توضیحات شراگیم یوشیج درباره سرنوشت میراث نیما
شراگیم یوشیج درباره دستنوشتههای پدرش توضیح داده است: در واقع آنان خانه پدریام را در یوش غصب کردند و به صداقت و پاکی نیمای بزرگ قسم میخورم من هیچ پولی از فرهنگستان زبان و ادب فارسی نگرفتهام و هرگز آثار پدرم را نفروختم. مگر دیوانهام که آثار پدرم را به دست آنها بدهم و بعد هم بگویم که هیچ حق و حقوقی نسبت به آنها ندارم؟! در همینباره مایلم به نامهای اشاره کنم که آن را درست و واقعی نمیدانم. نامهای در ابتدای یکی از چاپهای مجموعه اشعار منتشرشده توسط نشر نگاه آمده که بر اساس آن، من همه آثار پدرم را در ازای پول به فرهنگستان فروختهام، و نه تنها فروختهام که همچنین حق انتشار و بهرهبرداری و همه حقوق مادی و معنویاش را هم به آنان بخشیدهام. جالب اینجاست این نامه اگر از سوی من و خطاب به فرهنگستان نوشته و امضا شده، در دست آقای طاهباز و انتشارات چه میکند؟
مساله این است که این نامه فرضی اگر خصوصی و در دفتر دبیر وقت فرهنگستان بوده، چرا و به چه دلیل و چطور به دست آن ناشر رسیده است؟ برای آنکه همگان بدانند، من هیچ شعر، داستان و نمایشنامه و حتی یک برگ را که قابل خواندن و انتشار بوده، نه به فرهنگستان و نه به هیچ نهاد دیگری نسپردهام. همان وقتی که در سال ۱۳۷۳ برای بزرگداشت نیما به ایران آمدم، همراه با اقلامی که برای موزه یوش قرار شد که به میراث فرهنگی بسپارم، مقداری از برگههای ناخوانا و غیرقابل انتشار را که اغلب بیدخورده و رو به اضمحلال و نابودی بود به میراث سپردم، چرا که گفتند ما امکانی داریم که از اینها محافظت کنیم و حفظش کنیم. با این حال، همه آنها تنها برگههایی ناخوانا و غیرقابل بازخوانی بود که اسناد و نامههایش موجود است. در آن زمان رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی، آقای دکتر حبیبی بود.
او توسط آقای مهاجرانی از من خواست تا ملاقاتی با هم داشته باشیم و در این دیدار خواستار این شد که دستنوشتههای نیمای بزرگ را که به میراث دادهام به فرهنگستان انتقال بدهم. چون معتقد بودند که کار میراث کوزه و سفال جمع کردن است نه شعر و کتاب. مدیر فرهنگستان به من قول داد و گفت که ما از این آثار میکروفیلم تهیه میکنیم، برای اینکه سالمتر میماند، با این درخواست موافقت کردم و طی نامهنگاریهایی که بین خودشان رخ داد و نامههایش بهقطع یقین در میراث موجود است که من هیچ دخالتی در آن نداشتم، قرار بر این شد که این آثار بهطور موقت به فرهنگستان زبان و ادب فارسی منتقل شود. اگر دیگر نوشتهها و آثاری امروز در دست فرهنگستان یا مرکز اسناد یا هر نهاد دیگری است، هیچکدامشان از سوی من داده نشده و آقای سیروس طاهباز بهصورت غیرقانونی آنها را به این نهادها سپرده است.»
ارسال نظر