موزیسینها از اهمیت فرهاد فخرالدینی و محمدرضا شجریان حرف زدند
واکاوی زندگی بزرگان
در این مراسم بابک خضرائی، نوازنده و منتقد درباره اهمیت «محمدرضا شجریان» در موسیقی ایران حرف زد. او گفت: این نظریه در تاریخ هنری و اجتماعی وجود دارد که برخی افراد جمعبند تاریخ پیش از خود هستند که نمونه آن در ادبیات شاعرانی هستند همچون حافظ یا مولوی؛ اگر جایگاه حافظ در ادبیات ایران بینظیر است، تنها به خاطر این نیست که بهعنوان بهترین شاعر شناخته میشود، بلکه دارای این امتیاز بزرگ است که جمعبندی شاعران پیش از خود را دارد. در سایر مکاتب هنری هم مثلا پل خواجو، از آن رو سمبل معماری است که پایههای آن یادآور معماری هخامنشی است.
خضرایی افزود: آن اتفاقی که شاید بهدلیل تاریخی برای شجریان افتاده این نیست که بگوییم او بزرگترین خواننده بهدلیل ویژگیهای صوتی است؛ اما در یک چیز تردیدی نیست و آنکه او جمعبند خوانندگان قاجار به بعد تا زمان خودش است؛ یعنی جامعیتی که در کار او هست، او را ممتاز میکند.او به یک دایرهالمعارف تبدیل شد و عجیب نیست جایگاهی منحصربهفرد در تاریخ هنر ایران داشته باشد. عجیب نیست آواز ایرانی به پیش و بعد از او تبدیل شود و جوانها بخواهند از لحن او تقلید کنند، همانطور که شاعران میخواهند از حافظ تقلید کنند.
این موزیسین گفت: یکی از نکاتی که او در آموزش و آواز داشت این بود که میکوشید در همه برنامههای خود اثری و نکتهای تازه گنجانده باشد. این پژوهندگی و جامعیت است که او را از خوانندگان پیش از خودش ممتاز کرده است. بسیاری از مدهای موسیقی ایران و توسعه آوازی آنها با شجریان است. شجریان یک نقطه عطف و جمعبند پیش از خود است. یکی از نکاتی که او در آموزش و آواز داشت این بود که میکوشید در همه برنامههای خود اثری و نکتهای تازه گنجانده باشد.
شجریان در آموزش آواز بهطور غیرمستقیم تاثیر بزرگی داشته است و همینطور در توسعه ردیف آوازی که در صدها ساعت کار او قابل مشاهده است.
در ادامه مراسم حسین علیزاده آهنگساز و نوازنده سخنرانی کرد و درباره اهمیت ارتباط استاد و شاگرد توضیحاتی داد. او گفت: ۶۰سال از زمانی که شاگرد استاد فخرالدینی بودم، میگذرد و هنوز اتاق و ساعت کلاس را به خاطر دارم. دنیای عجیبی شده که همه چیز باید با ارتباط از راه دور تنظیم شود؛ البته من چیزی را نفی نمیکنم و اینها در دنیا جزو پیشرفتهای بشری محسوب میشوند؛ ولی هیچ دقت کردهاید که هر چه بیشتر به پیشرفتهای بشری تکیه میشود، جدایی بشری هم بیشتر میشود؟
علیزاده افزود: هر بار که استاد فخرالدینی را میبینم ۶۰سال عاطفه و عشق با من همراه میشود، درصورتیکه چگونه میتوانستم با اپلیکیشن از راه دور این عشق را حس کنم؟ هنوز وقتی که اسم هر کدام از استادانم را به خاطر میآورم بوی عطر حضورشان در ذهنم تداعی میشود. خیلی نمیگذرد از آخرین باری که ماه پیش قصد صحبت از هوشنگ ظریف را داشتم و بغض کردم. ما واقعا خوشبخت بودیم.
هنرستان یک حیاط خیلی زیبا داشت و ما بچهها که در حیاط به سر و کله هم میزدیم، فکر میکردیم در بهشتیم و فرشتهها که معلمهای ما باشند، دانه دانه از در آن حیاط وارد میشوند. من نمیتوانم این را در هیچ اپلیکیشنی هضم کنم؛ البته اینها به دوران و شرایط خاصی که ما در آن زندگی میکنیم، برمیگردد.
این هنرمند گفت: هر چه بیشتر قرار است ارتباط داشته باشیم، جرم بیشتری داریم؛ زیرا مدام به ما میگویند چگونه راه برویم، ساز دست نگیریم و... من وقتی خودم را با هنرجویی که در این شرایط به هنرستان میرود مقایسه میکنم، گمان میکنم که به یک حصار میرود، گرچه که ما به بهشت میرفتیم. نمیخواهم بگویم یادش بخیر قدیمها؛ چون همیشه باید به آینده نظر داشته باشیم. البته که به آینده نظر داریم و همه موسیقیدانها در این ۴۵سال با خوندل موسیقی را حفظ کردند و کمترین سهم را ارگانهایی داشتند که مدام به ما دیکته کردند که موسیقی و هنرمند باید چگونه باشند. در این بین ولی افراد زیادی بودند که بهطور مستقل و با جان و دل موسیقی را آموزش دادند و به زندگی خود افتخار میکنند.
او در بخش دیگری از سخنانش نیز گفت: زندگی فرهاد فخرالدینی سراسر افتخار است، بدون اینکه به جایی وابسته باشد و به جایی نیاز داشته باشد.
این موسیقی و هنر است که کسی را به این درجه میرساند. ما شاگردهایی بودیم که معلم خود را واقعا درک کردیم و آنچه را که از آنها آموختیم، به شاگردان خود آموختیم؛ یعنی این نکته که وقتی کسی معلم تو بوده، تا آخر عمر معلم توست. این نیست که وقتی یاد گرفتی و حتی بهتر از استادت ساز زدی برتری داری. اگر واقعا شاگرد نجیبی باشی همیشه هر وقت استادت را میبینی کلاهت را از سر برمیداری و همیشه ابهت معلمت تو را میگیرد.
استاد فخرالدینی در جان و دل من جا دارد و خودش میداند چه عشقی به او دارم، دیگر مهم نیست چه سازی میزنم و کجای موسیقی هستم. من اگر گلی از این گلستان بزرگ باشم، تنه اصلی آن استادان من بودهاند.
علیزاده افزود: میگویند موسیقی ایران سینه به سینه منتقل میشود؛ ولی در همه جای دنیا همین گونه است که حضور استاد و حس و نفس استاد تعیینکننده است. شاگرد تا عاشق استاد خود نشود و به استاد خود اعتقاد نداشته باشد بههیچوجه نمیتواند یک هنرمند باشد و پیشرفت کند؛ زیرا باید یک الگو به عنوان سمبل هنر مقابل خود ببیند تا همانند او در آن مسیر قدم بردارد؛ چون به هر حال عاطفه را نمیتوان از موسیقی حذف کرد. اگر نام کیهان کلهر یا اردشیر کامکار را میشنوید، اینها نفس و جان دارند و وقتی آنها را از نزدیک میبینید، حس دیگری دارند حتی اگر ساز ننوازند.
حال در آموزش این بحث قویتر است. همه شاگردان در هر سنی که باشند وقتی مقابل استاد قرار میگیرند، کودک میشوند؛ کودکی که به عاطفه نیاز دارد.
در ادامه این مراسم با حضور کیهان کلهر، حسین علیزاده و اردشیر کامکار هدیهای بهرسم یادبود به فخرالدینی اهدا شد.