تلاش‌های کلودیا گلدین، بانوی اقتصاددان ۷۷ساله آمریکایی، برای اولین‌بار پاسخی در خور به این سوال‌ها داد و آکادمی نوبل نیز در ستایش این اقدام تاریخی، وی را به‌عنوان اولین برنده زن انفرادی جایزه نوبل اقتصاد انتخاب کرد. جایزه‌ای که پیش‌تر در رشته اقتصاد فقط به دو زن دیگر به‌صورت اشتراکی اعطا شده بود و گلدین علاوه بر اینکه توانست جایزه قابل توجه آکادمی نوبل را از آن خود کند، جرات و جسارتی دوباره به همه زنان اقتصاددان داد.

یکی از مهم‌ترین یافته‌های گلدین در تحقیقاتش که با استفاده از داده‌های ۲۰۰ ساله ایالات‌متحده آمریکا به آن رسیده، این است که میزان مشارکت زنان در فعالیت‌های اقتصادی در طول این دوره زمانی صعودی نبوده، بلکه به شکل منحنی یو (U-shaped) بوده است؛ زیرا در اوایل قرن نوزدهم، با تغییر شکل جوامع سنتی کشاورزی‌محور به جوامع مدرن میزان مشارکت زنان پس از ازدواج کاهش یافته است؛ اما در اوایل قرن بیستم با رشد بخش خدمات مجددا این روند افزایشی می‌شود. توضیح گلدین برای چنین پدیده‌ای تغییر ساختاری و تغییر هنجارهای اجتماعی درباره مسوولیت زنان در خانه و خانواده است.

چنین تحلیلی را می‌توان به جامعه در حال توسعه‌ای مانند ایران نیز تعمیم داد. اگرچه اظهارنظر دقیق در این مورد منوط به تحقیقات مفصل آماری است، اما بر اساس داده‌های در دسترس میزان مشارکت زنان در ایران نیز پس از ازدواج و مخصوصا با تولد فرزند اول به‌شدت کاهش می‌یابد. چنین رخدادی در شرایط رکود تورمی محتمل‌تر است؛ زیرا از یکسو کارفرمایان نیروی کار آزاد، بدون کاهش ساعت کاری و مرخصی زایمان را ترجیح می‌دهند و از سوی دیگر به‌دلیل تورم و کاهش ارزش پول بخش مهمی از زنان به‌دلیل هزینه‌های سرسام‌آور مهدکودک و پرستاری از کودک، عطای کار کردن را به لقایش می‌بخشند.

راهکاری که دردنیای مدرن به آن رسیده‌اند، اعطای وضعیت مشابه به مردانی است که بچه‌دار می‌شوند تا به این شکل کارفرما تنها به دنبال استخدام مردان نباشد و وضعیت متعادل‌تری در بازار کار رخ دهد. اما همچنان‌که گلدین نشان می‌دهد، با وجود مدرنیزاسیون شکاف دستمزد زنان و مردان هنوز در کشورهای توسعه‌یافته پر نشده است؛ درحالی‌که درصد زنان در مقطع کارشناسی در اکثر کشورهای دنیا، همچون ایران، از مردان بالاتر است؛ اما این رابطه در نرخ اشتغال زنان لیسانسه دیده نمی‌شود. گلدین بر این باور است که دلیل این عدم توازن این است که تصمیم برای ادامه تحصیل در مقطع کارشناسی معمولا در سنین پایین و زمانی گرفته می‌‌شود که هنوز زنان یا مجرد هستند یا بچه‌دار نشده‌اند.

بنابراین انتظار دارند که با ادامه تحصیل شغلی درخور بیابند؛ اما در ادامه قصه عوض می‌شود و این زنان همچون مادرانشان مجبورند بین پرداخت هزینه نگهداری از کودک و دست کشیدن از شغل، دومی را انتخاب کنند؛ چراکه هزینه‌فرصت پایین‌تری دارد. جدای از اینکه گلدین چه تاثیر بسزایی در فهم شکاف حقوق زنان و مردان داشته و این جایزه تا چه حد مهم است، به نظر می‌رسد تازه پس از سال‌ها تحقیق و مطالعه درد کشف شده و راه زیادی تا درمان باقی مانده است. شاید درباره شکاف حقوق بتوان با قانون‌گذاری و سیاستگذاری مشکل را تا حدی تخفیف داد؛ اما درباره مشارکت اقتصادی زنان به‌دلیل ریشه فرهنگی راهی بس دشوار در پیش است. کشورهای توسعه‌یافته نیز با وجود همه شعارهای زیبا درباره حقوق زنان، هنوز این مشکل را آن‌قدر جدی نمی‌دانند که به فکر چاره بیفتند و حتی اگر هم چاره‌ای اندیشیده شده هنوز به نتیجه‌ای درخور نرسیده است، چه رسد به کشورهای در حال توسعه که هنوز در پیچ و خم توسعه درگیرند.