ریالی از دانشگاه نمیگرفت
امروز سالروز درگذشت رکنالدین خسروی است
خسروی در سال۱۳۴۲ شروع به همکاری با گروه تئاتر دانشگاه تهران کرد و مشغول کارگردانی این گروه و اجرای نمایشهایی در آنجا شد و در همین سالاز سوی اداره هنرهای دراماتیک برای شرکت در دورههای آموزشی بازیگری و کارگردانی کانون تئاتر انگلیس عازم لندن میشود. خسروی در سال۱۳۴۹ برای تحصیل در رشته کارگردانی تئاتر در مدرسه دراماسنتر با ریاست افتخاری پیتر بروک عازم لندن شد و در سال۱۳۵۲ به تهران بازگشت و لبخند باشکوه آقای گیل نوشته اکبر رادی را به روی صحنه برد.
او در سال۱۳۵۴ همکاری خود را با گروه تئاتر دانشگاه صنعتی شریف بهعنوان کارگردان گروه آغاز کرد. در سال۱۳۶۰ دعوت به پذیرش استعفا و بازنشستگی شد و سال۱۳۷۵ کشورش را به مقصد لندن ترک گفت. او تا پایان سال۱۳۷۱ نیز در آموزشکده هنر (فرهنگسرای نیاوران) به تدریس تئاتر پرداخت. او سالهای پایانی زندگی اش را در غربت گذراند و مدتها از بیماری آلزایمر رنج میکشید و سرانجام در چنین روزی در سال ۱۳۹۵در لندن درگذشت. ایرج راد درباره او گفته: رکنالدین خسروی هیچگاه نقاب بر چهره نداشت. تمام لحظات تمرین در نمایشهای او مانند کلاس درسی بود که هرگز فراموش نمیشود. او بهرغم لبخندی که همیشه به لب داشت، در کارهایش جدی بود و تئاتر برای او جایگاه والایی در فرهنگ داشت. خسروی به همه بخشهای تئاتر اشراف کامل داشت و با ایجاد خلاقیت در آن همیشه سعی در انتقال دانش خود به شاگردانش میکرد. شیفتگی و جدیت و اهمیت تئاتر برای او بهگونهای بود که زبان من از بیان آن قاصر است. به یقین شاگردان او یاد او را زنده نگاه خواهند داشت.
سیمین خسروی، همسر رکنالدین خسروی نیز گفته: خسروی معتقد بود که باید به جوانها اعتماد کرد و به آنها فرصت کارکردن داد تا استعدادهایشان پرورش یابد و برهمیناساس در بسیاری از نمایشهایش مانند «ابراهیم توپچی و آقابیگ»، «زیتون» و «ژاندارک» (که هیچگاه اجازه اجرا نیافت)، عوامل گروه او را دانشجویان تشکیل میدادند. به اعتقاد خسروی، نسل جوان با استفاده از تجربیات و دانش پیشکسوتان بههمراه آموزشهای لازم است که میتواند تئاتر ما را تداوم بخشد. ویژگی دیگر خسروی که کمتر به آن پرداخته شدهاست، احترام به تماشاگر و ارزش و اهمیت او در تئاتر است. او معتقد بود اجرا و تماشاگر بههیچوجه از یکدیگر جدا نیستند، بلکه دو واحد تفکیکناپذیرند و نبود یکی، موجب نبود دیگری میشود. او میگفت تماشاگر تئاتر نیاز به آموزش دارد و تئاتر در مدارس میتواند به این امر کمک کند.
سهراب سلیمی از فعالان تئاتر نیز گفته: «من سعادت این را داشتم که پس از بازگشت رکنالدین خسروی از فرنگ به ایران با او کار کنم. در دوران جوانی بودم و این فرصت نصیبم شد که مرا برای تئاترهایش انتخاب کند، یادم هست که مرا در یک کار همبازی زندهیاد پرویز فنیزاده کرد. او همیشه تاکید میکرد که باید مسیر دانشگاه را دنبال کنم. آنقدر شوق تحصیل در من ایجاد کرد که به دانشگاه رفتم و در همان سالاول دانشجوی نمونه شدم و در بسیاری از اجراهای تئاتری حضور داشتم. او میگفت که نباید برای مدرک به دانشگاه رفت و همین حضور در مراکز آموزشی جهان است که یک هنرمند را خواهد ساخت. به غیراز سه کار ایشان در تمام کارهای او شرکت داشتم.»
کیوان نخعی نیز درباره او گفته: «رکنالدین خسروی از تاثیرگذارترین و مهمترین کارگردانان تئاتر ایران است. ایشان وقتی از انگلستان به ایران بازگشت در زمینه تدریس بسیار فعال بود. او همیشه میگفت اول اخلاق و بعد تئاتر! اگر بازیگر خیلی خوبی هم بود و اخلاق نداشت او را کنار میگذاشت. روی نظم، ترتیب، اخلاقیات و دانش خیلی تاکید میکرد. به دانشجوها میگفت که بیایید در کلاسهای فوقالعاده شرکت کنید و بابت این کلاسها ریالی از دانشگاه نمیگرفت. آنقدر عشق به تدریس و تئاتر داشت که مثالزدنی است. من در چند اجرا دستیار او بودم. در آثاری مانند «سگ آمریکایی» یا «نقص» از نمایشنامههای یونسکو و «وراج» در کنار او بودم و آموختم. او به شیوه کارگاهی کار میکرد و هیچگاه آثارش بیات نمیشد و همیشه پیشرو بود؛ مثلا نمایشهای «باغ آلبالو» و «اودیپ شهریار» او خیلی دیدنی بودند و از لحاظ کارگردانی کلی حرف داشتند. بازیگر با شوق در کار او حاضر بود. عوامل کار هم هیجان داشتند و تمرین میکردند. اخلاق هم مهمترین نکته کار او بود. همیشه درباره اخلاق حرف میزد و بهشدت اخلاقی عمل میکرد.»