فصلی تازه برای بازی دیپلماتیک اردوغان/ آنکارا در قلب آسیا  و اوراسیا یارگیری می‌کند
در شرایطی که گمانه‌زنی‌ها در باب آتش‌بس قریب الوقوع میان روسیه و اوکراین اوج گرفته است، گروهی بر این باورند که وضعیت پساجنگ با اهمیت‌تر است؛ بالاخص در شرایطی که روسیه به اعضای ناتو اعتمادی ندارد و صلح‌بانی‌شان را بر نمی‌تابد. در چنین شرایطی نقش‌آفرینی بازیگری چون ترکیه به عنوان عضو ناتو کشوری فعال در دو جبهه شرق و غرب بیش از هر زمان دیگر برجسته‌تر شده است.

به گزارش اقتصادنیوز، ژئوپلتیکال مانیتور با انتشار یادداشتی مدعی شد: میان تمامی اعضای کنونی ناتو، ترکیه احتمالاً نزدیک‌ترین روابط را با کی‌یف و مسکو دارد؛ این گزاره‌ای است که در فرایند تصویب معامله‌ای در باب صادرات غلات در سال ۲۰۲۲ برجسته شد؛ توافقی که نزدیکی اردوغان و پوتین را عریان کرد و بستر را برای ارسال پهپادهای روسی به ترکیه را هموار کرد.

آماده‌باش برای سناریوهای بعد از جنگ در اوکراین

به ادعای این موسسه مطالعاتی، ترکیه همچنین عضلات خود را در جبهه دیپلماتیک منعطف کرده و در مورد از سرگیری روابط با اتیوپی و سومالی در اواخر سال ۲۰۲۴ رایزنی‌هایی داشته است. همزمان با افزایش رایزنی‌ها در اروپا مبنی بر اعزام نیروهای حافظ صلح به اوکراین به عنوان بخشی از توافق صلح مورد مذاکره، این سوال که دقیقاً چه کسی نیروی حافظ صلح را رهبری و تامین می‌کند؟ به شکلی برجسته مورد تامل قرار گرفته است.

با این حال، ترکیه در همین نقطه با دیگر کشورهای عضو ناتو متفاوت دیده می‌شود. ترکیه علاوه بر روابط نزدیک با اوکراین و مسکو، دومین ارتش فعال ناتو با حدود ۳۵۰ هزار پرسنل را دارد و تنها پس از ایالات متحده، برخی از آنها در تئوری می‌توانند برای رهبری نیروی حافظ صلح عمل کنند.

اگرچه هیچ تضمینی وجود ندارد که عملیات حافظ صلح اجرایی شود، اقدامات دیپلماتیک ترکیه حکایت از تمایل این کشور برای مشارکت در نمایش‌های بیشتر، علاوه بر نمایش‌هایی است که قبلاً در آن درگیر بوده است؛ یعنی آنکارا در صدد است تا در معادلات خاورمیانه، قفقاز و آسیای مرکزی مشارکت فعال‌تری داشته باشد.

به ادعای ناظران، اجزای مختلف یک طرح صلح در نقاط مختلف به اشکال متنوع تفسیر شده است. به عنوان مثال، پیشنهاد ترامپ در باب آتش بس در ۳۰ دسامبر ۲۰۲۴ توسط سرگئی لاوروف وزیر خارجه روسیه رد شد. لاوروف مدعی است که روسیه نمی‌تواند اوکراین را در ناتو حتی با یک تاخیر ۲۰ ساله بپذیرد و اینکه استقرار نیروی حافظ صلح متشکل از کشورهای غربی نیز در این زمینه غیرقابل قبول است.

به ادعای ناظران، پرداختن به نگرانی دوم آسان‌تر است. به طور معمول، برقراری آتش بس بیش از همه منوط به آن است که حافظان صلح مورد اعتماد روسیه و اوکراین و سایر طرفین درگیر جنگ باشد. این بدان معناست که همانطور که لاوروف اشاره کرد، به احتمال زیاد استقرار نیروی حافظ صلح اروپایی یا نیروهایی که کشورشان عضو ناتو هستند، اسامی‌شان از روی میز برداشته خواهد شد. اما اگر نیروهای حافظ صلح برخی کشورهای دیگر درگیر شوند شاهد چه سناریویی خواهیم بود؟

به طور سنتی، نیروهای حافظ صلح سازمان ملل تحت سلطه سربازان کشورهای جنوب آسیا قرار دارند. چهار کشور از پنج کشور برتر از نظر تعداد نیروهای حافظ صلح که در ماموریت‌های سازمان ملل مشارکت دارند متعلق به جنوب آسیا هستند. اگرچه این یک ضرورت جدی نیست، اغلب سوگیری به نفع صلح بانانی است که درک فرهنگی مشابهی با طرف‌هایی دارند که به نفع آنها صلح را حفظ می‌کنند.

به همین دلیل است که در بسیاری از موارد، سازمان ملل از فعالیت‌های حفظ صلح توسط نهادهایی مانند اتحادیه آفریقا حمایت کرده تا در اصل حیاط خلوت خود را اداره کنند. از سال ۲۰۰۰، ۳۸ ماموریت حافظ صلح در آفریقا توسط کشورهای آفریقایی رهبری شد که ۲۲ مورد از آنها تحت نظارت مستقیم اتحادیه آفریقا بودند.

گزینه‌های مطلوب برای صلح‌بانی

جنگ اوکراین، خارج از حوزه نفوذ کره شمالی در کورسک، اساساً جنگ فراتر از کشورهای اروپایی و جنگی است که بر کشورهای اروپایی تأثیر می‌گذارد. از آنجایی که ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، ناتو و 30 کشور عضو اروپایی این رویارویی را اساساً جنگ با روسیه نمایش داده است، این امر گزینه‌های یک شریک منطقه‌ای مورد اعتماد هر دو طرف را محدود می‌کند.

کشورهای اروپایی که رسما بی‌طرف باشند عبارتند از صربستان، اتریش و ایرلند، اما مجموعاً این سه کشور تنها حدود 21 میلیون و 550 هزار سرباز فعال دارند. با توجه به ارقام مربوط به خط سبز قبرس DMZ، تخمین معمولی برای نیروهای حافظ صلح در هر کیلومتر از جبهه حدود 10 تا 20 نفر است. مرز بین بلاروس و اوکراین و همچنین روسیه و اوکراین در مجموع کمی بیش از 2000 کیلومتر طول دارد.

براساس تخمین‌های محافظه‌کارانه، حدود 40 هزار نیروی حافظ صلح برای تامین امنیت کل مرز مورد نیاز است. در مقابل، بزرگ‌ترین ماموریت حافظ صلح سازمان ملل متحد در اوج خود حدود 20 هزار نیروی حافظ صلح در جمهوری دموکراتیک کنگو بود.

علاوه بر خواسته‌های لجستیکی برای حفظ چنین حضور گسترده‌ای در منطقه مرزی، ترکیه ممکن است بخواهد در حمایت از تلاش‌های حفظ صلح خود به سایر کشورها متوسل شود. از نظر فرهنگی، نزدیک‌ترین کشورها به اروپا که می‌توانند به طور موثر از یک ماموریت حافظ صلح حمایت کنند در جغرافیای جمهوری‌های شوروی سابق قرار دارند.

از میان این کشورها، تنها بازیگرانی که دارای ارزش نظامی هستند آذربایجان، قزاقستان و ازبکستان هستند. به غیر از اوکراین، همه جمهوری‌های دیگر شوروی سابق هم از نظر جمعیت و هم از نظر پرسنل نظامی فعال کوچک هستند و هر چهار کشور همچنین اعضای سازمان امنیت و همکاری اروپا (OSCE) هستند.

کشور کوچکتر همگی رسماً در درگیری بی‌طرف هستند و از همین رو ممکن است زمینه برای استقرار تعداد لازم و مناسب صلح‌بان فشارها را افزایش دهد. اگر قرار بود ترکیه این نیروی شبه حافظ صلح اروپایی در اوکراین را رهبری کند، می‌توانست تعداد بیشتری از کشورهای بی‌طرف را که قبلاً ذکر شد، هم‌صدا نماید.

اجرای هر گونه تلاش برای حفظ صلح بدون توجه به اینکه چه کسی آن را رهبری می‌کند دشوار خواهد بود. حافظان صلح در خطر قرار خواهند گرفت، به ویژه اگر تنش‌های ژئوپلیتیکی باقی بماند. هر ماموریت حفظ صلح باید دارای یک مأموریت مشخص باشد که مورد توافق هر دو طرف قرار بگیرد.

هماهنگی بین هر نیروی چند ملیتی باید به دقت برنامه‌ریزی شود. در نهایت، تعداد نیروهای حافظ صلح می‌تواند منجر به هزینه منابع مالی قابل توجهی شود که باید از جایی تامین شود. به طور کلی، مزایای اصلی راه‌اندازی چنین نیروی چندملیتی افزایش مشروعیت عملیات در چشم جامعه بین‌المللی و همچنین تقسیم بار میان کشورهای شرکت کننده را برجسته خواهد کرد.

نکته مهم این است که در پیشینه استقرار نیروهای چند ملیتی در مناطق درگیری با استفاده از نیروهای درون منطقه‌ای به عنوان مبنای عملیات دنبال می‌شود. بنابراین، چالش‌های اصلی این پیشنهاد نه از ترکیب نظری آن، بلکه ناشی از چالش‌های ذاتی تشکیل یک نیروی حافظ صلح برای شروع است.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.