عادتهای عجیب نویسندگان: دونالد بارتلمی
ترس از سوزاندن وسایل خانه با سیگار
او صبحها هر روز بین ساعت ۸ تا ۹ صبحانه میخورد که معمولا ژامبون و نان تست و آب میوه بود. بعد از آن کارش را شروع میکرد و تا ظهر ادامه میداد. عادت داشت روی ایوان بنشیند و با ماشین تحریر داستان بنویسد. وقتی میخواست نوشتن را شروع کند لباس رسمی میپوشید که معمولا یک شلوار مخمل کبریتی بود و پیراهنی دگمه بسته. در هوای سرد بلوز پشمی هم میپوشید. وقتی داستانی مینوشت قبل از هر کسی برای همسرش میخواند. میگفت اگر واکنش خوبی نشان ندهد از خودم میپرسم کجای کارم ایراد دارد. موقع نوشتن پشت سر هم سیگار میکشید و همیشه نگران بود جایی بسوزد. به همین خاطر عادت کرده بود مدام زیر سیگاریاش را در سطل آشغالی که در آشپزخانه قرار داشت، خالی کند. یکی دیگر از عادتهایش این بود که هر زمانی از نوشتن خسته میشد یا توان ادامه دادن نداشت به بیرون از خانه میرفت و نیمساعتی گردش میکرد. برای نوشتن محدودیتی نداشت.گاهی روزی یک یا دو صفحه مینوشت و گاهی فقط یک جمله. بارتلمی شوخ طبع بود و عادت داشت جوک بسازد.
در مصاحبهای گفته نمیتوانم از جوک ساختن خودداری کنم؛ چون جوکها احساسات را کنار میگذارند. شاید مهمترین ویژگیاش این بود که نمیتوانست به یک شیوه بنویسد. شیوههای مختلفی را تجربه میکرد. همین عادت باعث شد با ابداع سبکی جدید در نوشتن داستانهای کوتاه به پدر داستاننویسی پستمدرن شهره شود. شیوه کارش اینطور بود که در نوشتن داستان، فرهنگ مردم و روانشناسی را با یکدیگر ترکیب و نوعی نوشتار سوررئالیستی خلق میکرد. البته بارتلمی در زندگی شخصیاش هم عجیب بود. چهار بار ازدواج کرد و شاید این اتفاق بهدلیل نوع نگاهش به زندگی و علاقهاش به تجربههای متفاوت بر میگشت.