عصر تازه رویاروییها/ خیز ایران و روسیه برای یارکشی در بازی کریدورها

به گزارش اقتصادنیوز، The Cradel با انتشار یادداشتی مدعی شد: چهاردهمین کنفرانس خاورمیانه در باشگاه گفتگوی والدای در مسکو هدف بمب مخفی ژئوپلیتیکی قرار گرفت: خواست ترامپ مبنی بر تخلیه غزه.
پیش از آن که این ایده خشم عمومی از جبهه بریکس گرفته تا آسهآن و جهان عرب را به دنبال داشته باشد و حتی صدای عربستان سعودی دوست ترامپ و متحدان اصلی ایالات متحده در اروپا، را بلند کند، نخبگان در دانشگاهها و مراکز پژهشی به تکاپو افتادند.
در همین راستا، محمد مرندی، استاد دانشگاه تهران و آلستر کروک و دیپلمات پیشین بریتانیایی که در حوزه غرب آسیا تحلیلهای بسیاری ارائه دادند، براین باورند که وقتی ایالات متحده مجبور به عقبنشینی میشود، جسورتر شده و ریسکهای بزرگی را متحمل میشود.
پشت پرده طرح تخلیه غزه
به ادعای این وبگاه، مرندی ترامپ را «هدیهای» برای افول جهانی آمریکا میداند. کروک، به نوبه خود میپرسد که آیا بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر راست افراطی اسرائیل، ترامپ را واقعاً در این باتلاق به دام انداخت؛ هرچند ممکن است صورت مسئله برعکس باشد.
به نظر میرسد که فعلا ترامپ و نتانیاهو فارغ از اختلافها همصدا شدند. رئیس جمهوری آمریکا به «بی بی» وعدههای بسیاری داده است؛ وعدههایی که نخست وزیر اسرائیل میتواند با توسل به آنها کابینه راست افراطی و جنگ طلبش را مهار کند. بنابراین ائتلاف تحت رهبری نتانیاهو فعلا پابرجا خواهد ماند.
با این حال، در ازای آن، اسرائیل همچنان باید مراحل بعدی پروژه آتش بس را دنبال کند؛ گزارهای که منجر به پایان جنگ خواهد شد. نتانیاهو خواهان جنگ بینهایت بود تا بتواند بخشهای مختلفی را به دست بیاورد، با این همه، به نظر میرسد هنوز معامله کامل نشده است.
همانطور که شاهدیم، ترامپ برای پاکسازی قومی خیز برداشته و تلاش دارد تا در باب مالکیت غزه موقعیت غیرعادی را عادی جلوه دهد. او گفته که آمریکا غزه را تسخیر کرده و مالک آن خواهد شد. بدین طریق رئیس جمهوری آمریکا بستر را برای الحاق غیرقانونی سرزمین فلسطینی هموار کرده است.
با این همه، اتاقهای فکر ایالات متحده از این ایده به عنوان ایدهای احمقانه یاد میکنند. به باورشان سیاستهای تهاجمی ترامپ در باب خرید گرینلند، الحاق کانادا (در هر دو مورد، افزایش پایگاه منابع ایالات متحده)، گرفتن کانال پاناما و نامگذاری مجدد خلیج مکزیک به عنوان خلیج آمریکا میتواند پرهزینه باشد.
با این همه، ایده تخلیه غزه در تلآویو مورد استقبال قرار گرفته و همزمان نیز اهداکنندگان میلیاردر حامی ترامپ، که بخش مهمی از لابی اسرائیل در ایالات متحده را تشکیل میدهند از چنین طرحی حمایت میکنند. به گفته منابع آگاه، در نیویورک، جرد کوشنر، داماد ترامپ چنین چشماندازی را ترسیم کرده؛ همانی که کمتر از یک سال پیش درباره ارزش بالای املاک و مستغلات سواحل غزه صحبت میکرد.
کوشنر حالا در دور دوم ریاست جمهوری ترامپ که پشت پردهها عمل میکند خطرناکتر شده و به نظر میرسد معمار اصلی چنین طرحی باشد. فارغ از این، در حال حاضر شاهد نمایشی واقعی هستیم که در قابش تلاش میشود با توسل به رویکرد معاملهگرایانه، به یکی از حل نشدنیترین مشکلات غرب آسیا پایان داد. طاها اوزان فعال در موسسه آنکارا از این وضعیت تحت عنوان "نظم اسرائیل محور" یاد میکند.
سرنوشت ائتلافها در شام
به ادعای این وبگاه، اوزان بر روی "آزمون بزرگ" در غرب آسیا تمرکز کرد؛ از نسل کشی در غزه تا "اسد باید برود" و متاستاز چنین تحولاتی به شام که موجب شد تا یکی از اعضای پیشین القاعده لباس حاکم دمشق را بر تن کند. این تحلیلگر هشدار میدهد که هرج و مرج جهانی کنونی ممکن است باعث ایجاد رویاروییهای تازه شود.
به باور او، جهان اکنون درگیر فرآیند «تغییر رژیم جهانی» است، جایی که «بیثباتی پایدار به پایان رسیده است». همزمان ویتالی ناومکین، رئیس مؤسسه شرقشناسی آکادمی علوم روسیه، گزارشی عالی درباره سوریه منتشر کرد که با همکاری واسیلی کوزنتسوف، از مؤسسه شرقشناسی، تدوین شده است.
در حالی که آنها ادعا میکنند سقوط بشار اسد، رئیسجمهور سابق سوریه، «روزنهای برای اسرائیل، ترکیه و پادشاهیهای خلیج فارس گشوده، به چالشها نیز اشاره دارد.
او در این باره مدعی است، به نظر میرسد اسرائیل به دنبال الحاق سرزمینهای بیشتری است. در باب ترکیه نیز باید گفت منافع آنکارا در گرو تحمیل شکست استراتژیک به کردها و احتمالا ایجاد یک منطقه حائل در امتداد مرز سوریه و ترکیه است. در این میان، آنچه مشخص نیست میزان تعهد آمریکاییها در باب کردهاست؛ بالاخص در عصر ترامپ.
این تحلیلگر در ادامه ادعا کرد: پادشاهیهای خلیج فارس، در درجه اول به دنبال تحقق منافع خود با تکیه بر اهرمهای اقتصادی هستند. با این حال، به ادعای این کارشناس "منافع کشورهای مختلف شورای همکاری خلیج فارس متفاوت است و همسویی آنها همیشه مشخص نیست.
"نائومکین و کوزنتسوف بهطور واقعبینانه و با تکیه بر فعل و انفعالهای ایران براین باورند که اگر ساختار جدید سوریه «نتواند جامعه را تحکیم کند»، نفوذ دوباره تهران در شام بسیار محتمل است. از نظر ناومکین، پایگاههای روسیه در سوریه «باید بمانند»؛ موضوعی که اتفاقاً کانون اصلی بحثها در دالانهای قدرت مسکو است.
او این موضع را بیشتر به این دلیل استدلال میکند که روسیه «میتواند طرحهای توسعهطلبانه برخی از گروههای ترکیه در شمال سوریه را متعادل کند».
این وبگاه در ادامه یادداشت ادعاییاش آورد: اگرچه شراکت راهبردی روسیه و ایران که اخیراً امضا شده به طور خاص در والدای مورد بحث قرار نگرفت، اما ایران به سرعت در مسیر اهدافش گامهایی جدی برداشته است. تحلیلگران مدعیاند، قلب موضوع توافق روسیه و ایران نظامی نیست. این توافق ژئواکونومیک است و بر کریدور حمل و نقل بینالمللی شمال-جنوب (INSTC)، -یک پروژه کلیدی اتصال اوراسیا/بریکس- متمرکز است.
کریدور شمال و جنوب عملاً شتابدهنده تجارت بین اعضای ارشد بریکس روسیه، ایران و هند است که موظف است تسویه حسابها را با ارزهای خود افزایش دهد؛ این دقیقاً همان مکانیزمی است که ترامپ را واداشته تا برای بریکس و خیزش برای دلار زدایی خط و نشان بکشد.
روسیه و ایران که هدف تحریم هستند، تلاش دارند تا مبادلاتشان را با روبل و ریال انجام دهند. در جبهه گستردهتر ژئواکونومیک، احتمالاً محرکترین مشارکت در والدای توسط الچین آقاجانوف، مدیر شبکه بینالمللی سیاست و امنیت باکو ارائه شد.
هوای تازه قفقاز جنوبی در تضاد شدید با طوفانهای ژئوپلیتیکی غرب آسیاست. آقاجانف بر حاکمیت آذربایجانها – علیه هژمونی – تأکید و در عین حال «آرزوهای ژئواستراتژیک غرب» را تصدیق کرد. او آذربایجان را "چهارراه کریدورهای حمل و نقل" خواند.
آقاجانف با اشاره به کریدور زنگزور زنگزور، اصرار دارد که آذربایجان برای ضمیمه کردن اراضی ارامنه خیز برنداشته است. باکو همچنین میخواهد عملیات خود از طریق پیوند ایران و ارمنستان محقق سازد. موضع تهران این است که تا زمانی که الحاقی اجرایی نشود ، چالشی وجود نخواهد داشت.
آقاجانف همچنین روسیه را به عنوان "شریک استراتژیک طبیعی" تعریف میکند. او از راهروی شمال، مسیر دریای شمالی به خوبی یاد کرد و گفت: «کوتاه ترین راه از نیویورک به چین از طریق مورمانسک است و کوتاه ترین راه از برزیل به چین از طریق سنت پترزبورگ.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.