روایت تازه از حضور سید محمد خاتمی در نیویورک

پس از سخنرانی دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا درباره مذاکره با رئیس‌جمهور ایران، بار دیگر احتمال دیدار مقامات ایرانی و آمریکایی مورد توجه قرار گرفت. پیش‌تر نیز شایعه دیدار امیر سعید ایروانی، سفیر و نماینده دائم ایران در سازمان ملل متحد، با ایلان ماسک، این گمانه‌زنی‌ها را تقویت کرده بود.

البته شایعات در این زمینه سابقه‌ای طولانی دارد. مدتی پیش، وکلای سید محمد خاتمی اعلام کردند که در پی اظهارات اخیر حسین شریعتمداری، مدیرمسئول روزنامه کیهان مبنی بر ملاقات خاتمی با جرج سوروس، علیه او در دادسرای فرهنگ و رسانه شکایتی طرح کرده‌اند و شریعتمداری به دادسرا احضار شده است.

روابط ایران و آمریکا پس از ماجرای تسخیر سفارت آمریکا در تهران همواره دستخوش تنش‌های متعددی بوده است. در این میان، بارها بحث درباره دیدار مقامات دو کشور مطرح شده، اما هربار این ادعاها تکذیب شده است. اکنون بار دیگر توجه‌ها به روابط تهران و واشنگتن معطوف شده است.

حال که بار دیگر شایعات مربوط به دیدار مقامات ایرانی و آمریکایی و روند روابط دو کشور در برخی رسانه‌ها گمانه‌زنی می‌شود،اکوایران در گفت و گویی با هومان مجد، روزنامه‌نگار و نویسنده سیاسی-اجتماعی ایرانی-آمریکایی، به این موضوع پرداخته‌ است.

در دوران ریاست‌جمهوری آقای خاتمی و احمدی‌نژاد، شما به‌عنوان مترجم و مشاور در سفرهای مختلف رؤسای جمهوری ایران به سازمان ملل حضور داشتید. به نظر شما تفاوت‌های اصلی در رویکرد این دو رئیس‌جمهور در تعامل با جامعه بین‌المللی، به‌ویژه ایالات متحده، چه بود؟

کاملاً مشخص بود که خاتمی با ابتکار عمل خود تحت عنوان «گفت‌وگوی تمدن‌ها»، طرفدار گفت‌وگو، دیپلماسی و رویکردی نرم‌تر در روابط بین‌الملل بود. در مقابل، احمدی‌نژاد، باوجود ادعای تمایل به مذاکره و تعامل با غرب، مواضع و سخنانی را به‌صورت علنی مطرح می‌کرد که عملاً هرگونه تعامل جدی کشورهای غربی با دولت او را غیرممکن می‌ساخت.

باید به یاد داشت که در دوران ریاست‌جمهوری خاتمی، ایران در موضوع هسته‌ای وارد مذاکراتی با کشورهای اروپایی شد که در آن، حسن روحانی مذاکره‌کننده ارشد و محمدجواد ظریف یکی از مشاوران این روند بود.

با روی کار آمدن احمدی‌نژاد، آن مذاکرات متوقف شد و مذاکرات جدیدی تحت سرپرستی دکتر سعید جلیلی آغاز گردید که به هیچ نتیجه‌ای نرسید. در اواخر دوره دوم ریاست‌جمهوری احمدی‌نژاد، «مذاکرات برای مذاکرات» با آمریکایی‌ها آغاز شد، اما خود او در گفت‌وگوهای محرمانه عمان نقشی نداشت. این مذاکرات در عمان زمینه‌ساز ابتکار عمل دکتر روحانی برای آغاز مذاکرات مستقیم با آمریکا بر سر مسئله هسته‌ای شد که توسط وزارت امور خارجه تحت مدیریت دکتر ظریف و با همکاری معاونانش، ازجمله عباس عراقچی و مجید تخت‌روانچی، پیش برده شد.

در جریان سفر خاتمی به نیویورک در سال ۱۹۹۸، طبق برخی گزارش‌ها و شایعات، مقامات آمریکایی خواستار یک دیدار غیررسمی با او شدند. آیا این موضوع صحت دارد؟ در صورت تأیید، آیا هیئت ایرانی پاسخ مثبتی به این درخواست داد؟

نمی‌دانم، زیرا در آن زمان با خاتمی همکاری نداشتم. بااین‌حال، می‌دانم که بیل کلینتون، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، تمایل زیادی به گفت‌وگو و دیدار با او داشت. با این‌وجود، علی‌رغم تلاش‌های آمریکا برای آنکه کلینتون و خاتمی به‌طور «اتفاقی» در راهروهای سازمان ملل با یکدیگر روبه‌رو شوند، چنین دیداری هرگز رخ نداد.

این موضوع را می‌دانیم، زیرا در صورت وقوع چنین دیداری، قطعاً تمامی روزنامه‌ها و رسانه‌های غربی به‌طور گسترده آن را منتشر می‌کردند.

برخی منابع ادعا می‌کنند که آمریکایی‌ها از طریق سازمان ملل درخواست دیدار با سید محمد خاتمی را مطرح کردند، اما هیئت ایرانی به دلایل امنیتی یا ملاحظات سیاسی از آن اجتناب کرد. آیا این ادعا صحت دارد؟

باز هم نمی‌توانم با اطمینان اظهار نظر کنم، اما تصور می‌کنم که اگر کلینتون به این دیدار علاقه‌مند بوده باشد، وزارت خارجه آمریکا ممکن بود از طریق نمایندگی ایران در سازمان ملل چنین درخواستی را مطرح کرده باشد.

آیا هیئت ایرانی در آن سفر به‌طور عمدی از مکان‌هایی که احتمال برخورد با مقامات آمریکایی وجود داشت، اجتناب کرد؟

اجتناب از مواجهه با مقامات آمریکایی در ساختمان سازمان ملل دشوار بود، اما تا جایی که می‌دانم، خاتمی تحرک زیادی نداشت و پرهیز از دیدار با آمریکایی‌ها کار سختی نبود. بدون شک، با توجه به نبود روابط رسمی بین ایران و آمریکا، مناسب نبود که رئیس‌جمهور ایران با مقامات آمریکایی یا شخص بیل کلینتون دیدار کند.

آیا آقای خاتمی توضیحی برای امتناع خود از دیدار با مقامات آمریکایی ارائه داد؟ به‌عنوان مثال، آیا این رفتار را به تفاوت‌های ساختاری یا عدم آمادگی از سوی هر دو طرف نسبت داد؟

به‌طور کلی، معتقدم که اصلاح‌طلبان در ایران (از جمله رئیس‌جمهور پیشین آقای روحانی) زمانی که گفت‌وگو با مقامات آمریکایی به نفع کشور باشد، مخالف آن نبوده‌اند. برجام خود شاهد کافی بر این موضوع است. خاتمی هیچ‌گاه به‌طور شخصی برای من توضیحی در مورد امتناع خود از دیدار با مقامات آمریکایی نداد، اما اظهارات عمومی او در این زمینه کاملاً واضح بوده است.

آقای خاتمی در مصاحبه‌ها اشاره کرده است که گفت‌وگو باید با «فرهیختگان و اندیشمندان» انجام شود، نه لزوماً با چهره‌های سیاسی. آیا این دیدگاه بر فرآیند تصمیم‌گیری تأثیر گذاشته است؟

با توجه به ابتکار «گفت‌وگو» او، هدف این بود که گفت‌وگوها با افرادی فراتر از چهره‌های سیاسی، به‌ویژه فرهیختگان و اندیشمندان، انجام شود. نبود روابط رسمی با آمریکا مانع از هرگونه گفت‌وگوی مستقیم می‌شد، در حالی که به‌وضوح با مقامات اروپایی و بریتانیایی هیچ مشکلی در زمینه تعاملات دیپلماتیک وجود نداشت، از جمله در بالاترین سطح سیاسی.

آقای خاتمی همچنین در سال ۲۰۰۶ به ایالات متحده سفر کرد. در ایران، شایعات گسترده‌ای وجود دارد که او با جورج سوروس، میلیاردر و فعال سیاسی، دیدار کرده است. آیا این دیدار واقعاً انجام شد؟ آیا از سوی تیم سوروس یا طرف ایرانی ارتباطی در خصوص دیدار احتمالی وجود داشته است؟

در این سفر در سال ۲۰۰۶، من خاتمی را همراهی می‌کردم و مترجم سخنرانی‌های او بودم (البته باید اشاره کنم که من مترجم حرفه‌ای نیستم و نمی‌توانم ترجمه همزمان انجام دهم؛ بلکه پس از هر دو یا سه جمله‌ای که او می‌گفت، متن انگلیسی را از روی یک ورق می‌خواندم). در طول این سفر، سخنرانی‌هایی برگزار شد و جلساتی با ایرانیان مقیم آمریکا داشتیم. همچنین گردهمایی‌هایی با شخصیت‌های غیردولتی برگزار شد، مانند دیدار با روزنامه‌نگاران و شخصیت‌های اندیشکده‌ها (که هر رئیس‌جمهور ایرانی، از جمله احمدی‌نژاد و رئیسی، در سفرهای خود به نیویورک نیز با آنها دیدار کردند). اما خیر، هیچ دیداری با جورج سوروس صورت نگرفت.

در کتاب اولم برخی از رویدادهای سفر خاتمی را شرح داده‌ام و ذکر کرده‌ام که آمریکایی‌های برجسته‌ای مانند سوروس علاقه‌مند به دیدار با او بودند، اما این تنها برای این بود که نشان دهند آمریکایی‌ها به آنچه او می‌گفت علاقه داشتند. به یاد ندارم که چه کسی به من گفته بود سوروس علاقه‌مند به دیدار بود، اما نام او را به‌عنوان یک مثال به دلیل شهرتش ذکر کردم.

باور کنید، اگر سوروس با خاتمی دیدار کرده بود، این موضوع به‌طور گسترده‌ای در رسانه‌ها منتشر می‌شد. این چیزی نبود که بتوان آن را پنهان کرد. همچنین در کتابم ذکر کرده‌ام که حتی رئیس‌جمهور سابق جیمی کارتر از آقای خاتمی دعوت کرده بود که در آتلانتا با او ملاقات کند، اما من در اتاق حضور داشتم و پاسخ خاتمی را از طریق یک واسطه آماده ‌کردم که یک رد مودبانه بود.

در دوران ریاست‌جمهوری محمود احمدی‌نژاد، رویکرد ایران نسبت به ایالات متحده به‌طور قابل توجهی تغییر کرد. به‌عنوان کسی که در سفرهای او حضور داشتید، آیا این تغییر تأثیری بر تعاملات با مقامات خارجی در سازمان ملل داشت؟

احمدی‌نژاد تنها در دوران ریاست‌جمهوری خود به نیویورک سفر کرد و من واقعاً زیاد همراه او نبودم. من سخنرانی او در مجمع عمومی سازمان ملل را خواندم به این شرط که بتوانم در مورد این تجربه بنویسم و مقاله‌ای با عنوان «محمود و من» در New York Observer منتشر کردم که در آن به ترجمه در سازمان ملل پرداختم. من او را در سخنرانی معروفش در دانشگاه کلمبیا همراهی نکردم و برای او ترجمه نکردم، جایی که رئیس دانشگاه کلمبیا به او توهین کرد و او ادعا کرد که در ایران همجنس‌گرا وجود ندارد.

البته مقامات خارجی با او ملاقات می‌کردند، زیرا ایران کشوری مهم است و کشورهای دارای روابط دیپلماتیک با ایران به‌طور طبیعی در اجلاس سازمان ملل با رئیس‌جمهور ایران ملاقات می‌کردند، فارغ از اینکه رئیس‌جمهور چه کسی باشد. اما قطعاً علاقه زیادی از سوی مقامات آمریکایی به دیدار با او وجود نداشت و دیدارهای او با آمریکایی‌ها محدود به روزنامه‌نگاران و اعضای اندیشکده‌ها بود. انکار هولوکاست و اظهاراتی که به‌عنوان «حذف اسرائیل از نقشه» ترجمه شد، ملاقات محترمانه با رئیس‌جمهور ایران را برای آمریکایی‌ها و غربی‌ها به امری سمی تبدیل کرده بود.

به نظر شما تفاوت‌های اساسی میان شرایط مذاکرات ایران و آمریکا در دوران ریاست‌جمهوری سید محمد خاتمی و محمود احمدی‌نژاد چه بود؟ آیا تحولات بین‌المللی یا داخلی در ایران مسیر گفت‌وگوها را تغییر داد؟

همانطور که پیش‌تر ذکر کردم، ایران در دوران ریاست‌جمهوری خاتمی با اتحادیه اروپا مذاکره می‌کرد و این مذاکرات تحت ریاست‌جمهوری احمدی‌نژاد به طرز چشمگیری تغییر کرد. پس از دوره کوتاهی که آقای لاریجانی به‌عنوان مذاکره‌کننده هسته‌ای در دوران احمدی‌نژاد مسئولیت داشت، آقای جلیلی این مسئولیت را بر عهده گرفت و مذاکرات، به گفته روزنامه‌نگاران و مقامات اروپایی، به شدت دشوار شد. آقای جلیلی ظاهراً رویکرد بسیار سخت‌گیرانه‌ای در مذاکرات داشت و اغلب کشورهای غربی را درباره نگرش‌ها و تاریخچه‌شان با ایران موعظه می‌کرد. در نتیجه، مذاکرات هیچ نتیجه‌ای نداشت. ایالات متحده نیز از طریق متحدان خود از جزئیات مذاکرات آگاه می‌شد، اما هیچ مذاکره مستقیم با آمریکا تا پایان دوره ریاست‌جمهوری آقای احمدی‌نژاد وجود نداشت.

شرایط به وضوح برای یک مذاکره احتمالی با خاتمی مساعدتر بود، همانطور که از مذاکرات بعدی تحت ریاست آقای روحانی، که در کمپین ریاست‌جمهوری‌اش از حمایت آقای خاتمی برخوردار بود، پیداست.

با توجه به تجربه شما در مذاکرات برجام و همکاری با دولت‌های مختلف، آیا فکر می‌کنید که یک دور جدید از مذاکرات تحت شرایط فعلی (افزایش تنش‌ها و تغییرات در دولت آمریکا) واقع‌بینانه است؟

من فکر می‌کنم که به این امر باید واقع‌بینانه نگاه کرد. ترامپ، مانند اوباما پیش از او، هرچند با کلمات سخت‌تر، به‌طور واضح نشان داده که می‌خواهد یک «توافق صلح هسته‌ای» با ایران داشته باشد و او یک معامله‌کننده است. ایران از تحریم‌های فلج‌کننده رنج می‌برد و می‌تواند از کاهش این فشارها بهره‌برداری زیادی داشته باشد. دکتر پزشکیان، ظریف، عراقچی و دیگران طرفدار دیپلماسی هستند و این را گفته‌اند.

ما باید ببینیم اوضاع با ترامپ و تیمش چگونه پیش می‌رود (برخی از اعضای تیم او طرفدار مذاکرات هستند و برخی دیگر طرفدار حداکثر فشار)، و آیا هر دو کشور می‌توانند از کلمات تند عبور کرده و این مشکل را یک‌بار برای همیشه حل کنند. من دوست دارم که خوشبین باشم، به‌ویژه با دولت دکتر پزشکیان، اما باور ندارم که زمان زیادی وجود داشته باشد، یا مانند دولت بایدن، اگر مذاکرات به جایی نرسد، هیچ چیز تغییر نکند. اسرائیلی‌ها صبر نخواهند کرد و ترامپ می‌خواهد کار را سریعاً انجام دهد یا اصلاً انجام ندهد.

در دوران ریاست‌جمهوری قبلی ترامپ، سیاست «فشار حداکثری» جایگزین دیپلماسی شد. به نظر شما، آیا دولت جدید ترامپ به دنبال مذاکرات خواهد بود یا بر اعمال تحریم‌های بیشتر تأکید خواهد کرد؟

فکر می‌کنم تحریم‌های بیشتری وجود خواهد داشت، اما در دوران ریاست‌جمهوری بایدن هم انواع مختلفی از تحریم‌ها و تعیینات جدید (گاهی بر روی نهادهای خارجی که با ایران همکاری می‌کردند) اعمال شد. با این حال، من معتقدم که هر فشاری از طرف ترامپ این بار به عنوان یک تاکتیک مذاکره‌ای خواهد بود، نه به عنوان روشی برای مجازات و «تغییر رفتار» ایران. او گفته که فقط به‌طور «با اکراه» فشار حداکثری را بازمی‌گرداند و گفته که می‌خواهد توافقی با ایران داشته باشد. او به دنبال مذاکرات خواهد بود و اینکه این مذاکرات انجام شود، بخشی به رهبری ایران بستگی دارد. چیزی که فکر نمی‌کنم ترامپ خیلی طولانی تحمل کند، نوع مذاکره‌ای است که تحت ریاست‌جمهوری رئیسی انجام شد، که به معنای عدم تماس مستقیم بین مذاکره‌کنندگان ایرانی و آمریکایی بود (که حتی در وین در یک هتل هم نبودند).

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.