یک پژوهشگر ادبی مطرح کرد
تولد دیگر فروغ، مدیون شاملوست
او با اشاره به تاثیر شاملو بر فروغ فرخزاد، افزود: بهنظرم شاملو شاید از نیما هم شاعرتر بود. خود فروغ اعتراف میکند بسیار از شاملو تاثیر گرفته است. میتوان گفت فروغ بعد از خواندن شعر شاملو، مسیر شعری خود را از فریدون مشیری و نادرپور جدا کرد و بهتدریج در جهان شعری دیگری قرار گرفت که تولد واقعی هنری او بود. این چیزی بود که به نظرم منتقدان چندان به آن توجه نکردهاند. این نویسنده با تاکید بر اینکه تولد دیگر فروغ قبل از آشناییاش با ابراهیم گلستان بوده است، توضیح داد: برخلاف اینکه عدهای معتقدند ابراهیم گلستان فروغ را در مسیر تولد دیگری قرار داد، معتقدم این ابراهیم گلستان نبود که فروغ را در مسیر دیگری قرار داد بلکه آشناییاش با شاملو و نیما و تلاش و کوشش پیگیری خود فروغ باعث شد به شکوفایی فکری و اجتماعی برسد. اگر سر از کارگاه سینمایی گلستان درآورد، صرفا به این جهت بود که فروغ به دنبال کار بود و به گمانم آن دیگران هم بیشتر برای خوشخدمتی به ابراهیم گلستان گفتهاند فروغ تحتتاثیر گلستان بوده است.
این موضوع را هم در کتاب دیگری از این مجموعه با نام «فروغ فرخزاد، دو پدیده ابراهیم گلستان و پرویز شاپور» بررسی کردهام. البته این را باید یادآور شوم تولد دیگر فروغ فرخزاد را به لحاظ اجتماعی و فکری میتوان در یادداشت سفر به ایتالیای فروغ در سال ۱۳۳۵ دید. قطعا این تولد دیگر او با آشنایی با ابراهیم گلستان نیفتاده و فروغ پیش از آشنایی با گلستان به فهم اجتماعی بالایی رسیده بود.
نویسنده «نامه به کافکا»، «من سیبزمینی نیستم» و «دریانوردی با دوچرخه» خاطرنشان کرد: فروغ یکی از وزنههای سنگین ادبیات ما در عرصه غیرمردانه است. فروغ شاعر تاثیرگذاری بوده است، شاعری که همیشه خود را تصحیح و گاه نقد بیرحمانه میکرده است. مثلا او میگوید دفترهای «عصیان» و «دیوار» را قبول ندارد، ما نباید براساس حرف او، دور این شعرها را خط بکشیم. مثلا کتاب «صاحب شناسنامه ۶۷۸» (تاملی در شعر و اندیشه فروغ فرخزاد) چنین چیزی مطرح شده؛ خب شاید فروغ این را از روی تواضع گفته باشد یا اینکه گاه خودمان نمیتوانیم موضوعی را درباره خودمان تشخیص دهیم و نیاز به تایید دیگران داریم. او یادآور شد: فروغ از شعر عبور کرده و سراغ سینما رفته بود. در واقع عادت فروغ بود زمانی که قلهای را فتح میکرد آن را رها میکرد و شعرهای پایانیاش هم سینمایی شده بود.