از نان شب واجب تر
اما فرآیند آرد و نان یارانهای به این گونه است. اگر آن واحد صنعتی بزرگ دارای نانوایی باشد به ایشان آرد یارانهای داده میشود و اگر نانوایی مستقر نداشته باشند پیمانکاران مربوطه اقدام به خرید قراردادی و روزانه از چند نانوایی مستقر در شهر میکنند. بدینگونه که نانوایان به صورت شبانهروزی و طی سه شیفت کار میکنند. دو شیفت برای عموم مردم و یک شیفت برای پیمانکار. در برخی موارد مشاهده شده که نانوا شبانهروزی برای پیمانکار کار میکند و تهیه نان برای عامه مردم بخش کوچکی از فعالیت وی است. اما هدف از عنوان مطلب فوق طرح این سوال بیش نیست: آیا واحدهای بزرگ صنعتی کشور که از نعمات ماده اولیه ارزان، انرژی ارزان و نیروی کار متخصص ارزان برخوردارند هنوز هم باید فرآیند تولیدی خویش را ارزانتر تمام کنند؟!
جالب است بدانید بر حسب تجربه و بررسی شخصی ١٠٠درصد واحدهای صنعتی بزرگ که از نان صنعتی در مجتمعهای خود استفاده میکنند جزو بهترین شرکتهای بورسی کشور نیز هستند. چالاکی در تبادل اطلاعات و تصمیمسازیها بین لایههای مدیریتی و باور به تقویت نظم سازمانی طی استانداردسازی و سادهسازی فرآیندها از مشخصههای چنین واحدهای صنعتی بزرگ در کشورمان است. حقیقت این است که آرد کیلویی ١٢٠٠ تومان که در تولید نان سلف پذیرایی پرسنل بیشتر واحدهای بزرگ صنعتی مصرف میشود، دارای کیلویی ١٤١٥٠ تومان سوبسید است یعنی ٩٢درصد ناقابل!
اگر در نظر بگیریم که هر نیروی کار به طور متوسط ١٢٥ گرم نان در یک وعده در سلف واحد صنعتی بزرگ مصرف کند در واقع ١٨٠٠ تومان از سهم خود را تقدیم به واحد بزرگ صنعتی کرده. چیزی حدود ماهانه 50هزار تومان. این در حالی است که هزینه این سوبسید را دولت برای عموم مردم پرداخت کرده است و نه واحد صنعتی بزرگ. چرا دولت باید بهجز سوبسیدهای انرژی و ماده اولیه ارزان باز هم در فرآیند تولید این واحدهای صنعتی بزرگ سوبسید آرد تهیه نان بدهد؟ حال این سوبسید به که میرسد؟ پاسخ این سوال ساده است، اول به پیمانکار برای برنده شدن در مناقصه تهیه غذا با ارائه فی پایینتر و دوم در قالب پرداخت کمتر برای هر وعده غذایی به پیمانکار از طرف واحد بزرگ صنعتی. میتوان گفت که این اعداد در گردشهای مالی آن واحدهای صنعتی بزرگ بسیار ناچیز است، ولی حقیقت این است که در کسری بودجه دولتها قطرهقطره جمع گردد وانگهی دریا شود.
از طرف دیگر واحدهای صنعتی بزرگ میتوانند به این موضوع اشاره کنند که ارز حاصل از صادرات خود را به قیمت بسیار نازلتر از قیمت بازار آزاد در سامانهها به فروش میرسانند و دولت از ارز حاصله استفاده میکند که این خود خدمتی بزرگ جهت تثبیت قیمت ارز است. این حرف هم کاملا صحیح است. حال واقعا راهکار صحیح قیمتگذاری گندم و آرد چیست؟ جواب ساده است، یکسانسازی قیمت آرد و مهمتر از همه، پرداخت مابهالتفاوت در قالب یارانه نقدی به مصرفکنندگان کمبرخوردار در انتهای این چرخه.