از ترامپ تا پوتین؛ رهبران قرن بیست‌ویکم به دنبال احیای امپراتوری‌های کهن

تحلیلگران اغلب به اشتباه ریشه‌های سیاست خارجی ترامپ را به سال‌های بین جنگ‌ها مرتبط می‌کنند. زمانی که جنبش اصلی "اول آمریکا" در دهه ۱۹۳۰ رشد کرد، ایالات متحده دارای نیروی نظامی محدودی بود و وضعیت ابرقدرتی نداشت.

طرفداران "اول آمریکا" بیشتر از هر چیزی می‌خواستند که اوضاع همین‌طور باقی بماند؛ آن‌ها در تلاش بودند تا از درگیری اجتناب کنند. در مقابل، ترامپ از وضعیت ابرقدرتی ایالات متحده حمایت می‌کند، همانطور که بارها در سخنرانی دومین مراسم تحلیف خود بر این گزاره تأکید کرده است. او مطمئناً هزینه‌های نظامی را افزایش خواهد داد و با تهدید به تصرف یا به هر نحوی به دست آوردن گرینلند و کانال پاناما، نشان داده که از درگیری اجتناب نخواهد کرد.

ترامپ می‌خواهد تعهدات واشنگتن را به نهادهای بین‌المللی کاهش دهد و دامنه اتحادهای ایالات متحده را محدود کند، اما او هیچ علاقه‌ای به نظارت بر عقب‌نشینی آمریکا از عرصه جهانی ندارد.

ریشه‌های واقعی سیاست خارجی ترامپ را می‌توان در دهه ۱۹۵۰ یافت. این ریشه‌ها از افزایش رویکردهای ضدکمونیسم آن دهه ناشی می‌شوند، هرچند نه از نوع لیبرالی که به ترویج دموکراسی، مهارت‌های تکنوکراتیک و بین‌المللی‌گرایی پرشور می‌پرداخت و توسط روسای‌جمهور هری ترومن، دوایت آیزنهاور و جان اف. کندی در پاسخ به تهدیدات شوروی حمایت می‌شد.

مشروح این گزارش را در اقتصادنیوز با تیتر «نقشه شوم ترامپ، پوتین، شی و اردوغان؛ جهان در آستانه آشوبی تازه است؟» بخوانید.

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.