نقش دولت در تحول صنعت انفورماتیک کره
رایانههای شخصی که عامل ارزشافزوده منفی در هندوستان بودند در کره منبع مهم تامین ارز بودند. تعجبی ندارد که کره در زیربخشهایی از فناوری اطلاعات به بزرگترین موفقیتها دست یافته بود که دولت در آنها فعالیت حمایتی انجام داده بود. رایانههای شخصی که در اوایل دهه۱۹۸۰ مورد حفاظت و حمایت ویژه دولت بود در اواخر دهه۱۹۸۰ به سنگبنای صنعت انفورماتیک تبدیل شد. ایجاد تاسیسات آزمایشی تولید پولکهای نیمهرسانا توسط دولت در دهه۱۹۷۰ پیشزمینه محوریت یافتن صنعت نیمهرسانا بود که برنامههایی مثل پروژه DRAM چهار مگابایتی در دهه۱۹۸۰ آن را تقویت کرد. اما در شکلگیری این صنعت، تعمیم نقش حمایتگری که شرکتهای بزرگ را به فعالیت ترغیب کرد، اهمیت بیشتری داشت.
تفاوت کره و هندوستان مثل تفاوت کره و برزیل از این واقعیت سرچشمه میگیرد که کره یورش به انفورماتیک را با ساختاری از کارآفرینی آغاز کرد که از قبل بر اثر اجرای نقش حمایتگری به ابزاری آرمانی برای رسیدن به تولید کالاهای انفورماتیک تبدیل شده بود. آغاز تولید رایانه و سایر محصولات انفورماتیک در کره نیازی به یافتن کارآفرینان تازه برای ایجاد شرکتهای جدید نداشت. شرکتهای بزرگ کره (چِبُولها) پیشاپیش سرمایهگذاری گستردهای در زمینه تاسیسات تولید محصولات مصرفی انجام داده بودند و فقط باید متقاعد میشدند که محصولات انفورماتیک را نیز به فهرست تولیداتشان بیفزایند.
آهنگ رشد سرسامآور کره در زمینه تولید رایانه و نیمهرساناها آهنگ سریع رشد صنایع هندوستان و برزیل را تحتالشعاع قرار میدهد. تولید یارانه در کره طی یک دهه از هیچ به ۶/ ۳میلیارد دلار رسید. در اواخر دهه۱۹۸۰ صنعت الکترونیک توانست صنعت نساجی را پشت سر بگذارد و به مهمترین بخش صادراتی کره تبدیل شود. در صنعت الکترونیک نیز صادرات کالاهای انفروماتیک بهطور فزایندهای کالاهای مصرفی صنعتی مثل تلویزیون را پشت سر گذاشت و از لحاظ صادرات در جایگاه برتر قرار گرفت. انفورماتیک جریان پدید آورد که تولید فناوری برتر را به سنگ بنای نظام صنعتی کره تبدیل کرد.
در واقع رشد تولید و صادرات نیمهرساناها بسیار چشمگیرتر از آن بود که آمار خام نشانگر آن است. صادرات نیمهرساناها در کره، ابتدا شامل محصولاتی میشد که از خارج وارد و در کره بستهبندی میشد تا دوباره صادر شود. خلاصه کلام آنکه این صادرات از لحاظ فنی و ارزش افزوده در سطح نازلی قرار داشت. ابتدا نه مونتاژکاران خارجی و نه چِبُولها سعی نداشتند به کسب و کار دشوار (از لحظا فنّی) تولید پولکهای نیمهرساناها قدم بگذارند (به استثنای تراشههای نسبتا ساده ساعتهای مچی)، اما در پایان دهه۱۹۸۰ داستان عوض شده بود. چِبُولها به سردمداری سامسونگ، نه تنها وارد عرصه تولید شده بودند، بلکه در بازار تراشههای حافظه به قدرتی جهانی تبدیل شده بودند.
به هیچ وجه عجیب نیست که چِبُولها به سراغ بخشی رفتند که در آن مزیت پیش و بیش از هرچیز به تجربه کلی در زمینه تولید اتکا داشت و گسترش آن نیز به قابلیت مالی برای تداوم سرمایهگذاری جهت ایجاد ظرفیتهای جدید بستگی داشت. با این حال میزان خطر کردن نیز همچنان چشمگیر بود. شرکتهای ژاپنی که طی دهه۱۹۸۰ بر این صنعت سیطره داشتند دارای چرخه تولید سریعتری بودند و تمام تولیدکنندگان را وادار میکردند در زمینه تجهیزات پیشرفتهتر سرمایهگذاریهای جدید انجام دهند و سپس برای دست یافتن به سود تلاش کنند. شدت رقابت چنان بود که اکثر تولیدکنندگان مستقل ایالات متحده از کسبوکار حافظهها کناره گرفتند؛ اما چِبُولها از جای خود تکان نخوردند.
از ۱۹۸۴ تا ۱۹۸۸ سرمایهگذاری در تاسیاست تولید پولکهای نیمهرسانا متغیر بود و از ۲۵۰میلیون دلار تا حدود ۶۰۰میلیون دلار تغییر میکردند و در سال۱۹۸۹ به اوج خود یعنی بیش از ۵/ ۱میلیارد دلار رسید. سامسونگ به رهبری لی بیونگ چول زودتر و کلانتر از همه تن به قمار سرمایهگذاری در زمینه نیمه رساناها داد و خیلی سریع از تولید DRAM نوع ۶۴k و ۲۵۶k حرکت کرد. در میانه سال۱۹۸۸ سامسونگ جزو پنج تولیدکننده برتر DRAM نوع ۲۵۶k در جهان بود و تولید نوع یک مگابیت را آغاز کرده بود و بهطور کلی جزو ۲۰تولیدکننده برتر نیمهرساناها در جهان بود. این شرکت در نوامبر۱۹۸۹ و با کمکی که از پروژه دولتی DRAM چهار مگابیت گرفت اعلام کرد که در حال تولید DRAM چهار مگابیت است (فقط ۶ماه پس از آنکه ژاپنیها این محصول را به بازار عرضه کرده بودند) و موسسه پژوهشی جدیدی را افتتاح کردند که مختص ساخت تراشههای «مجتمعهای بسیار بزرگ» با ۱۶ تا ۲۵۶مگابیت حافظه بود. سرانجام در آغاز دهه۱۹۹۰ این شرکت در زمینه تولید تراشههای حافظه در سطح جهان پس از IBM و توشیبا در مکان سوم قرار گرفت.
نیمهرساناها نماد قدرت باقوه ساختاری از کارآفرینی بود که در دهه۱۹۷۰ ایجاد شد. تولید انبوه نیمهرساناها در داخل به برآورده کردن تقاضای کلان داخلی کمک کرد. تولید انبوه نیمهرساناها در داخل به برآورده کردن تقاضای کلان داخلی کمک کرد و شرکتهای رایانههای داخلی را تقویت کرد. بدون شرکتهای داخلی تولیدکننده نیمهرساناها تراز منفی بازرگانی کره در زمینه قطعات الکترونیکی تقریبا به همان اندازه تراز مثبت بازرگانیاش در زمینه کالاهای مصرفی الکترونیکی میبود.سرانجام توانایی کره در هماوردی با قدرتهای پیشرفته صنعتی در عرصه نیمهرساناها تقریبا تماما مبتنی بر شور کارآفرینی سرمایهگذاران بومی بود که به حمایت دولت پشتگرم بودند. هیچکدام از شرکتهای خارجی فعال در عرصه مونتاژ نیمهرساناها در کره جنوبی دهه۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ تلاشی برای بررسی سرمایهگذاری در زمینه تاسیسات تولید پولکهای نیمهرسانا نکرده بودند.
خلاصه کلام آنکه صنعت کره نیز بهرغم شهرت جهانیاش که شایستگی آن را دارد در برابر تردید و تزلزلهایی که در برزیل و هندوستان حرف اول را میزد، مصون نبود. یک طرف کره مطمئن نبود که صنعت لازم برای توسعه درازمدت را ساخته باشد. به قول جیون بیونگ سئو از موسسه پژوهشی دوو «در تولیدات ساده مبتنی بر مونتاژکاری پیچگوشتی، صاحب امتیاز اصلی تجهیزات سعی میکند نهایت سود را از محل ارزانی نیروی کار بهدست آورد، نه نوآوریهای فنی». از طرف دیگر، کامیابی مالی نیز مسلم نیست. در سال۱۹۹۰ صادرات رایانه بهطور ناگهانی ۳۶درصد افت کرد و کره به خوبی متوجه شد که صنت انفورماتیکش همانند سایر کشورهای تازه صنعتیشده همچنان در برابر تحولات این صنعت آسیبپذیر است.