سازوکار جهانی برای به دام انداختن سیل بررسی شد
سد راه فاجعه
سیاستگذاران حوزه مدیریت شهری و منابع طبیعی در بسیاری از کشورها، سالهاست که با درک صحیحی از این جمله به مقابله با بسترهای تشدید آثار حوادث طبیعی در زندگی شهروندان پرداختهاند. رویکردی که اگرچه نشانه حضور آن در سیاستگذاری دهههای اخیر کشور به چشم نمیخورد، اما میتواند به نقشه راهی برای تکرار نشدن این حوادث تلخ در آینده کشور تبدیل شود.
زنجیره معیوب مدیریت
اگرچه «بارش عظیم بیش از ظرفیت جذب» صرفنظر از مختصات جغرافیایی به ثبت تصاویر مشابهی منجر میشود، اما در دهههای گذشته و بهخصوص پس از بروز نشانههای تغییر اقلیمی در کشورهای جهان، «افزایش تابآوری شهری» به محور بسیاری از پژوهشها و نشستهای جهانی در حوزه مدیریت شهری تبدیل شد. گل سرسبد این نشستها ایجاد کمپین جهانی «شهرهای تابآور» در سال ۲۰۱۰ بود. کمپینی که پس از نشست سران بیش از ۲۰ کلانشهر دنیا که بیش از سایر مناطق در معرض بلایای طبیعی بودند ایجاد شد. هدف این کمپین تبدیل کردن شهرهایی مانند مکزیکوسیتی (با یکی از بالاترین فرکانسهای زلزله)، آلبی فیلیپین (یکی از آتشفشانخیزترین مناطق دنیا) و جاکارتای اندونزی (بهعنوان یکی از سیلخیزترین شهرهای دنیا) به «شهرهایی بیخطر» در برابر بلایای طبیعی بود. این کمپین در بیانیه خود شهرهای بیخطر در برابر بلایای طبیعی را با چند کاراکتر تعریف کرده است؛ طراحی و مدیریت عمرانی در این شهرها «معقول» بوده و به خاطر کمبود اراضی ساختوساز «بیقاعده» در دشتهای سیلخیز و مناطق پرخطر انجام نمیشود، دولتها و دولتهای محلی در این مناطق صالح، فراگیر و پاسخگو هستند، اختیارات و قدرت لازم برای حضور همگانی در عرصه مدیریت شهری فراهم است و این شهرها از ظرفیت مالی و فنی لازم برای پاسخ سریع به حوادث و بازیابی توان پس از عبور حادثه برخوردارند. کاراکترهایی که سنخیت چندانی با وضعیت شهرهای سیلزده کشور نداشتند، تا جایی که لغت بحرانی، مناسبترین توصیف برای تشریح وضعیت استانهای در معرض سیل کشور پس از بارشهای شدید اخیر باشد. اما بررسی تجربه بسیاری از مناطق حاضر در لیست «شهرهای بیخطر» نشان میدهد که بسیاری از این شهرها در کمتر از دو دهه پیش، وضعیتی مشابه با ایران داشتند. اما برنامهریزی و مدیریت صحیح در سه فاز پیش از بحران، در حین بحران و پس از بحران، تحولات سهمگین طبیعی را برای شهروندان به یک روزمرگی کمخطر تبدیل کرده است. این گزارش در ادامه به بررسی برخی از تجربیات جهانی در دگردیسی اثر بلایای طبیعی پرداخته است.
چارچوب اجرایی هیوگو: بررسی روند تکرار بلایای طبیعی در کشورهای مختلف نشان میدهد که با وجود ثبات زمینلرزههای منجر به مرگ و میر، فرکانس بلایایی چون سیل، رانش زمین و توفان در کشورهای مختلف در حال افزایش است. گرم شدن زمین نیز باعث شدهاست که خطر خروش آب در شهرهای ساحلی سال به سال در حال افزایش باشد. با توجه به این خطر روزافزون در سال ۲۰۰۵، یک چارچوب پنج محوره موسوم به «هیوگو» برای افزایش تابآوری شهرها در مقابل خطرات ناشی از تغییر اقلیم به تاکید کشورهای عضو سازمان ملل متحد رسید. چارچوبی که مهمترین هدف آن کاهش خسارات بلایای طبیعی از طریق توزیع متناسب قدرت و منابع برای مقابله با بلایای طبیعی بود. نخستین محور این سند بینالمللی، ایجاد ظرفیت نهادی برای شناسایی، تخمین و مقابله با حوادث طبیعی بود. بر مبنای این سند دولتهای محلی باید نسبت به تدوین نقشه مخاطرات زمانی اقدام میکردند و متناسب با این نقشه و از طریق «برنامهریزی برای کاربری اراضی» و «اقدامات متناسب اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی» نسبت به کاهش خطرات بلایای طبیعی اقدام میکردند؛ چراکه بهنظر میرسید علل و تبعات بحرانهای زیست محیطی، ابعاد اقتصادی و اجتماعی نیز دارد. این سند در نهایت از دولتهای ملی و محلی، « آمادگی برای واکنش موثر و سریع به بلایای طبیعی» را خواستار شده بود. یکی از نقاط تاکید این سند که بعدها در مناطقی چون «سیچوان» چین به دستورالعملی برای مقابله با بلایای طبیعی تبدیل شد «افزایش سرمایهگذاری در تابآوری» نه به معنای یک تهدید که به معنای یک فرصت بود. چراکه به نظر میرسد سرمایهگذاری عمومی در این بخش حاوی فرصتهای فراوانی از جمله «تحریک رشد اقتصادی»، «تمرکززدایی»، «افزایش اعتماد عمومی به حاکمیت»، «افزایش انگیزه فعالیت اقتصادی» و «حفاظت از آثار ارزشمند ملی-فرهنگی» است. منطقه سیچوان در چین تا پیش از سال ۲۰۰۸ همواره در اثر رانش زمین و زلزله شاهد خسارات مالی و جانی فراوانی بود، اما پس از سال ۲۰۰۸ و با تصویب دستورالعمل جامع مقابله با بلایای طبیعی در این شهر، به یکی از امنترین مناطق دنیا از منظر شاخص تابآوری تبدیل شدهاست. آن هم در حالی که این منطقه در اثر زلزله و رانش زمین در سال ۲۰۰۸ به ویرانهای تبدیل شده بود. اما این استان پس از گذشت کمتر از دو سال، در سال ۲۰۱۰ بهطور کامل بازسازی شد، آن هم با زیرساختهای جدیدی که یارای مقابله با شدیدترین حالت خشم طبیعت را داشت. در بخشی از اعلامیه اجرایی سیچوان اینچنین آمده است: «چیزی بهعنوان بلایای طبیعی وجود ندارد، بلکه بلایای طبیعی در اثر آسیبهای اجتماعی تبدیل به فاجعه میشوند، پس میتوان با سیاستها و اقدامات مناسب و جلب مشارکت عمومی با آنها مقابله کرد.»
اطلس خطرپذیری: یکی از اقدامات مشترک در بحث تصفیه شهرها از خطر بلایای طبیعی گردآوری و انتشار نقشه ریسک مناطق شهری بود که در کشورهای مختلف از آفریقای جنوبی و ایتالیا گرفته تا هندوستان و اندونزی اجرایی شده است. در این بین پرو را میتوان بهعنوان پیشرو معرفی کرد، در این کشور تمامی پروژههای عمرانی ملزم به ارائه اطلاعات تفکیک شده از میزان خطرپذیری در مقابل بلایای طبیعی هستند. این ارزیابیها در نهایت مورد بررسی نخبگان علمی قرار گرفته و درنهایت بهعنوان نقشه خطرپذیری شهری در دسترس عموم قرار میگیرد. دولتهای محلی نیز در این کشور موظف شده است تا نسبت به تخلیه نقاط قرمز نقشه خطرپذیری و جایگزینی با مناطق مسکونی کمخطر اقدام کند. چنین الگویی با روندی کمابیش مشابه در شهرهای کوتاک هندوستان، ونیز ایتالیا و جاکارتای اندونزی مورد استفاده قرار میگیرد. این دادهها معمولا در فرکانسهای فصلی و ماهانه مورد بازبینی قرار گرفته و بهعنوان نقشه راه توسعه شهری شناخته میشوند. دولتهای محلی نیز موظف به بهروزرسانی و انتشار عمومی ارزیابی خود از ریسک چندگانه طبیعی هستند.
حفاظت از زیرساختهای حافظ: زیرساختها علاوهبر اینکه نقش سپر محافظ در شرایط بحرانی را برعهده دارند در شرایط پس از بحران نیز به شریان جریان احیا تبدیل میشوند. طی دهه گذشته در بسیاری از شهرهای دنیا از جمله ونیز، جاکارتا و پونای هندوستان ترکیبی از اقدامات ساختاری و غیرساختاری برای تقویت زیرساختها در دستورکار قرار گرفته است. هر یک از زیرساختهای حیاتی در این شهرها شناسنامه مخصوصی در پاسخ به حوادث طبیعی دارد و این شناسنامه باید در تطبیق با نقشه ریسک شهری در این مناطق باشد. در این شهرها که همگی در معرض وقوع سیل قرار دارند، برنامههایی برای ایجاد ظرفیت، ارزیابی مخاطرات و آسیبپذیری و اجرای برنامه عملی در سطح شهر شامل اقدامات ساختاری و برنامهریزی برای احیای زهکشی طبیعی، گسترش جریان، گسترش پلها و استفاده از روشهای نفوذ خاک تدوین شده است. تکنیکهای حفاظت آبخیزداری، مانند جنگلکاری و ایجاد سدهای خاکی کوچک، در همه مناطق تپهای انجام شده است. مشوقهای مالیاتی املاک برای تشویق خانوادهها برای بازیافت فاضلاب یا ذخیره کردن آب باران برای مصارف خانگی وضع شده است. این تلاشها برای بهبود در پایش سیل و سیستمهای هشداردهنده و حفاظت اجتماعی برای خانوادههای سیلزده صورت گرفته است.
در شهر جاکارتا نیز علاوهبر اقدامات یادشده برخی از زیرساختهای جدید با اهداف دوگانه اجرایی شده است، برای مثال تونل اسمارت در جاکارتا در شرایط بحرانی به کانالی برای انحراف آب تبدیل میشود. این تونل در طی دهه گذشته بیش از ۱۰۰ بار برای انحراف جریان سیل مورد استفاده قرار گرفتهاست. بر خلاف ایران که شاهد از کار افتادن بسیاری از مراکز خدمات عمومی در اثر سیل بود، مراکزی مانند بیمارستان و انبارهای صلیب سرخ در این کشورها به گونهای ساخته میشود که توانایی صددرصدی خود را در شرایط پسابحران حفظ کند.
مدیریت اکوسیستم: شاید بتوان جنگلداری و تعرض به اکوسیستم طبیعی را بهعنوان یکی از متهمان اصلی سیل بهخصوص در استانهای شمالی کشور معرفی کرد. این در حالی است که مدیریت اکوسیستم طبیعی برای مقابله با خطرات طبیعی، بیش از دو دهه است که به راهحلی مرسوم برای مقابله با بلایای طبیعی بهخصوص سیل تبدیل شدهاست. ارائه برآورد از عواقب زیستمحیطی طرحها و برنامهها، ایجاد اتحادیههای زیستمحیطی، استفاده از تخصص فعالان محیطزیست و بخش خصوصی و تقویت ابزارهای مدیریت اکوسیستم از جمله اقدامات انجام گرفته در این زمینه است.
تجربه استان هوبئی چین در این زمینه از منظر تبدیل فرصت به تهدید یک استثنا محسوب میشود. در این منطقه، برنامه ترمیم تالابها، دریاچهها را دوباره به رودخانه یانگ تسه متصل کرد و ۴۴۸ کیلومتر مربع تالاب با ظرفیت ذخیرهسازی تا ۲۸۵ میلیون متر مکعب آب سیلاب را احیا کرده است. دولت محلی متعاقبا هشت دریاچه دیگر به مساحت۳۵۰ کیلومتر مربع را مجددا به هم متصل کرد. دریچههایی که در ورودی دریاچهها تعبیه شدهاند هر فصل بازگشوده میشوند و مراکز غیر قانونی آبزیپروری تعطیل یا اصلاح شدهاند. دولت محلی مناطق دریاچه و تالاب را بهعنوان ذخایر طبیعی تعیین کرده است. دشتهای سیلابی علاوهبر کمک به پیشگیری از سیل، ترمیم دریاچهها و ارتقای تنوع زیستی، درآمد حاصل از ماهیگیری را ۲۰تا۳۰ درصد افزایش دادهاند و باعث بهبود کیفیت آب به سطح آب آشامیدنی شدهاند.
عملیات بازتوانی: با وجود توسعه ابزارهای مقابله با بلایای طبیعی، همواره احتمالات ناگواری بهعنوان یک امکان وجود دارد. بنابراین دولتها باید برنامه بازتوانی را نیز در متن نقشه خطرگریزی شهرها در نظر بگیرند.
بر مبنای توصیههای سازمان ملل متحد دولتها در پروژه بازسازی باید سه اصل «سرعت»، «دقت» و «مشارکت» را در پروسه بازسازی در نظر بگیرند. این به این معناست که با جذب بیشترین مشارکت عمومی و در کمترین زمان ممکن مناطق تخریب شده را به نحوی احیا کنند که تابآوری بیشتری در مقابل حوادث مشابه داشته باشند. تجربه سریلانکا در عبور از موج تخریب سونامی، در سال ۲۰۰۸ نمونه شاخصی از چنین سازوکاری است. «برنامه مالک - محور» که اکثر روند طراحی، اجرا و بازسازی مناطق آسیبدیده را به ذینفعان محلی واگذار میکرد، ضمن ایجاد یک بافت و نهاد اجتماعی قوی در این کشور، باعث صرفهجویی قابلتوجه در هزینه بازسازی مناطق آسیبدیده شد.
ارسال نظر