لوریس چکناواریان از اثر خود برای مریم میرزاخانی رونمایی کرد
حماسه نتها برای بانوی اعداد
حالا و شش سال پس از مرگ او، لوریس چکناواریان، آهنگساز شناختهشده، قطعهای را برای این نابغه ایرانی نوشته و اجرا کرده است که روز گذشته برای نخستین بار در مراسمی با حضور خانواده میرزاخانی منتشر شد. این مراسم با عنوان «دلنوازی نتها بر مقام اعداد» برگزار شد.
در ابتدای این مراسم پس از پخش ویدئویی همراه با موسیقیای که چکناواریان برای مریم میرزاخانی فقید ساخته است، احمد میرزاخانی، پدر مریم میرزاخانی، گفت: ریاضی و موسیقی پیوند و ارتباطی عمیق با هم دارند. شاید بهتر باشد سابقه تاریخی ارتباط ریاضی و موسیقی را در کشور و البته سایر کشورهای جهان که درباره آن مطالعه عمیقی داشتهاند، بررسی کرد. به عنوان مثال در ایران ابونصر فارابی که در قرن سوم هجری میزیسته از بزرگترین حکما و دانشمندان در فلسفه و پزشکی بوده و روی موسیقی نیز کار کرده است. نغمهها و آهنگهای مولویه همراه با اشعاری که منتسب به مولوی هستند از آثار فارابی نشات گرفته است. میگویند ایشان در علم صناعت موسیقی و عمل به آن به غایت اتقان رسیده است. خیام نیز در زمینه ارتباط موسیقی و ریاضی کار کرده است؛ خیام که در اروپا بیشتر از سایر شاعران ایران شناخته شده است. به هر حال تحقیق در این زمینه لازم و البته کاری زمانبر است.
ریاضی برای او یک عشق بود
امیر جعفری، یکی از دوستان زندهیاد مریم میرزاخانی، نیز طی سخنانی گفت: مریم از دوستان خیلی نزدیک من بود. استاد میرزاخانی همیشه میگفت از مریم اسطوره نسازید، مریم هم یک انسان بود. بله مریم یک انسان بود، چیزی که این روزها کمتر میبینیم. من شنیدهام وقتی دانشجوی هاروارد بوده است به دانشجویان نابینا و معلول کمک میکرده و همیشه تلاش میکرده و دوست داشته به دیگران کمک کند. یادم میآید وقتی اولینبار ۱۵ سال داشت و به دانشگاه شریف آمده بود همیشه یک شور زندگی و یک لبخند بر لب داشت. زندگی کردن یک هنر است و درک زندگی کار هرکسی نیست. مریم به خاطر درکی که از زندگی داشت بیشتر از افراد ۸۰ساله زندگی کرد.
او ادامه داد: میگویند انسان از گل آفریده شده و دم الهی در او دمیده شده و دوست دارد به سمت زیبایی و جاودانه شدن برود؛ این دو مشخصه در ریاضی و موسیقی هست و مریم همیشه به دنبال این دو ویژگی بود. میگویند مریم خیلی متواضع بود، درحقیقت ریاضی برای او عشق بود و به دنبال جایزه و اسم نبود. البته اینها برای او آمد ولی او صرفا عاشق ریاضی بود.
بههرحال مریم واقعا زندگی کرد و من خیلی متاثر هستم که خیلی زود از بین ما رفت ولی خوشحالم که کارهای ریاضی خود را انجام داد که برای آیندگان و دنیای علم باقی بماند.
ارتباطی عجیب منجر به ساخت این اثر شد
لوریس چکناواریان هم به عنوان آخرین سخنران و سازنده اثر در سخنانی گفت: باید بگویم خیلی تحتتاثیر قرار گرفتم. امروز که بیدار شدم خودم را از بالا تا پایین در آینه نگاه کردم. اینجا که وارد شدم یک خط شدم و اینجا که ایستادهام یک نقطه! آدم هرچه سنش بالاتر میرود کارش کوچک و کوچکتر میشود. افتخار بزرگی است که امروز در کنار خانواده میرزاخانی هستم. من نیز مانند بسیاری از ایرانیها با از دست دادن شخصیتی به این بزرگی تحت تاثیر قرار گرفتم. چند وقت پیش میخواستم اخبار را چک کنم، گوشی خود را روشن کردم عکس او جلویم ظاهر شد. نمیدانم چه شد، گویی یک ارتباط مستقیم بین ما برقرار شد و بلند شدم و رفتم پشت میز نشستم و این اثر را نوشتم. به دوست عزیزم علیرضا راد زنگ زدم و گفتم من چنین چیزی را نوشتم. گفت: «زود بفرست این کار را کپی کنم و ثبت کنم.» من فرستادم و این کار انجام شد.
او ادامه داد: خیلی تعجب کردم! من میخواستم کاری بنویسم عاشقانه و رمانتیک ولی نشد چون او یک دانشمند بود و نمیشد کاری عاشقانه و رمانتیک برایش نوشت. به همین جهت کاری نوشتم اعتراضی، حزنآلود و حماسی و به گونهای آن را نوشتم که هرکسی گوش کند بفهمد که این اثر ایرانی است و برای یک ایرانی نوشته شده است.
چکناواریان تصریح کرد: ریاضی بدون موسیقی میتواند باشد ولی موسیقی بدون ریاضی نمیتواند باشد. هر صدایی که در موسیقی میشنوید، یک شماره است. نمیتوانید موسیقی را بدون ریاضی یاد بگیرید. موسیقی دو نوع است محلی و ملی؛ محلی حسی است و نسل به نسل منتقل میشود. بعد نیز موسیقی ملی است که همراه با شعر است. میگویند موسیقی غربی ولی این غلط است؛ زیرا موسیقی خدایی است که از عشق برخاسته است و زبان خداست. موسیقی و آهنگسازی کار راحتی نیست برای همین است که مهندسی را در وین چهارساله تمام میکنند ولی آهنگسازی را هشتساله! موسیقی تنها زبانی است که از حیوان گرفته تا بشر میتوانند آن را بفهمند. نمیتوان گفت موسیقی غربی که بعدا آن را قدغن کنند. موسیقی که زبان ندارد موسیقی صداست.
او در پایان درباره این اثر گفت: برایم مهم بود این اثر با اعتراض شروع شود و با اعتراض تمام شود. در حقیقت اثری است در اعتراض به دنیا که چطور میشود فردی به این زودی از دنیا برود. البته ما از دست میدهیم ولی هیچ چیزی گم نمیشود و در بین ما هستند. میدانم که خانم میرزاخانی این اثر را از من میپذیرد. ممنون که این افتخار را به من دادید که اثر من را بشنوید.