توسعه با مدیریت کرونازده
در مقوله توسعهیافتگی کشور، ویروس کرونا یک ویروس جدید نیست و سالهاست که به اقتصاد، فرهنگ، سیاست و محیطزیست حمله کرده و سلامت توسعه کشور را به خطر انداخته است. کرونای اقتصادی که با شیوع رانت، اختلاس، انحصارطلبی، فساد مالی و اداری و... باعث کاهش بهرهوری، تورم، بیکاری، فقر و نهایتا اقتصاد بیمار شده است. کرونای فرهنگی که با شیوع دروغ، چاپلوسی و... باعث خودخواهی، منفعتطلبی و... شده و کرونای زیستمحیطی نیز با تخریب منابع طبیعی همچون جنگل، خاک و شن شیوع پیدا کرده و منجر به سیل، زلزله و آلودگی آب و هوا شده است.
صراحتا میتوان گفت تفاوت کشورهای توسعهیافته با کشورهای توسعهنیافته در عملکرد و کیفیت مدیریت و شکل اداره یک کشور توسط مدیران است. بهزعم پیتر دراکر، مدیران، مهمترین منبع توسعهیافتگی کشورها محسوب میشوند؛ اما با مرور بر چالشها و مشکلات عمده توسعه کشور، میتوان عامل اصلی آن را ضعف مدیریت کارآمد در بخشهای مختلف توسعهای دانست. مدیریتی که در آن غالبا خبری از عقلانیت، تخصص، انصاف، تعهد، وظیفهشناسی و شایستهسالاری... نیست و این شکل مدیریت، توسعه کشور را بیمار کرده است. دولت با این مدیریت کرونازده، مسیر ناهموار و سختی برای تحقق اهداف توسعهای خواهد داشت. در شرایط فعلی که مردم امید چندانی به سیاستهای رفع بحرانها بهویژه بحران کووید-۱۹ ندارند و انتظاراتشان از سیاستگذاران به حداقل رسیده است، دیگر به تدبیرها دلخوش نیستند؛ چراکه در طول سالهای متمادی سیاستگذاران را در مواجهه با مسائل اقتصادی، فرهنگی، سیاسی از جمله نرخ ارز، مهار تورم، حل مشکل بیکاری، رشد اقتصادی، کاهش اتکا به نفت، برخورد با رواج فرهنگ اشرافیگری، مدیریت بحران در مقابله با سیل، زلزله و ... ناکارآمد دیدهاند و حالا بیشتر از پیش ناامید شدهاند. سطح اعتماد مردم به مدیران سیاستگذار پایین آمده و سرمایه اجتماعی که میتوان از آن بسیار بهره برد، مورد تهدید قرار گرفته است. بهتر است تا بیش از این دیر نشده به خودمان بیاییم و بپذیریم که توسعه کشور نیازمند مدیریت اقتصادی مبتنی بر دانایی است که در آن بهرهوری و تولید نوآورانه، اساس فعالیت است، سازمانهایش یادگیرنده و مدیران و کارکنانش دانشیاند و از زیرساختهای اطلاعاتی و ارتباطی قوی برای آموزش، اطلاعرسانی و ... بهره میبرد. نیازمند مدیریت فرهنگی است که خودباوری، انتقادپذیری، آگاهی، همدلی، همکاری، احترام، عشق، امید و شادکامی را رواج و آموزش دهد و نیازمند سیاستمدارانی است که به منفعت عمومی توجه داشته و با توسعه اجتماعات محلی و نهادهای عمومی، سرمایه اجتماعی را تقویت کنند و همچنین شفافیت، عدالت، پاسخگویی و... را سرلوحه کار خود قرار دهند و مدیران توسعهخواه و سختکوشی میخواهد که در کنار توانمندی سیاستهای خارجی به متخصصان و نخبگان دانشگاهی داخل کشور نیز باور داشته باشند. مدیرانی همچون کشورهای جنوب شرق آسیا (سنگاپور، مالزی، تایوان، هنگکنگ، کره و ژاپن)که با بهرهگیری از توانمندیها و توسعه انسانی و تنظیم خطمشیهای خوب و اجرای مناسب آن معجزهای را رقم زدند که باعث چند برابر شدن رشد تولید ناخالص داخلی و افزایش امید به زندگی(از ۵۶ سال به ۷۱ سال) و کاهش چشمگیر فقر مطلق(از ۵۸ درصد به ۱۷ درصد) در طول سالهای ۱۹۶۰ تا ۱۹۹۰ شدهاند.
همانطور که ویروس کرونا بیشتر یک انسان با سیستم ایمنی ضعیف را مورد تهدید قرار میدهد، کرونای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و زیستمحیطی نیز بیشتر یک سیستم و مدیریت ضعیف و ناکارآمد را مبتلا کرده و اگر درمان نشود باعت تهدید جدی توسعه کشور خواهد شد.