تفاوت انگیزهبخشی در سازمانهای دولتی و خصوصی
۱- مشوقها: یافتهها نشان میدهند که مشوقها برجستهترین عامل برای حفظ انگیزه کارکنان بخش دولتی هستند. کارکنان زمانی سخت کار میکنند که معتقدند انجام این کار نتیجه مطلوبی به همراه دارد. مشوقها شامل پاداشهای ملموس مانند دستمزد، فرصتهای ترفیع، حفظ شغل، مزایای جانبی، کاهش مالیات، هدایا و شرایط فیزیکی در محل کار میشوند. مشوقهای نامشهود شامل مواردی از قبیل موقعیت و اعتبار، توسعه مهارتها، قدرت و عزت نفس (مثلا از طریق تمجید و به رسمیت شناختن)، هستند. مشوقها مهمترین عامل انگیزهبخش در بخش دولتی است اما همیشه موثر نیستند. مشوقها زمانی اثربخش هستند که کارکنان برای پاداش ارزش قائل شوند و معتقد باشند که میتوانند با تلاش بیشتر، پاداش متناسبی را به دست آورند.
۲ - لذت بردن از کار: کارکنان دولتی که انگیزه آنان لذت بردن از کار است، تلاش بیشتری میکنند زیرا از کار خود لذت میبرند. کارکنان بخش دولتی اگر بتوانند از مهارتهای متنوعتری استفاده کنند، مشاغل خود را لذتبخشتر خواهند کرد.
مواردی از قبیل: اگر بتوانند نتیجه نهایی کارشان را ببینند؛ اگر ببینند که کارشان برای دیگران در داخل و خارج سازمان مهم است؛ اگر دارای استقلال و کنترل لازم برای تکمیل وظایف خود باشند؛ اگر در مورد عملکردشان، بازخورد دریافت کنند. با وجود این ویژگیهای شغلی، کارکنان نسبت به نتایج کار خود احساس مسوولیت میکنند و انگیزه ذاتی بیشتری برای کار دارند.
۳- ارتباطات و تعاملات: انگیزه درونی همچنین به احساس ارتباط با دیگران در محل کار بستگی دارد. تمایل به احساس ارتباط عاطفی با دیگران و مراقبت از این احساس، برای بسیاری از کارمندان بخش دولتی مهم است. روابط و تعاملات با کیفیت بالا با دیگران در محل کار میتواند این احساس را ایجاد کند. بنابراین انگیزه ذاتی کارکنان بخش دولتی را به صورت خودکار افزایش میدهد.
۴- تابش گرم (warm glow): انگیزه درونی ممکن است فراتر از تیمی باشد که معمولا کارکنان در آن فعالیت دارند و در محل کار با آنها در ارتباط هستند. ممکن است کارکنان بخش دولتی در مورد کمک به سازمان و جامعه خود احساس خوبی داشته باشند. به عبارت دیگر، انگیزه درونی آنها از احساس کمک به دیگران بیش از نتایج اجتماعی که با کارشان به دست میآورند، باشد. لذت ایجاد تفاوت برای دیگران اغلب « تابش گرم » نامیده میشود.
۵ - انگیزش اجتماعی: کارکنانی که انگیزه اجتماعی دارند به دلیل نتایج مثبتی که کارشان برای جامعه ایجاد میکند، به سختی کار میکنند. البته کمک به دیگران ممکن است باعث ایجاد انگیزه درونی و بیرونی در کارمندان دولتی شود. آنها ممکن است از کار کردن لذت ببرند (تابش گرم) و برای نتایجی که کارشان برای جامعه به دست میآورد، ارزش قائل شوند (انگیزه اجتماعی). انگیزه اجتماعی، میتواند از ابعاد متعددی ناشی شود. کارکنان بخش دولتی به دلیل محبت، یعنی به دلیل عشق و نگرانی نسبت به دیگران و تمایل به محافظت از دیگران، دارای انگیزه اجتماعی هستند. همچنین کارکنان دولتی با شناسایی ارزشهای عمومی مانند انصاف، برابری اجتماعی، عدالت اجتماعی و مسوولیت اجتماعی برانگیخته میشوند. تعهد به ارزشهای عمومی به دعوتی برای کارکنان بخش عمومی تبدیل شده و به آنها در زندگی هدف میبخشد.
انگیزهبخشی در کارکنان بخش خصوصی
برای کارکنان و مدیران بخش خصوصی، پاداش اقتصادی ارزش زیادی دارد. همچنین منافع مستقیم مالی برای کارکنان بخش خصوصی ارزشمند است. به طور کلی، پرداخت مالی یک انگیزه بسیار مهم برای کارکنان بخش خصوصی است. فرض بر این است که افرادی که اهمیت بیشتری برای درآمد مالی دارند، به دنبال اشتغال در بخش خصوصی هستند. علاوه بر این، مدیران در این بخش از میزان قابل ملاحظهای از خودمختاری مدیریتی برخوردار هستند. ماهیت کار بر میزان تعهد تاثیر میگذارد. یکی از مهمترین یافتههای علمی این است که تمایل به انجام کار بیشتر برای شرکت، به شدت با عوامل انگیزشی درون شرکتی مرتبط است. مالی مهمترین عامل انگیزه شغلی است، اما تنها منبع نیست. کارکنان بخش خصوصی حقوق بسیار بالایی دارند. همچنین کارکنان بخشخصوصی از استقلال و آزادی بسیار بالایی برخوردار هستند، زیرا سطح کمتری از قید و بندها را تجربه میکنند. ساعات کاری طولانیمدت در بخش خصوصی، یک مشخصه بارز است در حالی که کارکنان بخش خصوصی میتوانند ساعتهای زیادی را در کنار خانواده خود باشند اما به دلایل مالی، این لذت بزرگ را از دست میدهند. ممکن است کمبود زمان برای کارکنان دشوار باشد تا وظایف خانوادگی را انجام دهند و روابط خانوادگی را به طور رضایتبخش حفظ کنند. در سازمانهای خصوصی، یک فضای بسته و رقابتی ایجاد میشود زیرا ارتقای کارکنان در این بخش بر اساس عملکرد آنان محاسبه میشود. همچنین تامین مالی در بخشهای خصوصی به ثبات مالی کارآفرینان وابسته است.
تفاوت انگیزهبخشی در بخش دولتی و خصوصی
بر اساس مطالعات صورت گرفته، کارکنان بخش خصوصی در مواردی از قبیل موقعیت، جایگاه، اعتبار و فرصتهایی که باعث پیشرفت آنان میشود، استرس کمتری دارند. اما کارکنان بخش دولتی به اعتبار و وضعیت اجتماعی و فرصتی برای پیشرفت در شغل خود، اهمیت کمتری میدهند. در مجموع، مطالب مرور شده حاکی از آن است که کارکنان بخش دولتی، فرصتهای توسعه شغلی کمتری نسبت به همتایان بخش خصوصی خود دارند یا تمایلی به استفاده از این فرصتها ندارند. فرصت برای پیشرفت شغلی یک محرک کلیدی است و مستندات علمی وجود دارد که فرصتهای پیشرفت شغلی را به طور مستقیم با رضایت شغلی ارتباط داده است. سیاستهایی که توسعه شغلی را افزایش میدهند در بخشخصوصی رایجتر از بخش دولتی خواهند بود. منابع اصلی بودجه برای بخشهای دولتی، درآمد عمومی از مالیات هستند؛ در حالی که بخش خصوصی به دنبال سودآوری است و میتواند از تسهیلات بانکی و صدور سهام بهره ببرد.
هدف اصلی بخشهای دولتی فراهم کردن خدمات عمومی به جامعه است؛ در حالی که بخش خصوصی یک نهاد سود محور است. از طرفی، کارکنان و مدیران بخش خصوصی به طور مداوم نشان دادهاند که سطوح بالاتری از تعهد شرکتی را نسبت به کارکنان و مدیران بخش دولتی دارند و منافع مستقیم مالی برای کارکنان بخش دولتی نسبت به بخش خصوصی اهمیت کمتری دارد. همچنین کارکنان بخش دولتی در مقایسه با کارکنان بخشخصوصی، کارکرد کمتری در ساعات کاری و تمایل کمتری به تلاش بیشتر دارند.