صنعت پتروشیمی به مثابه محرک صنایع پاییندست
در بحث آروماتیکها هم به دلیل صادرات مقدار قابلتوجه بنزن و پارازایلین، نمیتوان گفت در این بخش با کمبود مواجه هستیم، اما در بخش میان دستی مشکلات زیادی وجود دارد.به عنوان نمونه از طرفی ما محصولی مثل پلی اتیلن گلایکول را به مقدار قابلتوجهی تولید و مقدار زیادی هم صادر میکنیم. این محصول در کنار پارازایلین برای تولید پت استفاده میشود؛ پتی که داخل بورسکالا با ۱۷۰درصد رقابت عرضه میشود و حتی قیمت آن گاهی بالاتر از قیمت جهانی میرود. بنابراین در زمینه زنجیره آروماتیکی بیشتر در بحث میان دستی مشکل داریم.
در بحث دیگر لازم است به طور مصداقی به پتروشیمی خوزستان اشاره کرد. این پتروشیمی مواد اولیه خود را از خارج وارد میکند و سوی دیگر مواد تولیدی تخصصیای دارد که به خاطر عدمتوسعه زنجیره میان دستی آن با ۳۰ تا ۴۰درصد ظرفیت تولید میکند.بنابراین به دلیل اینکه در ایران میان دستی این زنجیره توسعه پیدا نکرده است ؛ پاییندست آنها ناگزیر با کمتر از ظرفیت خود فعالیت میکنند. بحث دیگر مربوط به واحدهای پلی استایرن میشود. این واحدها با ۴۰ تا ۵۰درصد ظرفیت فعال هستند به خاطر اینکه تنها واحد استایرن منومر کشور پتروشیمی پارس است که ظرفیت اسمی آن ۶۰۰هزار تن است، در حالی که نیاز واحدهای پاییندست داخلی به این محصول بیشتر از یک میلیون تن است. حال همین پلیاستایرن که قابلیت صادراتی و بازار خوبی هم دارد، به دلیل نداشتن مواد اولیه، مغفول مانده است.در بعضی از گریدهای پلی استایرن مانند پلی استایرن انبساطی هم در کشور با کمبود مواجه هستیم و حتی وارد میکنیم. سال ۱۴۰۱ حدود ۶۰ تا ۷۰ میلیون دلار پلی استایرن انبساطی وارد کردهایم که برای یونولیتهای ساختمانی استفاده میشود.
به صورت کلی واردات محصولات پاییندست پتروشیمی در سال ۱۴۰۲ به میزان ۲ میلیارد دلار بوده است ولی با این حال دقیقا نمیتوانیم بگوییم همین رقم، میزان نیاز پاییندست ماست. ما به دلیل نداشتن سیاست کلان صنعتی و تحریم نمیتوانیم تقاضای پاییندست را تعیین کنیم تا ببینیم چقدر کشش دارد. به عنوان نمونه در حوزه پلیمرهای سوپرجاذب که در محصولاتی مثل پوشک و لوازم بهداشتی استفاده و یک محصول استراتژیک محسوب میشود، سالانه ۱۳۰ تا ۱۴۰ میلیون دلار واردات داریم، ولی با این حال میزان آن یکپنجم نیاز کشور است. کارخانههای تولید پوشک ما به خاطر مشکلات مربوط به واردات مواد اولیه و تحریم با ۲۰، ۲۵درصد ظرفیت کار میکنند. بنابراین واردات مواد اولیه پتروشیمی ما از رقم ۲ میلیارد دلار گفته شده میتواند بسیار بیشتر هم باشد. بحث اصلی این ناترازیها به عدماتخاذ سیاست صنعتی برمیگردد. علت اصلی توسعه تهاجمی پتروشیمی همین نبود سیاست صنعتی بوده است. اگر سیاست صنعتی مشخصی وجود داشته باشد میزان سودآوری یک پتروشیمی در بالادست را با توسعه واحدهای پاییندست آن میسنجند. مثلا اواسط دهه ۹۰ واحدهای متانولی سوددهی خوبی داشتند و گرانترین محصول زنجیره ارزش گاز متان محسوب میشد. به همین دلیل زنجیره پتروشیمی در این بخش متورم شد ولی با یک تغییر کوچک و جنگ اوکراین صادرات متانول به هم خورد و بسیاری از واحدهای این صنعت با مشکل کاهش سود مواجه شدند. بنابراین اگر یک سیاست صنعتی منسجم وجود داشت و صنعت پتروشیمی مبتنی بر آن توسعه داده میشد الان این مشکلات وجود نداشت. اکنون اگر به برخی کشورهای دنیا مثل چین، آلمان، کرهجنوبی و آمریکا نگاه کنیم، میبینیم سیاست صنعتی آنها بر این اصل استوار بوده که ۷۰ تا ۸۰درصد محصول پتروشیمیشان را به جای صادرات در داخل کشورشان مصرف کنند. بنابراین صنعت پتروشیمی آنها صنعتی در خدمت توسعه کشور آنها بوده است. ما نیز باید به این سمت حرکت کنیم و از توسعه تهاجمی بپرهیزیم. با توجه به اینکه حجم زیادی سرمایهگذاری لازم دارد و بازگشت سرمایهاش به نسبت حجم زیاد سرمایهگذاری آن، چندان نیست، باید صنعت پتروشیمی را به عنوان محرک صنایع پاییندست کشور نگاه بکنیم.