پشت سر گذاشته است. سه هفته کامل قرنطینه در اتاقی ۶ متری و خوردن نوشیدنی و غذاهایی که نه بوی و نه طعم آنها را احساس می کرد.
رضا ادامه می دهد: طراح دکوراسیون داخلی هستم و دم عید بود و کلی کار گرفته بودم. مشتریها کارشان را میخواستند و نمیتوانستم در خانه بمانم. این بود که مجبور بودم هر روز سر کار بروم.در این مدت به خاطر حجم کار یا غذا از بیرون میخوردم یا نمی خوردم. بدنم ضعیف شده بود.
آن روز تا نزدیکی صبح رضا مشغول کار در خانه مشتری بود اما حال خوشی نداشت. تمام آن شب تا صبح حس تب و لرز، عرق سرد و سرگیجه لحظهای دست از سرش برنداشت.
«فکر نمیکردم به خاطر کرونا باشد. از آنجایی که نزدیکی دماوند مشغول کار بودم، بیشتر فکر میکردم تحت تأثیر هوای سرد منطقه، دچار لرز شدهام و سرگیجه ام به خاطر ضعف بدنی، بیخوابی و خستگی ناشی از کار است».
پس از آن روز وقتی پسر جوان به خانه برگشت اوضاع جسمیاش بد و بدتر شد.
«وقتی رسیدم خانه افتادم. گلودرد داشتم، بیحال بودم. همچنان عرق سرد داشتم و اشتهایم به خوردن غذا را از دست داده بودم.»
بیشتر از همه اما سرگیجه امانش را بریده بود. تا جایی که وقتی از تختش بیرون میآمد، تعادل نداشت.
«یکی دو روز مقاومت کردم. فکر میکردم به خاطر هوای سرد دماوند دچار سرماخوردگی شدید شده ام.تصورم این بود بعد از یکی دو روز حالم بهتر شود اما خوب نشدم».
مبتلا به کرونا شدم
رضا وقتی متقاعد شد که به دکتر برود که همراه با سرفه خون از گلویش می آمد. این بود که به اجبار خانواده و بعد از دو روز مقاومت راهی دکتر و آنجا تشخیص ابتلای وی به کرونا داده شد.
«فکر نمیکردم کرونا باشد. چون تب زیادی نداشتم و بعد از یک روز تبم خوب شد. بیشتر سرگیجه ام اذیت میکرد و فکر میکردم این هم ناشی از ضعف بدنی و کار زیاد باشد اما دکتر تشخیص کرونا داد و به سرعت در اتاقم که دو روز قبل از آن هم آنجا بودم قرنطینه شدم. بعد از آزمایش و معاینه دکتر گفت که سیستم ایمنی بدنت ضعیف شده و در خانه خودت را قرنطینه کن و اگر بدتر شدی به مطب مراجعه کن».
از همان روز قرنطینه شروع شد. رضا از خانواده اش خواست که داخل اتاق وی نیایند و از اتاقش فاصله داشته باشند.
«احساس ترس نداشتم زیرا همیشه روحیه بالایی دارم و سعی میکنم در شرایط سخت ضعف نشان ندهم اما در این مورد خاص بیش از خودم نگران سلامت خانوادهام بودم. به همین خاطر باید خودم را قرنطینه میکردم و از آنها در میشدم تا اوضاع به حالت عادی برگردد».
سه هفته قرنطینه خانگی
سه هفته تمام پسر جوان در اتاق خواب خانهاش قرنطینه بود. روزهای اول به حدی ضعیف شده بود که نمیتوانست از تختش خارج شود و قدم از قدم بردارد.
«در این مدت حس بویایی و چشایی ام را از دست داده بودم و مزه غذاها و نوشیدنی ها را نمی فهمیدم. خیلی اذیت شدم. دکترم گفت این هم یکی از مشکلاتی است که برای بیماران مبتلا به کرونا پیش میآید و ممکن است تا برگشتن حس بویایی و چشایی ام یک الی سه ماه زمان ببرد».
در این مدت مادر رضا تنها کسی بود که اجازه وارد شدن به اتاق وی را داشت. آن هم با رعایت همه نکات بهداشتی و استفاده از دستکش و ماسک و رعایت فاصله از پسرش.
«مادرم غذا و نوشیدنی را داخل اتاق می گذاشت و بیرون می رفت. در این روزها سعی کردم سیستم ایمنی بدنم را با تغذیه بالا ببرم. ناگفته نماند که به تجویز دکتر چند قرص و دارو نیز مصرف کردم اما بیش از آنها دمنوش های گیاهی، تغذیه درست و استراحت کامل به دادم رسید».
به گفته رضا، بیماری وی نسبتاً خفیف بود، زود متوجه و پیگیر درمانش شد و ریه هایش تحت تأثیر قرار نگرفته بود.
«مادرم مرغ، ماهی و گوشت را به صورت آبپز اما کاملاً پخته برایم می آورد. دمنوش های گیاهی مثل پونه، آویشن و… نیز از دیگر معجون هایی بود که وقتی میخوردم سینهام نرم میشد و حس بهتری داشتم».
اثرانگشتی از من باقی نمی ماند
بیش از همه سرفه ها آزارش می داد.
«سرفه ها آنقدر زیاد و آزاردهنده بود که باعث سردردم میشد اما به امید بهبودی تحمل کردم».
به گفته رضا، پیش از این به بدنش شناخت داشتم و همین کمک کرد در روزهای ابتلا به کرونا سلامتی خود را بازیابم.
«من همیشه ورزش میکنم و بخشی از کارهایم هم یدی است. به همین دلیل از قبل استقامت بدنی خوبی داشتم اما از یک ماه پیش به خاطر کار سخت بدنم ضعیف شده بود. به نظرم بیماری کرونا نیز بیش از همه روی افرادی تأثیر میگذارد که سیستم ایمنی بدنشان ضعیف شده است و بدن این افراد را نشانه می رود. این بود که تمام تلاشم را کردم روحیهام را از دست ندهم و تغذیه سالمم را ادامه دهم. با اینکه نه طعمی میفهمیدم و نه بویی. باید هر طور که بود سیستم ایمنی بدنم را بالا می بردم».
وی از طرف دیگر در کنار مصرف دمنوش های گیاهی، آب و آب میوههای طبیعی مینوشید و مدام به دستشویی میرفت تا از طریق ادرار سموم بدنش دفع شود.
«در این مدت زیاد به دستشویی میرفتم چون اگر کمی دیرتر میرفتم و تنبلی میکردم، متوجه حس بدی در بدنم می شدم. تکرر ادرار کمک میکند بیمار سموم را دفع کرده و حس بهتری داشته باشد. واقعاً آن موضوع به بهبود من خیلی کمک کرد و تا میتوانستم نوشیدنی استفاده می کردم».
مادر رضا پس از هر بار استفاده وی از سرویس بهداشتی، شیرآلات، دستگیره و همه قسمتهای دیگر سرویس را با آب و وایتکس ضدعفونی میکرد تا جایی که به گفته خودش همه شیرآلات سرویس سیاه شدهاند و باید تعویض شوند.
«مادرم طوری مسیرهای رفت و آمد من از اتاق تا سرویس را ضدعفونی میکرد که هیچ اثرانگشتی از من باقی نمی ماند».
روحیه ات را نباز
«اگر کوتاه می آمدم این بیماری روی بدنم تأثیر منفی می گذاشت».
رضا در تمام این روزها در اتاق خوابش با کرونا جنگید اما یکبار هم احساس ضعف نکرد.
«همیشه ضعف نابودکننده است. به خودم تلقینهای منفی نمیکردم و سعی ام این بود بهتر شوم تا به روال عادی زندگیام برگردم. با اینکه سرفه های پی در پی آزارم می دادم، تاحدود کمی تنگی نفس داشتم و از سرگیجه و بی حالی بدنم اعصابم خورد میشد و سه هفته تنها در گوشهای از اتاقم افتاده بودم اما همه لحظاتم را به امید بهبود حالم پشت سر می گذاشتم.
رضا ادامه می دهد: شاید خیلیها که جوان هستند فکر کنند این بیماری روی آنها تأثیر ندارد اما اشتباه است. من پس از گذشت ۶ ساعت از ابتلا به این بیماری چشمهایم خوب نمیدید و به خاطر سرگیجه تعادلم را از دست داده بودم. به سختی با ماشین خودم را به خانه رساندم اما تنها حرفم این است که این بیماری به طور قطع پیر و جوان نمی شناسند و باید همه مردم آن را جدی بگیرند اما کسی که مبتلا شد، باید سرسخت باشد و روحیه اش را از دست ندهد».
به گفته رضا، تغذیه خیلی اهمیت دارد اما مهمتر از آن روحیه فرد مبتلا است.
«تصور کنید به سربازانی که روحیهای برای جنگیدن ندارند مهمات برسانید. چه فایدهای دارد؟ اول آنها باید روحیه جنگیدن داشته باشند تا مهمات به دردشان بخورد. من اگر خودم را می باختم تغذیه هم تأثیر زیادی نداشت. پس روحیه خوب، تغذیه خوب و استراحت کافی میتواند به شما کمک کند این بیماری را پشت سربگذارید و به روال عادی زندگیتان برگردید».
حالا اما رضا با گذراندن سه هفته سخت گرچه گاهی سرفه میکند و بدنش هنوز ضعیف است اما بهداشتش را بیش از گذشته رعایت می کند. همیشه دستکش و ماسک به همراه دارد و قبل و بعد از هرکاری دستهایش را ضدعفونی می کند. «هنوز حواسم هست و با اینکه بیماری از بدنم رفته اما برای اطمینان از دیگران فاصله می گیرم. از بیرون غذا تهیه نمیکنم و به تغذیه سالمم همچنان پایبندم».
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.