امروز سالروز تولد جلیل ضیاءپور پدر نقاشی مدرن ایران است
چه کسی به شما دستور داده کوبیسم را رواج دهید؟
ضیاپور درباره گرایشش به هنر تعریف میکند: «خانواده من همه کفاش بودند. از ساری مازندران به گیلان مهاجرت کردند و پراکنده شدند و من در بندر انزلی پرورش یافتم. پدرم در حین انجام پیشهاش برای دهههای عزاداری از چوب مجسمههایی برای مراسم تهیه میکرد و برای شهرستانها میفرستاد. من هم از همان زمانها با آجر و گل رسوبی مجسمه میساختم. به موسیقی علاقه داشتم. در سال ۱۳۱۷ که به تهران وارد شدم برای آهنگسازی به هنرستان موسیقی رفتم، اما وقتی راهنمایی هنرستان در اختیار استاد کلنل وزیری قرار گرفت موسیقی را رها کردم و به مدرسه صنایع مستظرفه قدیمه و پس از آن هم به هنرکده رفتم.»
وی سرانجام در سال ۱۳۲۰ وارد دانشکده هنرهای زیبا شد، اولین دوره هنرکده سه دانشآموخته در رشته نقاشی معرفی کرد که ضیاءپور با احراز مقام اول و دریافت مدال درجهیک فرهنگی از طرف دانشکده با بورس اهدایی دولت فرانسه رهسپار آن کشور شد و در دانشسرای عالی ملی هنرهای زیبای پاریس در رشته هنرهای تجسمی به ادامه تحصیل پرداخت. همین تحصیلات موجب شد او با نحلههای جدید نقاشی غرب از جمله کوبیسم آشنا شود. خود ضیاءپور درباره دلیل گرایشش به این مکتب توضیح میدهد: «کوبیسم را مطرح کردم و برای آن دلایلی داشتم. طرح کار کوبیسم یا هندسی ساده، شیوهای بود که سالها و بلکه قرنها در وطن ما زمینه داشت. هدف من ارائه یک گونه ارتباط نگارهای بین نگارههای سنتی ما و کارهای مدرن غربی بود. کوبیسم به معنی شیوه و قالبی است که با حجم و سطح و خط هندسی انجام بگیرد. عوارض اجتماعی عصر ماشین بر هنرمند تاثیر میگذارد. هنرمند هم شکل هندسی را بر میگزیند که بهترین و مناسبترین شکلی است که میتوانست زندگی ماشینی را معرفی کند. شکلهای هندسی به خاطر شباهت بسیار نزدیکشان به ابزار و ادوات ماشین، وسیله الهامگیری هنرمندان عصر ماشین شدند.»
اما این گرایش بدون مقاومت از سوی جامعه نبود. ضیاپور میگوید: «مخالفان ما سه دسته بودند؛ اولین دسته مینیاتورسازان و صاحبان ذوق سنتی و شیفتگان متعصب استادان کهن بودند. دسته دوم گروه کمالالملک، یعنی شاگردان فعال کمالالملک که برای خود جایگاهی پیدا کرده بودند. گروه سوم هم تودهایها بودند. اینها برای تبلیغات حزبی خودشان برداشتهایی از هنر میکردند تا این هنر قابل فهم برای پرتقالفروشها و تلهموشفروشها باشد و دو موضوع «هنر برای هنر» و «هنر برای مردم» را مقابل هم قرار دادند و از آن سوء استفاده کردند و درباره این موارد قلمفرسایی فراوانی انجام میدادند.»
این هنرمند همچنین تعریف میکند: «خاطرهای جالب درباره گرفتاریهای آن زمان به یادم آمد. در همان زمان که غوغای نقاشی کوبیسم جوانان و هنرمندان را هیجان زده کرده بود، مجله خروس جنگی توقیف شد. نیمچه محاکمه اداری در وزارت فرهنگ سابق تشکیل دادند و از من پرسیدند چه کسی به شما ماموریت داده کوبیسم را رواج بدهید؟ گفتم؛ خودم خواستم. خلاصه پس از پرسشهای فراوان بالاخره پرسیدند کوبیسم یعنی چی؟ توضیح دادم شیوه نقاشی هندسی و همین قالیچههای زیر پایتان را کوبیسم بدانید. گفتند ما خیال میکردیم کوبیسم یعنی کمونیسم. خیلی عذرخواهی کردند و خواهش کردند این مطلب را به کسی نگویم. من هم نگفتم و شما هم نشنیده بگیرید.»
جلیل ضیاءپور، در ۷۹ سالگی در سال ۱۳۷۸پس از سپری کردن دوره سخت بیماری در اثر نارسایی قلبی در بیمارستان توس تهران درگذشت و ۲ دی در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شد.