برنامههای یارانهای تغذیه در دنیا
نگاهی مختصر بر وضعیت بنگلادش
زمانی که بنگلادش در سال ۱۹۷۱ استقلال پیدا کرد یکی از فقیرترین کشورهای دنیا بود. اگرچه این کشور هنوز در بهترین حال نیست، اما با سرعت زیادی در جهت کاهش فقر در حال حرکت است. نرخ فقر در بنگلادش (بنا به آمار سازمانهایی چون بانک جهانی) 74درصد در سال 74-1973 بوده است و در سال 93-1992 به 57درصد کاهش یافته و در سال 2000 به 49درصد و در سال 2005 به 40درصد رسیده است. گرچه این رقم همچنان زیاد است.
برنامه گرامین-دانون در بنگلادش
اولین شرکت اجتماعی چند ملیتی جهان در سال 2006 با همکاری بانک گرامین و شرکت دانون در بنگلادش تاسیس شد. تغذیه بهتر برای کودکان، هدف اجتماعی اصلی پروژه سرمایهگذاری مشترک گرامین دانون بود. 90درصد صندوق در اوراق بهادار کم خطر سرمایهگذاری میشود، 10 درصد باقیمانده در سرمایهگذاریهای اجتماعی با ریسک بالاتر. اولین سرمایهگذاری اجتماعی است که ماست غنی شده با قیمت پایین برای فروش در جوامع روستایی تولید میکند.
این شرکت تصمیم به تولید ماست غنی شده برای کودکان کم سن که از سوءتغذیه رنج میبردند، گرفت. دلایل متعددی برای انتخاب این محصول برای تولید وجود داشت: ماست به عنوان یک محصول لبنی، حاوی مواد مغذی بسیار مفیدی است و باکتریهای فعال در آن باعث ارتقای سلامت روده و کاهش عوارض اسهال که معضلی مرگبار در کشورهای در حال توسعه است؛ میشود. در بنگلادش یک میانوعده و دسر محبوب محسوب میشود و همچنین یک سنت محلی برای خوردن ماست وجود دارد و میشتی دوی یا ماست شیرین در ظروف گلی در مغازههای محلی و دکههای کنار جادهها به فروش میرسد. قیمت میشتی دوی معمولا حدود 20 تاکا (30 سنت) است که بالاتر از توان خرید بیشتر فقرا است. بنابراین یک شرکت پایلوت در بوگرا در 1۷۲ مایلی شمال غرب داکا تاسیس شد. در ابتدا چنین به نظر میرسید تولید ماست در کارخانههای کوچک پرهزینه و ناکارآمد باشد، زیرا ماست دانون در دنیا در مقادیر عظیم تولید میشود و سپس محمولههای بزرگ توسط کامیونهای یخچالدار به انبارهای دارای تهویه مطبوع منتقل میشود و در نهایت از آنجا به سوپرمارکتهای مختلف برده میشود.
رعایت چنین زنجیره سردی از کارخانه تا مصرفکننده غیرممکن است؛ زیرا بسیاری از روستاهای بنگلادش به شبکه برق سراسری وصل نیستند (تنها 30 درصد از جمعیت به برق دسترسی داشتند) و بسیاری از فروشگاهها در روستاها برق ندارند. بنابراین سیستم توزیع باید به گونهای باشد که ماست تولید شده ظرف 48 ساعت مصرف شود تا طعم، قوام و محتوای ماست تغییر نکند. برای تضمین سلامت ماست در فرآیند توزیع و فروش، زنان گرامین ساکن روستا که از بانک گرامین وام گرفته بودند؛ استخدام شدند. این گروه از زنان، اولین شبکه توزیع محصول گرامین-دانون را تشکیل میدادند و بستههای ماست را بین خانهها توزیع میکردند.
سپس جلسهای آموزشی با گروهی 60 نفره از زنان روستایی بوگرا تشکیل شد. ابتدا درباره اهمیت شوکتی دوی در رژیم غذایی روزانه به خصوص در کودکان و سپس چگونگی تهیه این محصول توضیحاتی ارائه شد. همچنین آنها توجیه شدند که مقدار زیادی ماست با خود حمل نکنند و پس از تحویل گرفتن ماست، آن را در یخچال در غیر این صورت در جایی خنک نگهداری و هنگام فروش از کیفهای عایق آبی رنگ که به آنها داده شده بود؛ استفاده کنند.
در ژانویه 2007، اولین بستههای تجاری شوکتی دوی برای عرضه به بازار تولید شدند. ماستها در قوطیهای پلاستیکی مزین به عکس شیری کارتونی با بازوهای عضلانی که نماد ماستهای غنی شده بود؛ بستهبندی شده بودند. هر قوطی ۸۲ گرمی ماست تنها پنج تاکا معادل تقریبا هفت سنت با نرخ روز دلار، قیمت داشت.
عملکرد فروش
روستاهای واقع در بوگرا به سه بلوک تقسیم شدند و به هر بلوک یک مدیر فروش تخصیص یافت. در مجموع 54 زن از گرامین مشغول به کار شدند. به هر یک از بلوکها در کل هزار کاپ در روز اختصاص مییافت و در کل سه نوع تخصیص برای زنان گرامین در نظر گرفته شده است: 50، 100 و 200 کاپ در روز.
برنامه SNAP در آمریکا
برنامه یارانه خوراکی یا کمک خوراکی (SNAP)، برنامهای برای تامین غذای افراد بدون درآمد یا با درآمد پایین در آمریکا است. این برنامه با هدف گسترش تغذیه مناسب برای اقشار ضعیف و افزایش رفاه عمومی جامعه در دهه 1930 آغاز شد. این برنامه در دهه 1970 با رکود تورمی و به ویژه از سال 2007 همزمان با بحران به شدت گسترش یافت.
در سال 2013 بیش از 15درصد مردم آمریکا کمک غذایی دریافت کردهاند. این برنامه تقریبا هر ماه به 47 میلیون آمریکایی به طور میانگین 133 دلار کمک غذایی پرداخت میکرد (با هزینه سالانه 3/ 75 میلیارد دلار). در سال 2018 این برنامه به 8/ 40 میلیون آمریکایی با هزینه سالانه 9/ 60 میلیارد دلار اختصاص یافت.
افراد و خانوارهایی که درآمد ماهانه ناخالص کمتر از ۱۳۰ درصد خط فقر ایالتی یا درآمد خالص زیر خط فقر داشته یا کل دارایی متقاضی باید کمتر از 2هزار دلار باشد؛ مشمول استفاده از این برنامه میشوند.
میزان کالا برگی که هر خانوار دریافت میکند به بعد خانوار، درآمد و هزینههای آنها بستگی دارد. در ابتدای اجرای برنامه، از کوپنهای کاغذی استفاده میشد. در انتهای دهه 1990 تغییر شکل داد و جای آن را کارتهای الکترونیکی معروف به «انتقال الکترونیکی مزایا» (EBT) گرفت که مسوول اجرای آن پیمانکاران خصوصی بودند. از ژوئن 2004 این کارتها در تمام ایالتها استفاده میشد. مبلغ کالابرگ غذایی هر ماه به حساب کارت خانوار در EBT واریز میشود. خانوارهای صاحب این کارت میتوانند از آن در سوپر مارکتها، فروشگاههای زنجیرهای و سایر خردهفروشیهای موادغذایی به استثنای نوشیدنیهای الکلی و خوراکیهای وارداتی استفاده کنند. وزارت کشاورزی ایالات متحده آمریکا (USDA) 15 برنامه غذایی را اجرا میکند. در سال مالی 2019 (یکم اکتبر 2018 - 30 سپتامبر 2019) از هر 4 آمریکایی حدود یک نفر حداقل در یکی از این 15 برنامه شرکت کردند. این برنامهها نشاندهنده یک سرمایهگذاری قابل توجه است و با 92 میلیارد دلار، تقریبا دو سوم بودجه سال مالی 2019 وزارت کشاورزی ایالات متحده آمریکا را تشکیل میدهد. هزینههای SNAP بالغ بر 4/ 60 میلیارد دلار بود، در حالی که در اوج رکود بزرگ در سال 2013، معادل 9/ 79 میلیارد دلار بود.
اسنپ در سال 2019، معادل 65درصد کل کمک هزینههای غذایی آمریکا را تشکیل داده است. همچنین حدود 11درصد از جمعیت آمریکا در این برنامه شرکت داشتند.
بر خلاف سایر برنامههای کمک غذایی و تغذیهای که گروههای خاصی را هدف قرار میدهد (مانند کودکان مدرسه یا زنان باردار کمدرآمد ) SNAP در دسترس اکثر خانوارهای نیازمند با درآمد و دارایی محدود است.
مشارکت در SNAP تحت تاثیر دو عامل عمده شرایط اقتصادی و سیاستهای برنامه است. حتی اگر شرایط اقتصادی و سیاستهای SNAP یکسان باقی بماند، به دلیل رشد جمعیت، به مرور زمان تعداد شرکتکنندگان در SNAP افزایش مییابد. تعداد شرکتکنندگان در SNAP بین سال مالی 2000 و 2019، معادل 108درصد رشد کرده است (یعنی از 2/ 17 میلیون به 7/ 35میلیون نفر) که تا حدی منعکسکننده افزایش 16درصدی جمعیت ایالاتمتحده در مدت مشابه است.
از سال مالی 2000 تا 2007، بین 6 تا 9 درصد از آمریکاییها در SNAP شرکت کردند. با وخیم شدن اوضاع اقتصادی طی رکود بزرگ و بلافاصله پس از آن (یعنی دسامبر 2007 تا ژوئن 2009)، میزان شرکتکنندهها افزایش یافت و در سال مالی 2013 به اوج خود رسید و شاهد ماهانه مشارکت 15درصدی از جمعیت ایالاتمتحده آمریکا بود. بین سال مالی 2013 و 2019 ، با بهبود شرایط اقتصادی، سهم متقاضیان از جمعیت هر ساله به طور پیوسته کاهش یافت. در سال مالی 2019 ، معادل 9/ 10درصد از مردم در این برنامه شرکت کردند که پایینترین سطح از بعد از رکود اقتصادی یعنی سال 2009 است، اگرچه همچنان بالاتر از سطح قبل از رکود اقتصادی است.
هنگام مقایسه هزینههای برنامه در بلندمدت، حذف اثر تورم عمومی قیمت امری رایج است. تورم در آمریکا به طور کلی با گذشت زمان مثبت بوده است. نکته قابل توجه این است که هزینه اسمی SNAP در سال مالی 2013، معادل 9/ 79 میلیارد دلار معادل 3/ 86 میلیارد دلار در 2019 بود. بنابراین کاهش تورم در هزینههای برنامه از سال مالی 2013 تا 2019، برابر 30درصد است؛ در حالی که اگر تورم در نظر گرفته نشود، 25 درصد کاهش دارد. وقتی هزینههای برنامه در بلندمدت مقایسه شود، تورم تاثیر بیشتری دارد. از 1980 تا 2019، با در نظر گرفتن تورم، هزینههای SNAP معادل 147 درصد و در حالت بدون در نظر گرفتن تورم، 556 درصد افزایش داشته است.
به نظر میرسد این برنامه در کاهش فقر و سوءتغذیه موفق عمل کرده است. اجرای آن توسط بخشخصوصی برای ایجاد بستری کارآمد برای دسترسی به مواد غذایی از طریق فروشگاههای مواد غذایی و همچنین تنوع مواد غذایی و دادن حق انتخاب به مصرفکنندگان از علل موفقیت این طرح است. دارندگان این کارتها میتوانند بر اساس قیمتها، نیازهای تغذیهای و ترجیحات خود نسبت به تهیه اقلام موردنیاز اقدام کنند. اگر چه در این طرح نیز فساد و تقلب کمی وجود دارد، اما سعی شده است با در نظر گرفتن جریمه برای متخلفان از این امر جلوگیری شود. دریافت پول نقد کمتر توسط دارندگان کارت در ازای استفاده از مزایای کارت توسط فروشنده و خرید کالاهای دیگری بهجز اقلام مشخص شده در کارت، عدم صلاحیت خانوار برای دریافت کمک و ارائه اطلاعات نادرست، نمونههایی از موارد تخلف در این برنامه هستند. همچنین نباید لابی خُردهفروشان بزرگی همچون والمارت و کروگر برای دریافت سهم بیشتر را در خریدهای SNAP نادیده گرفت.
مولفههای موثر بر مشارکت در برنامه SNAP
همانطور که در نمودار زیر مشاهده میشود، میزان فقر و بیکاری دو معیار موثر در میزان افراد شرکتکننده است. نرخ افراد شرکتکننده در این برنامه متناسب با میزان فقر در هر دوره است. در دوران رکود نرخ ثبتنام افزایش و در دوران رونق کاهش مییابد. بیکاری نیز بر نرخ مشارکت تاثیر میگذارد. در بیشتر سالهای اجرای برنامه، مشارکت SNAP، نرخ بیکاری را دنبال کرده است یعنی با افزایش نرخ بیکاری تعداد مشارکت کنندگان افزایش و با افزایش اشتغال کاهش مییابد. با این حال بین سالهای 2003 و 2007، با کاهش 4/ 1درصدی نرخ بیکاری، همچنان میزان مشارکت 9/ 21 درصد افزایش یافته است. همچنین این نمودار حاکی از آن است؛ زمانی که میزان فقر افزایش مییابد، با وجود کاهش بیکاری نیاز اقتصادی همچنان بالا است. بنابراین میتوان گفت بین نرخ فقر و مشارکت همبستگی بیشتری دیده میشود.