زمانی که منشور اخلاقی خط قرمز است
دیوید به عنوان یک کاتولیک معتقد، شغلش را همواره راهی برای خدمت به مشتریان و کارکنانش دانسته است و شاید به این دلیل باشد که اصول اخلاقی خود را جدی گرفته است. در همان یکی، دو سال نخست فعالیت و زمانی که شرکت آنها فقط سه نفر بود، دیوید و جیم کاواناخ (مدیرعامل کنونی) تصمیم گرفتند نفر دوم آن موقع شرکت را کنار بگذارند. او سهامدار دوم و کمک بزرگی در امور اجرایی شرکت بود ولی با اصول اخلاقی شرکت نوپای آنها همخوانی نداشت. دیوید و جیم نمیتوانستند به او اعتماد کنند و بهرغم تنگنای مالی، تصمیم گرفتند سهم او از شرکت را خریداری کنند. پس از گذشت بیش از سه دهه از فعالیت شرکت، همچنان اصول اخلاقی آنها همان است. جیم توضیح میدهد که چگونه سالهای ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۰ تصمیم گرفتند منشور اخلاقی شرکت را مدون کنند.
آن زمان، تب اینترنت بالا گرفته بود و جیم شرکتهای موفق را به عنوان منبعی برای شناخت اصول اخلاقی درست و مناسب شرکت خودشان بررسی میکرد. او متوجه شد که چگونه بسیاری از مدیران عامل از ارزشهای مشترک و واژههای مد روز برای تشریح سازمانهایشان استفاده میکنند: صداقت، شرافت، شفافیت، مسوولیتپذیری و... او سپس فهرستی از ارزشهایی تهیه کرد که به نظرش برای هدایت شرکت خودشان مناسب بود. در این باره توضیح میدهد: «به راحتی میتوان ارزشهای فراوانی را یافت که به نظر اهمیت فراوانی برای شرکت دارد. با این حال، در نهایت با فهرستی از ۵۰ ارزش مختلف مواجه خواهید شد. ما میخواستیم فهرستی کوتاه و مختصر داشته باشیم. یک فهرست طولانی را به سختی میتوان به یاد سپرد و اجرای روزانه آن کار دشواری میشود.»
مدیرعامل ورد واید تکنولوژی توضیح میدهد: «شیوه انتقال و اجرای اصول اخلاقی شرکتها همزمان با رشد آنها تغییر میکند. ما از زمان شروع به کار، با اصول و باورهای مذهبی دیوید پیش رفته بودیم. قاعده کلی این بود که اگر به کارکنان و مشتریان خود خدمت کنیم، موفق خواهیم شد. در سال ۲۰۰۰، درآمدهای ما به ۸۰۰ میلیون دلار در سال رسیده بود. دیگر نمیتوانستیم اصول اخلاقی را به طور زبانی به کارکنان خود انتقال دهیم. با بزرگتر شدن شرکت نیاز به روشی نظاممندتر برای انتقال اصول کاریمان بود. ما یک منشور اخلاقی میخواستیم که ساده باشد و مرور زمان نیز بر آن اثر نگذارد.
نمیخواستیم به مواردی کوتاهمدت اشاره کنیم و حداقل ۲۰ تا ۴۰ سال آینده را در نظر داشتیم. خودم به شخصه، علاقهای به اصول اثرپذیر از زمان فقط برای یک پروژه خاص یا دوره حباب اینترنتی یا رکود بازار نداشتم. چیزی میخواستیم که در تمام این بالا و پایینها بتواند دوام بیاورد. منشوری میخواستم که حتی پس از همکاری بنیانگذار و مدیرعامل کنونی، بتواند شرکت را هدایت کند. ۶ماه زمان گذاشتم و فهرست خود را به ۵ اصول اخلاقی محوری تقلیل دادم؛ مواردی که میدانستم طبق معیارهای ما، مناسبترینها هستند و به راحتی نیز میتوان آنها را به یاد سپرد.» جیم به یاد میآورد: «زمانی که فهرست نهایی را به دیوید نشان دادم، از حروف ابتدایی آنها یک کلیدواژه (EPATH) ساخت. حرف نخست، به معنای استقبال از تغییر و پذیرش تنوع افراد و ایدههای آنها بود. حرف دوم، اشتیاق و اخلاق کاری قوی بود. حرف سوم نگرش، مثبتاندیشی و ذهنیت باز را تداعی میکرد. حرف چهارم بر کار تیمی تاکید داشت و در نهایت حرف پنجم ما را به صداقت و شرافت تشویق میکرد.»
جیم در نهایت توضیح میدهد که «پایبندی به منشور اخلاقی و رعایت آنها در تمام اوقات، مهمترین نکته در نهادینه شدن آن است. منشور اخلاقی باید مانند خط قرمز باشد. به عنوان مثال، اگر شما یکی از کارکنان بخش فروش باشید، یک هدف فروش خاص برای شما تعیین میشود. فرض کنید که به ۱۳۰درصد از هدف و سهمیه خود رسیدهاید. شما ۳۰درصد بیش از هدف خود فروش داشتهاید و در عین حال ممکن است رفتارها و پایبندی مورد انتظار به منشور اخلاقی شرکت را نداشته باشید. فرض کنیم که اهل کار تیمی نباشید یا گاهی در ارتباطات خود بیاحترامی کرده باشید. در این حالت، شاید از شما بخواهیم که شرکت را ترک کنید. البته همواره با درخواستی برای تغییر رفتار و ارائه یک فرصت دوم شروع میکنیم ولی در نهایت، منشور اخلاقی خود را فدای عملکرد فردی و کوتاهمدت نمیکنیم.»
برگرفته از کتاب: قلب و روح