پشتیبانیها و مانعزداییها از تولید چه چیزی؟
جالب است بدانید که همین حالا یکی از برندهای شناختهشده ترکیه بخش قابل توجهی از البسه فروشگاههایش را از تولیدکنندگان ایرانی تامین میکند. دلیل تمایل برندهای پوشاک ترک به سرمایهگذاری در ایران، رشد اقتصادی ترکیه و افزایش هزینه نیروی کار در این کشور است (حداقل دستمزد در ترکیه به حدود ۴۰۰ یورو رسیده است). با افزایش درآمد سرانه مردم ترکیه، صنایع کاربر و صنعتی سبک مانند پوشاک و مبلمان مزیت خود را از دست میدهند. در چنین شرایطی صاحبان برندها تمایل پیدا میکنند محصول خود را در کشورهای با هزینه نیروی انسانی پایینتر تولید کنند. در چین هم چنین اتفاقی در حال رخ دادن است و از همین رو فرآیند انتقال بسیاری از کارخانههای تولیدی چین به کشورهای آفریقایی از مدتها قبل آغاز شده است. کشورمان ایران میتواند از این فرصت برای رقابتپذیر کردن صنایع تولیدی و اتصال به زنجیره ارزش تولید جهانی و از همه مهمتر یادگیری دانش نهفته در این امور بهره ببرد.
این راهبرد شباهت زیادی به الگوی توسعه «پرواز غازها» دارد. الگوی پرواز غازها توسعه کشورهای شرق آسیا را براساس مفهوم «مزیت نسبی پویا» توضیح میدهد. به این شکل که ابتدا ژاپن در صنعت نساجی توسعه یافت و پس از حرکت اقتصاد این کشور به صنایع پیچیدهتر، صنعت نساجی به کرهجنوبی، سنگاپور، تایوان و هنگکنگ رسید. پس از اینکه این کشورها این مرحله توسعه را طی کردند، کشورهای تایلند، مالزی و اندونزی صنعت نساجی را توسعه دادند و به همین ترتیب نوبت به کشورهای چین، ویتنام، فیلیپین و... رسید. همین اتفاق در مورد صنایع پیشرفتهتر مانند فولاد و خودروسازی هم رخ داد و به مرور کشورها در سطوح مختلف توسعه با توجه به مزیت نسبی خود به توسعه این صنایع پرداختند.
ایران نیز میتواند از این الگو پیروی کرده و از فرصت خارج شدن چین و ترکیه از صنایع کاربر نهایت استفاده را ببرد و با میزبانی از تولیدکنندگان این کشورها فوتوفن تولید رقابتپذیر را آموخته و به آرامی از زنجیره ارزش تولید بالا برود. پرواضح است کشورهای بسیاری نامزد برعهده گرفتن نقش این دو کشور در زنجیره تولید جهانی هستند.
همچنین لازم به یادآوری است که صنایع کاربر و بهخصوص مجموعه نساجی بهطور تاریخی همواره دروازههای اولیه صنعتی شدن بودهاند. از انقلاب صنعتی در انگلستان تا ظهور ابرقدرتی به نام ایالاتمتحده در قرن نوزدهم، ژاپن پس از جنگ جهانی، کرهجنوبی و تایوان و هنگکنگ دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی، چین دهه ۸۰ و ۹۰، ترکیه دهه ۹۰ و ۲۰۰۰، بهنظر میرسد مجموعه صنایع نساجی نقش اصلی را در روشن کردن موتور صنعتی شدن ایفا میکند. یی ون در کتاب «چگونگی شکلگیری یک ابرقدرت اقتصادی» دلایل اهمیت توسعه صنایع کاربر یا آنچه او صنعتی شدن اولیه یا پایین به بالا مینامد را توضیح میدهد. به باور او با توسعه صنایع کاربر جمعیت غیرفعال زیادی وارد چرخه اقتصاد میشوند که پیش از این اقتصاد از تواناییهای بالقوه آنها محروم بوده است. از این جمعیت عظیم، میلیونها کارگر ماهر و هزاران کارآفرین و تاجر جسور ظهور میکنند که پتانسیل عظیمی برای به حرکت درآوردن چرخهای یک اقتصاد محسوب میشوند. همچنین با افزایش درآمد اقشار پایین جامعه، تقاضا برای کالاهای مصرفی افزایش پیدا میکند و این بازار زمینه را برای رونق و توسعه سایر صنایع فراهم میکند. از طرف دیگر، فعالان صنایع کاربر به مرور سرمایه کافی برای ورود به صنایع سرمایهبر را بهدست میآورند. همانطور که میدانیم بسیاری از تولیدکنندگان برتر دنیا روزگاری مشغول ساخت محصولات سادهای مانند پارچه (تویوتا) و دوچرخه (کیاموتورز) بودند.
نکته آخر اینکه شاید پیروی از الگوی «پرواز غازها» در ابتدا سخت و پرزحمت بهنظر برسد، اما فراموش نکنیم که چین تا همین یکی دو دهه قبل در ازای دریافت یک هواپیمای بوئینگ از ایالاتمتحده، صد میلیون تیشرت به این کشور صادر میکرد، اما حالا شرکتهای چینی به جایی رسیدهاند که نهتنها هواپیمای جنگنده تولید میکنند؛ بلکه پروژههای زیرساختی مانند ساخت قطار سریعالسیر را برای بعضی ایالتهای آمریکا انجام میدهند.