در سوگ بهرام مقدادی، ادیب برجسته
گنجینهای که از دست رفت
او درباره بهرام مقدادی، منتقد ادبی، مترجم و استاد دانشگاه که در سکوت خبری از دنیا رفت، گفت: میتوانیم مجموعه تاریخ نقد ادبی جدید را در ایران به پنج دوره و مقطع مشخص تقسیم کنیم؛ مقطع اول، بعد از جنگهای ایران و روس تا مشروطیت که با مفاهیم اولیه از نقد جدید مواجه میشویم که چندان میدان عمل پیدا نمیکند. مقطع دوم، از مشروطیت تا سال ۱۳۲۰ که ببشتر شیوه تصحیح و تحلیل متون ادبی جای خود را باز میکند. مقطع سوم از سال ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ که عمدتا نقد ایدئولوژیک با مرامی خاص قدرت میگیرد و نقد ادبی به معنای حقیقی، یعنی فهم و تحلیل جوهره هنری متن متولد نشده است. مقطع چهارم از ۱۳۳۲ تا اواسط دهه ۵۰ را شامل میشود که فعالیت نسل اول و دوم و تا حدودی نسل سوم به ثمر مینشیند و مرحوم دکتر زرینکوب کتاب نقد ادبی را مینویسد که بهرغم دانش وافر ایشان در زمینههای گوناگون ادبیات، این اثر فاخر عملا تاریخ نقد است نه نظریه و روش نقد.
او ادامه داد: از کوششهای عالمانه امثال دکتر خانلری و استاد شفیعی که بگذریم کسی را میداندار نقد نظریهمند نمیبینیم مگر زندهیاد دکتر بهرام مقدادی. البته ارزش کوششهای انتقادی عالمانه دیگر بزرگان در جای خود محفوظ است ولی کار آنان بیشتر در نقد عملی یا پژوهشهای انتقادی بود. جایگاه امثال مرحوم رضا سیدحسینی هم ممتاز است، اما ایشان نه مدعی نقد نظریهمند بود نه به آن روی آورد بلکه منتقلکننده و مترجم «مکتبهای ادبی» بود. ولی دکتر مقدادی تمام هم و غم خود را مصروف تحقق و تعین نقد پیشرفته نظریهمند کرد و پیشتاز ماند و دائما چوب پیشتازی خود را هم خورد، زیرا دیگرانی که به او نمیرسیدند، میخواستند او را پایین بکشند و عقب نگه دارند. ولی استاد مقدادی شرف پیشقراولی در علم را هیچگاه به هیچچیز نفروخت. آری، او موفق شد در نقد ادبی معاصر ایران، مقطع پنجمی را رقم بزند که نقدها بر مبنای آخرین مطالعات جهانی، کاملا روشمدار، ممتاز و نظریهمند صورت بگیرند.
او با تاکید بر اینکه جایگاه مقدادی در نقد ادبی جدید به معنای اخص، بسیار ممتاز و ویژه است، گفت: ایشان از نادر کسانی بود که دکتری ادبیات انگلیسی با گرایش نقد ادبی گرفتند. او که در امریکا فارغالتحصیل شده بود به ایران و دانشگاه تهران برگشت و از طرف دیگر همه اهتمامش در حوزه نقد متمرکز بود. «فرهنگ اصلاحات نقد ادبی: از افلاطون تا عصر حاضر» یکی از دستاوردهای او در زمینه نقد ادبی بود. هرکسی این کتاب را بخواند، متوجه میشود که دکتر مقدادی همه این مفاهیم را هضم کرده و چه آسان و گویا به زبان فارسی برگردان کرده است. او هم مفاهیم جدید را بیان کرده و هم بازخوانش ایرانی از این مفاهیم داشته که کتابش جنبه معلمی و تدریسی گرفته است. این کتاب، کتابی است متقن، آسان و معتبر و گویا با کارآمدی علمی و تحقیقاتی و آموزشی بسیار بالا.
این استاد دانشگاه تاکید کرد: انزوای او از محسود واقع شدن و تنگنظریهای نظام دانشگاهی یا نظام اجتماعی و جریانهایی که در انتشاراتیها هستند، سرچشمه میگرفت. باید به این گنجینهها بیشتر توجه کنیم و یک جریان حامی درست کنیم که دانشجویان بتوانند از این گنجینهها استفاده کنند. چرا نظام آموزشی و پژوهشی ما ابدا به فکر این گنجینهها نیست و تا استاد به اوج شکوفایی میرسد، بازنشسته و متاسفانه بایگانی میشود؟ باید طرحی داشته باشیم که بدنه دانشگاهی از دانش استادانی مانند دکتر مقدادی محروم نشوند.