کارگردان مطرح و محبوب سینمای جهان روز گذشته از دنیا رفت
کات آخر زندگی میلوش فورمن
او دو بار و برای فیلمهای دیوانه از قفس پرید و آمادئوس توانست اسکار بگیرد. او برای فیلم دیوانه از قفس پرید توانست رکورد بزند و دومین کارگردان تاریخ سینما باشد که توانسته هر پنج جایزه اصلی اسکار (بهترین فیلم، بهترین فیلمنامه، بهترین کارگردانی، بهترین بازیگری مرد و بهترین بازیگری زن) را برای یک فیلمش به دست بیاورد. آمادئوس نیز توانست هشت جایزه اسکار از جمله جایزه اسکار بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامه را از رقبای فورمن برباید.
این کارگردان در کنار افتخارات منحصربهفردش در اسکار جوایز مطرح دیگر سینما را هم به خانه برده است. از این جمله میتوانیم جایزه بفتا برای بهترین کارگردانی در سال ۱۹۷۷ برای«پرواز برفراز آشیانه فاخته»، خرس طلای برلین در سال ۱۹۹۷ برای «مردم علیه لاری فلینت» و خرس نقرهای بهترین کارگردانی در سال ۲۰۰۰ برای «مردی روی ماه»، جایزه بزرگ هیاتداوران جشنواره کن در سال ۱۹۷۱ برای «برخاستن»، جایزه بهترین فیلم خارجی جوایز سزار فرانسه در سال ۱۹۸۵ برای «آمادئوس»، جایزه مشارکت در توسعه سینمای جهان از جوایز فیلم اروپا در سال ۱۹۹۷، سه جایزه گلدن گلوب برای بهترین کارگردانی در سالهای ۱۹۹۷، ۱۹۸۵ و ۱۹۷۶، صدف طلایی جشنواره لوکارنو در سال ۱۹۶۴ برای «پیتر سیاه» و جایزه ویژه «آکیرا کوروساوا» از جشنواره توکیو در سال ۲۰۰۶ را نام ببریم.
میلوش فورمن در فوریه ۱۹۳۲ در چکسلواکی به دنیا آمد و فعالیت سینماییاش را در ۲۰ سالگی آغاز کرد. او سه بار در زندگی ازدواج کرد و هماکنون چهار فرزند دارد. فورمن زاده یک خانواده چندمذهبی بود. پدرش یهودی و مادرش پروتستان. تجربه زندانی شدن پدر و مادرش در ابتدای کودکی، او را برای یتیم شدن زودهنگامش آماده کرد. قضیه آن بود که پدر و مادرش در اردوگاه آلمانی اسرای جنگی در آشویتس کشته شدند تا آینده زندگی فورمن در ابتدای نوجوانیاش با تنهایی آغاز شود. این کارگردان مطرح سینما که جنگ جهانی دوم را از نزدیک دیده بود، هیچگاه به صورت مستقیم به سیاست یا جنگ اشارهای نکرد. با این اوصاف همواره در لفافه به این موضوعات پرداخت و شاهکارهایش را با انتقادهای سیاسی و اجتماعی به اکران رساند.
او در گفتوگویی درباره فیلم «اشباح گویا» گفته بود: « در سالهای دهه ۱۹۵۰ که هنوز در چکسلواکی زندگی میکردم، کتابی درباره تفتیش عقاید و سختگیریهایی که سالها نصیب اسپانیاییها شد خواندم. واقعا هولناک بود. آنوقتها کمونیستها چکسلواکی را اشغال کرده بودند و با کسانی که نمیخواستند کمونیست شوند، بهشدت برخورد میکردند. یادم هست که خیلی از آشناها فقط بهخاطر اینکه اعتقادی به کمونیسم نداشتند، محاکمه شدند و به زندان رفتند. در محاکمهشان به چیزهایی اعتراف کردند که اصلا نگفته بودند. آن سالها، بدترین دوره عمرم بود و موقعی که آن کتاب را خواندم، دیدم هیچچیز تغییر نکرده است.»
او که کشورش چک را ترک کرده و به هوای آزادی بیشتر به آمریکا نقل مکان کرده بود از این کشور هم دل خوشی نداشت و دربارهاش گفته بود: «هنوز هم آمریکا عرصه را برای کسانی که با ایدههایش مخالف باشند، تنگ میکند. هنوز هم سیاستمداران آمریکایی به چیزی به نام انسانیت علاقهای نشان نمیدهند. واقعا چه فرقی بین طرفداران تفتیش عقاید و زندانبانهای گوانتانامو وجود دارد؟»
درباره دیوانه از قفس پرید
«پرواز بر فراز آشیانه فاخته» [یا آنطور که در ایران مشهور است: دیوانهای از قفس پرید] یکی از غریبترین و البته تماشاییترین فیلمهای سالهای میانی دهه ۱۹۷۰ شد. این فیلم، نسخه سینمایی رمانی به همین نام نوشته «کن کیسی» است. کن کیسی رمان پرواز بر فراز آشیانه فاخته را در ۱۹۶۲ نوشت. قصه آن در بیمارستانی روانی در ایالت اورگن آمریکا میگذرد و حاوی نگاهی است به ساختارهای قدرت در سازمانها. همچنین رمان به نقد مکتب روانشناسی رفتارگرایی میپردازد و اصول انسانی را میستاید. نویسنده داستان مدتی را به عنوان کارمند بیمارستان روانی در منلو پارک کالیفرنیا سپری کرده بود و نسبت به بیماران روانی احساس همدردی میکرد.
پیش از فیلم میلوش فورمن، از رمان کن کیسی در یک نمایش اقتباس شده بود. اما فیلم فورمن از همه اقتباسهای دیگر بیشتر توانست نگاه و نظر منتقدان و مخاطبان را جلب کند. همه کسانی که در سالهای دهه ۱۹۷۰ به دنبال ناکامیها و ناهنجاریهای زندگی میگشتند و رفتار نظام آمریکا را اوج بیمسوولیتی و فریبکاری میدانستند، از تماشای فیلم فورمن لذت بردند و خروارخروار ستایش نثارش کردند. این همان فیلمی بود که میشد به کمک آن، نظام آمریکا را نشانه گرفت و نبود عاطفه و انسانیت را یادآور شد. آکادمی اسکار هم، در اقدامی حیرتآور، اسکارهای اصلی را به این فیلم هدیه کرد تا میلوش فورمن قدم بعدی را با امید بیشتری بردارد.
ارسال نظر