آشنایی با موسیقی از دوران جنینی
امروز سالروز تولد حميد متبسم است
متبسم آشناییاش با موسیقی را به دوران پیش از تولدش مرتبط میداند و میگوید: «میتوانم بگویم که از قبل از تولد با موسیقی آشنا بودم. بهدلیل اینکه علم پزشکی میگوید که گوش بچه از سهماهگی در رحم مادر اصوات را میشنود. پدر من نوازنده بود و برادر بزرگتر هم همینطور. در خانه ما همیشه گرامافونی هم بود که صفحات و موسیقی خیلی خوب از آن پخش میشد. من به خاطر دارم که از سنین پنج یا شش سالگی قادر بودم که مجلسی را با خواندن تصنیفها و اجرای آهنگها مشغول کنم. بههرحال در آن سنین کودکی، در نوع خودش یک شومن یا موزیسین کوچولویی بودم که میتوانستم موسیقی را درک کنم و آن درک را انتقال بدهم. تصانیف قدیمی ای که خیلی مورد علاقهام بودند، تصنیفهایی بودند که با صدای بنان پخش میشدند. قطعاتی که روحالله خالقی یا کلنل وزیری ساخته بودند. یا از نوع موسیقی سبکتر، صدای داریوش رفیعی، صدایی بود که خیلی به گوش من مینشست، آن را از همان سنین کودکی خیلی دوست میداشتم و تقلید میکردم. پدر من در فروشگاهی که داشت، لوازم موسیقی و صفحات موسیقی هم ارائه میکرد. آن هم در مشهد که خیلی سختگیری وجود داشت. در عین اینکه سازها به شکل واقعیشان در آنجا عرضه میشدند، به شکل اسباببازی هم بودند. یعنی میشد که گاهی وقتها که برادر بزرگتر در ارکستر بزرگی ویولون مینواخت، من یک ویولون اسباببازی در دستانم میگرفتم، میرفتم توی ارکستر مینشستم کنار برادرم و ادای او را درمیآوردم که انگار من هم ویولون میزنم و واقعا این احساس به من دست میداد که من هم در صدایی که از این ارکستر در آن لحظه بهوجود می آید، سهیم هستم.»
وی خاطره نخستین ساز زدنش را اینگونه تعریف کرده است: «تار ساز پدر من بود. صدای تار همیشه در گوش من خوش نشسته بود و چون پدرم هم تار مینواخت، خیلی بیشتر از سازهای دیگر آن را میشنیدم. فکر میکنم ۱۵-۱۴ ساله بودم که پدرم تاری را به یکی از مشتریهایش فروخته بود و میخواست به او تحویل بدهد. آن موقع پدرم را در شهر مشهد بهدلیل همین پایمردیاش، ماندن در موسیقی و ارائه هنر در شهر مشهد، دوستدارانش «علی جان» صدا می کردند. نام پدرم علی متبسم بود که این «جان» را سر اسم کوچک او گذاشته بودند و همه او را به جای علی، علیجان صدا میکردند. بههرحال، پدر من سازی را به یکی از مشتریهایش ارائه میکرد، آنها گفتند: «علی جان! ما که تار زدن بلد نیستیم، صدایش را دربیاور که بشنویم.» پدر من آن ساز را کوک کرد و قطعهای نواخت که با اینکه من هرروز و هرشب موسیقی ایرانی، صدای تار، آواز بنان، پیانوی محجوبی و غیره را شنیده بودم، آن قطعه روی من تاثیر ویژهای گذاشت و در آن لحظه عشق در دل من نسبت به تار ایجاد شد.
نمیدانم چگونه شد که این تار، آن روز و در آن لحظه برده نشد و در خانه ما ماند. پدر من رفت که میهمانهایش را تا دم در همراهی کند و من و تار تنها ماندیم؛ در حوضخانهای که در تابستان در آنجا اقامت داشتیم تار را در بغلم گرفتم. با اینکه تا بهحال نواختنش را امتحان نکرده بودم یا اینکه کسی به من تعلیم نداده بود، از دیدههایی که داشتم، آموخته بودم که چگونه تار را در بغل میگیرند، چگونه انگشتشان را پشت بندها میگذارند و چگونه مضراب میزنند و سعی کردم چند نت آهنگی را که پدرم آن لحظه نواخته بود، بنوازم و آنقدر مشغول این نتها بودم که متوجه نشدم که در این فاصله پدرم برگشته و بالای سرم ایستاده است. پدرم از من پرسید که اینها را از چه کسی یاد گرفتهام. من گفتم که همین الان از دیدن شما! او تعجب کرد، به ذوق آمد و گفت بیا که بقیهاش را هم درس بدهم و این در واقع، آغاز راهی بود که منجر شد به امروز که در اینجا هستم. بله بعد از آن برادرها و خواهرهای دیگر مرا خیلی تشویق کردند. یکی از برادرهای من آن موقع سپاهی دانش بود و در روستایی در مازندران درس میداد و هرازگاهی به خانه برمیگشت. یکبار که برگشت، دید که من کنار اتاق نشستهام و تار میزنم. خیلی به ذوق آمد و گفت: تار میزنی؟ کی شروع کردهای؟ بعد هم شروع کرد به تعریف کردن و اینکه هنرستان موسیقیی ای هست و به من پیشنهاد داد که به هنرستان موسیقی بروم و به کار موسیقی ادامه بدهم. اینگونه شد که من هرروز بیشتر تشویق شدم به اینکه موسیقی را بهعنوان پیشه و حرفه انتخاب کنم. از درس معمولی مدرسه سر باز میزدم و بهخاطر عشق به موسیقی، گاهی وقتها به مدرسه نمیرفتم و بالاخره با اصرار، پدرم رضایت داد که از مشهد به تهران بروم و همزمان در دانشسرای هنر تهران و هنرستان موسیقی (روزها در دانشسرا و شبانه در هنرستان) شروع کردم به تحصیل موسیقی و اینگونه ادامه پیدا کرد.»
متبسم پس از این موسیقی را نزد استادان بنامی چون شادروان حبیبالله صالحی، زیدالله طلوعی، هوشنگ ظریف، محمدرضا لطفی و حسین علیزاده ادامه داد و خود تبدیل به یکی از نوازندگان برجسته چند دهه اخیر شد. از متبسم آلبومهای زیادی چون بوی نوروز، نوای دریا و سیمرغ منتشر شده است و همکاری با خوانندگان مطرحی چون ایرج بسطامی، شهرام ناظری، صدیق تعریف، سالار عقیلی و همایون شجریان در کارنامه کاری اش دیده میشود.