ایران و سیاست بینالملل در ۱۴۰۲
محور اصلی کنش بازیگران سیاست بینالملل در یکدهه گذشته مبتنی بر تعارض و محدودسازی قدرت ایران در محیط منطقهای بوده است. رقابتهای منطقهای به گونه تصاعدیابنده در فضای تعارض قرار گرفته و در این شرایط، ایران به عنوان بازیگر به حاشیه راندهشده با محدودیتهای اقتصادی و ژئوپلیتیک روبهرو شده است. گذار از چنین شرایطی، با چالشهای اقتصادی، سیاسی و امنیتی برای جامعه و ساختار سیاسی ایران همراه بوده است. بسیاری از چالشهای اقتصاد سیاسی و اجتماعی ایران بیانگر این واقعیت است که نظام جهانی و ایران هر دو بهموازات یکدیگر نیازمند همکاریهای منطقهای و راهبردی خواهند بود. تجربه نشان داده است که آنها بدون همکاری متقابل و متوازن نمیتوانند به سطح مشخصی از امنیت، قدرت و موازنه در محیط منطقهای و سیاست بینالملل نائل شوند.
۱- امکانپذیری مصالحه در روابط ایران و نظام جهانی
پرسش اول در تبیین سیاست خارجی ایران در سال ۱۴۰۲ با این موضوع ارتباط دارد که واحدهای سیاسی چگونه میتوانند الگوها و گونههای کنش تعارضی و رقابتی خود را مدیریت و سطح جدیدی از همکاریها را برای نیل به ثبات، تعادل و موازنه در سطح منطقهای و بینالمللی حاصل کنند؟ واقعیت این است که ایران در سالهای گذشته، بسیاری از چالشهای اقتصادی و ژئوپلیتیک را سپری کرده است. اقتصاد ایران براثر جنگ اقتصادی و تحریمهای ثانویه آمریکا در وضعیت شکنندگی نسبی قرار دارد؛ اما بهموازات آن قابلیتهای راهبردی و ژئوپلیتیک جمهوری اسلامی بهگونه مشهودی ارتقا پیدا کرده است. این امر میتواند در آینده شکل جدیدی از رقابت و موازنه را در محیط منطقهای ایجاد کند.
هرگونه کنش بینالمللی و منطقهای بیانگر این واقعیت است که جمهوری اسلامی همواره از سازوکارهای کنش پرمخاطره پرهیز داشته است؛ درحالیکه اگر نظام جهانی یا بازیگران منطقهای از سازوکارهای کنش تهاجمی استفاده کنند، در آن شرایط تلاش خواهد کرد از الگوهای کنش بازدارنده و اقدام متقابل بهرهمند شود. در چنین شرایط و فضایی الگوی کنش ایران مبتنی بر همکاری مشروط و کنش متقابل در خصوص تهدیدها خواهد بود. هر کشوری در شرایطی که با تهدیدهای تصاعدیابنده روبهرو شود، از قدرت ریسکپذیری بالاتری برای حفظ بقا و موجودیت خود بهره میگیرد. تجربه کنش تاریخی ایران بیانگر کاربرد چنین الگویی در فضای همکاری مصالحه، رقابت و تعارض بوده است.
۲- نشانههای مصالحه در کنش متقابل ایران و آمریکا
اسرائیل و بسیاری از کشورهای اروپایی در ماههای سپتامبر و اکتبر ۲۰۲۲، از سیاستهای پرمخاطره و چالشساز درباره ایران بهره گرفتند؛ اما ایالاتمتحده در این فضا تلاش داشت از الگوی همکاری محدود، مشروط و غیرمستقیم برای حلوفصل برخی از چالشهای هستهای و امنیتی با ایران بهرهمند شود. برخی از مقامات اصلی وزارت امور خارجه آمریکا همواره به این موضوع اشاره داشتند که حلوفصل مسائل هستهای و اعاده دیپلماسی وین از جمله اولویتهای آنها محسوب نمیشود؛ اما واقعیتهای سیاست خارجی و روندهای سیاست بینالملل بیانگر آن است که اینگونه بازیگران صرفا در شرایطی به سازوکارهای همکاریجویانه مبادرت میکنند که نشانههایی از قدرت سازنده بهعنوان زیربنای همکاری متقابل در روابط دوجانبه و چندجانبه وجود داشته باشد.
الگوی کنش ایران در ماههای گذشته ماهیت همکاریجویانه و سازنده داشته است. این امر به مفهوم آن است که سطح جدیدی از همکاریها میتواند محور اصلی روابط متقابل کشورها در فضای تعارضی یا همکاریجویانه محسوب شود. همکاریهای متقابل در شرایطی به وجود میآید که هریک از بازیگران رقیب تلاش کنند به حداکثر سود متقابل برای کنترل تهدیدهای نوظهور نائل شوند.
۳- دیپلماسی هستهای، مصالحه و اعاده برجام
بسیاری از نشانههای همکاری ایران با آژانس میتواند به عرصه سیاست خارجی و توافق با بازیگران اصلی سیاست بینالملل منجر شود. ایران همواره تلاش داشته است تا زمینه همکاریهای متقابل دوجانبه و چندجانبه را از طریق راستیآزمایی متقابل فراهم آورد. واقعیت سیاست بینالملل آن است که هرگونه معادله قدرت صرفا در برابر قدرت متقابل قابل کنترل خواهد بود. بازتولید قدرت ایران در فضای منطقهای و بینالمللی و قابلیت هستهای در شرایطی میتواند منجر به همکاریهای دوجانبه و چندجانبه شود که نشانههایی از منافع متقابل برای آنان وجود داشته باشد. ایران همکاریهای متقابل و دیپلماسی سازنده خود را از طریق ارتقای قابلیتهای معطوف به قدرتسازی و آمادگی برای دیپلماسی هستهای بهکار گرفته است. این روند آثار و پیامد خود را در ادامه مذاکرات وین در جهت اعاده برجام منعکس ساخته است. توافق با گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در اسفند۱۴۰۱ بیانگر آن است که ایران تمایلی به تصاعد بحران و ظهور تضادهای جدید امنیتی ندارد. این امر زمینه همکاریهای بیشتر در فضای دیپلماسی هستهای و اعاده برجام را در سال۱۴۰۲ امکانپذیر میسازد.
نتیجه
دیپلماسی هستهای هنوز آغاز نشده، اما نشانههایی از ارتقای سطح همکاری متقابل ایران با آژانس، قدرتهای بزرگ و کشورهای منطقهای در دستور کار قرار گرفته است. خبر بازگشایی سفارت ایران و عربستان را میتوان یکی از نشانههای اصلی سیاست خارجی ایران دانست که از واقعیتهای سیاست بینالملل الهام گرفته است. تجربه کنش متقابل ایران و قدرتهای بزرگ بیانگر آن است که همانگونه که کشورها از تابآوری محدودی در برابر فشارهای اقتصادی و راهبردی برخوردارند، طبیعی است که سیاست بینالملل و امنیت منطقهای نیز نمیتواند برای مدت طولانی در فضای ابهام، عدماطمینان و تردید ژئوپلیتیک قرار داشته باشد. بنابراین امکان همکاریهای متقابل در فضای کنش ایران با بازیگران منطقهای و قدرتهای بزرگ برای حلوفصل چالشهای امنیتی در سال ۱۴۰۲ وجود داشته و این امر میتواند شکل جدیدی از همکاریهای سازنده در روابط متقابل کشورها را فراهم سازد.
* استاد دانشگاه تهران