ساماندهی ارتباط جامعه و حکومت در عصر اطلاعات
در این فضا حکومت و نخبگان سیاستگذار برای ساماندهی حکومت و جامعه و خلق لویاتان مقید و مشروط با مشکلات فراوانی روبهرو هستند. مردم در انتخابات کمتر شرکت میکنند، قوانین محلی و ملی دارای بازخورد مثبت و کارآمد در کشورها نیست، سیاستمداران و نهادهای رسمی مورد انتقاد و نفی قرار خواهند گرفت و شبکهای از اعتراضات و جنبشهای سیال در همه کشورها رواج خواهد یافت. احزاب و اصناف قدرت خود را در ساماندهی جامعه از دست خواهند داد و رویههای سنتی اقتدار و مرجعیت علمی و رسمی به چالش کشیده خواهند شد. تکنولوژیهای اطلاعاتی، الکترونیک، سایبری، دیجیتال و هوشمند چنان سرعت تحولات و انقلابهای شکلی و محتوایی در جامعه و حکومت را متحول ساختهاند که برای ساماندهی ارتباط جامعه و حکومت نیاز به سیاستگذاریهای چندبعدی و چندمتغیره است.
۱- نقش مهم اندیشکدهها: اندیشکدهها و اتاقهای فکر بهویژه آنان که توانایی جذب متخصصان رشتههای مختلف را دارند توانایی درک تحولات پیشرو و پیشبینی سناریوهای سیاسی و اجتماعی را خواهند داشت. دانشگاه برای فهم شرایط جدید با توجه به ساختار سنتی و رویههای بوروکراتیک کند است و رشتهها در آن بیش از حد پراکنده و بیارتباط با حکومت و جامعه شدهاند. اندیشکدهها با محوریت تکنولوژیهای جدید و بهویژه استفاده از دانش فنی و تکنولوژیهای نوین علوم انسانی توانایی ارائه راهکارهای سیاستی برای ساماندهی ارتباط جامعه و حکومت را دارند. جذب نخبگان دانشگاهی و استفاده از ارتباطات بینالمللی میتواند اندیشکدههایی با استاندارد بالا ایجاد کند که تحول استعاری حکومت از نظم خیمهای به نظم مکانیکی و سرانجام به نظم شبکهای هوشمند را به گونهای تنظیم کند به دام استعارههای کنترلی و انضباطی حکومتمندی گرفتار نشود.
۲- بهروز شدن احزاب و اصناف: هنوز هم اصناف با منطق اقتصادی و احزاب با تمایلات سیاسی کارآمدترین گروههای جذب شهروندان و شکلدهی و سامانبخشی به اجتماع هستند. در این موضوع کمیتگرایی و ثبت بیش از اندازه و فعالیتهای محدود و تکراری آنها را از جامعه دور خواهد ساخت. ایجاد بدنه قابل اتکا و محتواهای بهروز متناسب با عصر اطلاعات و فعال شدن آنها در جامعه میتواند آنومی شکلگرفته در اجتماع را کاهش دهد. نشریات و مجلات و صفحهها و شبکههای اجتماعی دارای محتوا و بازنمایی متناسب با عصر جدید میتواند احزاب و اصناف را به نیروهای اجتماعی اثرگذار در فرآیندهای سیاستگذاری تبدیل کند. اگر احزاب و اصناف به شکل سنتی و در قالب استعارههای خیمهای و ماشینی بخواهد با شهروندان عصر اطلاعات ارتباط بگیرند با قهر و روگردانی آنها روبهرو خواهند شد.
به علت آنکه هنوز دولت کشورها و قالب حکومتهای مکانیکی پا برجا هستند، نمیتوان تصور کاملی از سیاستگذاری آینده داشت. علم و تکنولوژی در روندی جهانی متغیر اصلی تحولات آینده خواهد بود. در شرایط فعلی میتوان از اندیشکدهها به لحاظ پیشبینیکنندههای سناریوهای حکمرانی آینده کمک گرفت و از احزاب و اصناف در قالبهای جدید برای عبور از وضعیت آنومی و شکننده جامعه یاری خواست. در چنین شرایطی نگاه بدبین نهادگرایان مبتنی بر تنظیمگری و ایجاد قواعد انحصارزدا نیز پاسخگوی حکمرانیهای آینده نخواهد بود. متن جامعه بر اساس هسته سخت تکنولوژی و علم که واقعیتی جهانی دارد در حال تجربه کردن اموری است که فراغت و خدمات را بهعنوان نظم نوین اجتماعی قابل پذیرش میسازد. در چنین شرایطی تاکید بر قواعد صنعتی و مکانیکی و انحصارگرایی که نهادگرایان همچون رابینسون و اوغلو تاکید دارند همانند دون کیشوتی است که به جنگ آسیابهای بادی خواهد رفت یا همانند دهقانان و کارگرانی است که دست به تخریب کارخانههای عصر صنعتی زدهاند.