روایت دستکاری شعر شاملو
امروز سالروز درگذشت طاهره صفارزاده است
سید محمود دعایی، سرپرست موسسه اطلاعات درباره اش گفته است: یادم هست در سالهای ابتدایی انقلاب ایشان در منزلی استیجاری در حوالی میدان فلسطین زندگی میکرد که مجموعه آن منازل از سوی بنیاد مستضعفان و جانبازان مصادره شده بود و از افراد حاضر در آن خواسته شده بود تا اجاره منازل را به بنیاد بدهند. در دیدارم با خانم صفارزاده ایشان گفت: من یک اجاره به بنیاد میدهم و مبلغی هم بهعنوان اجاره برای صاحبخانه که در خارج از کشور هست میفرستم؛ چون میخواهم در این خانه نماز بخوانم و باید از این نظر خیالم راحت باشد. با اینکه طاهره صفارزاده از منتقدان سرسخت شاملو در زمینه تصحیح حافظ بود و در این رابطه مقالهای نوشته بود که باعث دلخوری شاملو شده بود؛ اما رابطه دوستانهای با شاعر سرشناس داشت. او در خاطره ای گفته است: یک عصر تابستان هم شاملو زنگ زد و گفت: «طاهره من شعری دارم مینویسم که جایی گیر کردهام. پاشو آژانس بگیر و بیا و دستگاه نقدت را برای این معضل به راه بینداز.» قبول کردم و رفتم شعری از دلتنگیهای زمان در دست نوشتن داشت، گفتم: «باز هم که اصل مضمون و سمبل هر دو را آوردهای.» البته این رسم در شعرهای او تکرار شده موضوعی را با الهامی به زبان ساده آغاز میکند بعد با سمبلهای پیچیده به تایید و تقویت آن میپردازد. دو سه خط را به پیشنهاد من حذف کرد و خوشحال شد. در همین ضمن اسماعیل خویی وارد شد. شاملو گفت من یک گیر در شعرم بود طاهره را صدا کردم، رفع شد. خویی گفت: شاملو تو داری تواضع میکنی. شاملو جواب داد نه چرا با خودمان رو راست نیستیم. من عقیده دارم که طاهره در زمینه شعر امروز هم خوب درس خوانده هم تشخیص دارد. بعد هم هر دو صورت شعر را خواند و گفت: بفرمایید این هم دلیلش. آیدا هم با شام از ما پذیرایی کرد.»