آینده روابط تهران و ریاض
ارزیابی مثبت طرفهای ایرانی و عراقی از روند این گفتوگوها در کنار تاکیدات پیشین ولیعهد سعودی مبنی بر روابط همسایگی و اینکه دو کشور برای همیشه همسایه باقی خواهد ماند و نمیتوانند یکدیگر را نابود کنند، نشان میدهد زمینه برای برگزاری دور ششم این مذاکرات و رسیدن به توافق بر سر احیای روابط دوجانبه بیش از پیش در حال فراهم شدن است.
در طول یکسال گذشته مذاکرات دو کشور توسط مقامات امنیتی و اطلاعاتی برگزار شد که به نظر میرسد در دور بعدی توسط مقامات سیاسی یعنی وزرای خارجه برگزار شود. گام مهمی که نویددهنده پیشرفت در مذاکرات و انتقال گفتوگوها از سطوح امنیتی به مرحله نشستهای سیاسی است که میتواند مقدمات بازگشایی سفارتخانهها و کنسولگریهای دو کشور در مشهد و جده را به دنبال داشته باشد.
در این میان پاسخ به دو پرسش حائز اهمیت است. اول، چرا با وجود توقف مذاکرات احیای برجام، مذاکرات ایران و عربستان سعودی در جریان است و تداوم دارد؟ دوم، آیا با احیای روابط دوجانبه، روابط منطقهای تهران و ریاض نیز به حالت عادی و الگوی رقابت متعارف بازمیگردد یا همچنان در وضعیت آتش زیرخاکستر باقی خواهد ماند؟
با وجود تاکید مقامات و تحلیلگران غربی و حتی ایرانی بر پیوند مذاکرات احیای برجام و مذاکرات منطقهای، باید گفت که با وجود عنصر تاثیر و تاثر این دو مدل گفتوگوها از یکدیگر، اما با تاکید بیشتری میتوان گفت که روندهای شکلدهنده به مذاکرات ایران و عربستان و متغیرهای دخیل در آن ارتباط معنادار و کاملا وابستهای به پیشرانهای مذاکرات برجام ندارد. بهویژه برای عربستان سعودی که بسیاری معتقد بودند تا زمانی که برجام به نتیجه نرسد، محال است ریاض تن به مذاکره با تهران و بازگشایی سفارتخانهها بدهد.
اما بحران یمن، ساز ناکوک بایدن و متغیر جانشینی در عربستان سه عنصری است که تصمیمگیرندگان سعودی را نسبت به تنشزدایی منطقهای بهویژه با ایران و ترکیه ترغیب کرده است. به این معنی که هفت سال جنگ فرسایشی در یمن نه تنها دستاوردی برای محمد بنسلمان بر جای نگذاشته، بلکه معادلات میدانی یمن به سمتی حرکت کرده است که ریاض نمیتواند حتی به منافع نیمبند خود در آنجا دست پیدا کند. آتشبس دو ماهه و تشکیل شورای رهبری ریاستجمهوری در یمن برای گفتوگو با انصارالله بخشی از این اضطراری است که ریاض پس از مدتها انکار به آن تن داده است.
از سوی دیگر ساز ناکوک رئیسجمهور آمریکا با ولیعهد سعودی و روابط نسبتا سرد عربستان و آمریکا پس از یک دوره گرمی روابط در دوره ترامپ باعث شده است مجددا بحثهای قدیمی مبنی بر بازبینی روابط با ایالات متحده در دربار سعودی به گوش برسد و از ضرورت تحکیم روابط با چین و روسیه سخن به میان بیاید. تجربه تجارت ۷۸میلیارد دلاری ریاض و پکن در سال۲۰۲۰ گویای بخشی از این واقعیت در حال شکلگیری است. مضاف بر اینکه درخواست بایدن برای افزایش تولید نفت عربستان و متعادل کردن بازار انرژی که دستخوش بحران اوکراین شده است، با سکوت عربستان و ضرورت پایبندی به توافق اوپکپلاس مواجه شد.
در این میان عنصر سومی که به این فضا شکل واقعبینانهتری به الگوی رفتاری عربستان سعودی بخشیده است، موعد احتمالی تغییر جانشینی و نقل و انتقال قدرت است که باید در فضای ثبات و به دور از تنشهای داخلی و منطقهای صورت بگیرد. مختومه شدن پرونده قتل جمال خاشقجی، روزنامهنگار سعودی که با سفر رجب طیباردوغان به عربستان و در آغوش کشیدن محمد بنسلمان به فراموشی سپرده شد، بخشی از این پروسه تنشزدایی منطقهای از سوی ریاض است.
از این زاویه است که گفتوگوهای ایران و عربستان با وجود توقف مذاکرات احیای برجام، تداوم دارد و به گفته مقامات دخیل در مذاکرات دور ششم آن نیز به زودی برگزار خواهد شد.
در این چارچوب است که پرسش دوم خودنمایی میکند و چشمانداز این گفتوگوها بهویژه روابط منطقهای ایران و عربستان را مطرح میکند. در پاسخ باید گفت که انتظار واقعبینانه از این گفتوگوها بازگشت به روابط دوجانبه قبل از قطع یکطرفه روابط دیپلماتیک از سوی عربستان در سال۲۰۱۶ است که میتواند به بهبود حج، گردشگری و تجارت میان دو کشور کمک قابل توجهی کند؛ حتی اگر روابط منطقهای با وجود سرریز شدن بحران و گذار دو کشور از تنش فراگیر، در وضعیت صلح سرد باقی بماند. چراکه حل و فصل مسائل منطقهای بهدلیل کثرت متغیرها، به سادگی بازگشت به روابط دوجانبه نیست و امر پیچیده و زمانبری است که نیازمند پروسه اعتمادسازی است.
با این حال، تجربه سالها تنش منطقهای و تحمیل هزینههای آن بر اقتصاد دو کشور این ادراک را نزد مقامات تصمیمگیر تقویت کرده که رسیدن به یک تفاهم حداقلی درخصوص مسائل مفتوح منطقهای، عنصری ضروری در مدیریت بهینهتر تنشها و دوری از چرخه آشوب و بحران است.