کسبوکارپایدار
تجربه هند در شکلدهی استراتژیهای مسوولیت اجتماعی شرکتی
این مقاله، ماهیت استراتژیهای مسوولیت اجتماعی شرکتی را در چهار بعد بررسی کرده است: انتخاب عوامل اجتماعی هدف، مکانها، کانالهای اجرا، و تعداد پروژهها. سپس دو نوع استراتژی مسوولیت اجتماعی شرکتی در شرکتهای هندی شناسایی شده است. نویسندگان این مقاله، تقریبا ۸۷هزار پروژه مسوولیت اجتماعی را که توسط بیش از ۱۲هزار شرکت در چهار سال ابتدایی تصویب این قانون اجرایی شده، تحلیل کردند. بیشتر شرکتهایی که در این مطالعه پوشش داده شدهاند، شرکتهای داخلی هندی بودند (۴ تا ۶درصد شرکتها خارجی بودند) و باز هم بیشترشان شرکتهای بخشخصوصی بودند (۲تا۴درصدشرکتها دولتی بودند). این قانون شرکتهایی را در برمیگیرد که ارزش خالص آنها ۵میلیارد روپیه (معادل ۱۰۰ میلیون دلار) یا گردش مالی آنها ۱۰میلیارد روپیه (معادل یک میلیون دلار) در طول یک سال بوده است. البته یکسری اصلاحات از آن زمان ایجاد شده است.
پرداختن به نگرانیهای ذینفعان
یافتههایی که در این مقاله آمده، دو روند گسترده را تصریح میکنند. اول، شرکتهای مورد بررسی از طریق تمرکز بر دو مساله اجتماعی آموزش (۶/ ۳۵ درصد) و خدمات درمانی (۱/ ۲۰درصد) استراتژی مسوولیت اجتماعی را با منافع «ذینفعان تاثیرگذار» - یعنی سرمایهگذاران، دولت و مردم - هماهنگ کردند. روند دوم، بر توسعه روستایی (۱/ ۶درصد)، رفع فقر و گرسنگی (۶/ ۵ درصد) و پایداری زیست محیطی (۲/ ۵ درصد) تمرکز داشت. بقیه مسائل اجتماعی، در مجموع فقط حدود ۲۲درصد پروژهها را به خود اختصاص میدادند. بیشتر شرکتهایی که پروژههای مسوولیت اجتماعی را اجرایی میکنند، فقط حدود ۲۷درصد پروژهها را به خود اختصاص میدهند.
بیشتر شرکتها، پروژههای مسوولیت اجتماعی را نزدیک دفاتر مرکزی خود اجرایی کردهاند، مگر شرکتهایی که در صنعت خود پیشتاز بودهاند. این شرکتهای بزرگ و ثروتمند، عمدتا در مناطق پرجمعیتتر واقع شدهاند و تمرکز بیشتری بر پروژههای مسوولیت اجتماعی دارند؛ مناطقی که از نظر سطح آموزش و خدمات درمانی هم امتیازات بالاتری دارند و از سمت دولت و NGOها توجه بیشتری دریافت میکنند. بنابراین، بخش عمده پروژههای مسوولیت اجتماعی (۵۳ درصد) فقط در چهار ایالت هند اجرایی شدهاند. هفت ایالت بعدی فقط ۳۱درصد پروژهها را به خود اختصاص دادهاند و تقریبا ۸۵درصد پروژهها در کمتر از نیمی از ایالتهای هند اجرایی میشوند. بیشتر پروژههای مسوولیت اجتماعی را شرکتها به طور مستقیم (۵۲درصد) اجرایی میکنند، ۶درصد از طریق بنیادها و ۳۹درصد از طریق NGOها.
چرا خیلی از شرکتها این استراتژی را اتخاذ میکنند؟ بیشتر شرکتهایی که در این مطالعه آزمایشی (۷۹درصد) شرکت کرده بودند، جزو صنایعی نبودند که به طور مستقیم به یکی از عوامل اجتماعی ربط داشته باشند و این یعنی نمیتوانستند به طور مستقیم از منابع و قابلیتهای خود استفاده کنند. گتیگنون میگوید: «حتی وقتی شرکتها در صنایعی فعالیت میکردند که به طور مستقیم به عوامل اجتماعی مرتبط بودند، به جز مساله آموزش و خدمات درمانی، درگیر این مسائل نمیشدند.» اما میزان پروژههای مسوولیت اجتماعی در هر ایالتی، به تعداد جمعیت و تعداد کرسیهای آن ایالت در پارلمان هند، بستگی داشت.
گتیگنون میگوید «ایالتهایی که بیشترین پروژههای مسوولیت اجتماعی شرکتی را داشتند، همانهایی بودن که حزب حاکم دولت هند، بیشترین کرسیها را در آن ایالتها داشت و در مقابل، ایالتهایی که حزب حاکم در آنها در اقلیت بود، کمترین پروژههای مسوولیت اجتماعی شرکتی را اجرا میکردند. شاید نتوان تحلیل علت و معلولی از این موضوع کرد، اما مثل یک تکه از پازل است که باعث میشود فکر کنیم شرکتها وقتی میخواهند استراتژیهای مسوولیت اجتماعی شرکتی خود را طراحی کنند، تحتتاثیر نفوذ دولتی و همچنین ترجیح سرمایهگذاران هستند.»
نتایج گسترده
در زمانی که هند قانون مسوولیت اجتماعی شرکتی را تصویب کرد، ۱۷۶ میلیون هندی (بیش از نیمی از کل جمعیت آمریکا)، طبق مقاله «با وجود رشد بالای اقتصاد کلان، در فقر شدید زندگی میکردند.» به گفته گتیگنون، این مقاله در مورد اینکه انواع شرکتها چگونه بودجه مسوولیت اجتماعی را در ابعاد مختلف هزینه میکنند، «دیدگاههای بیسابقهای» ارائه میکند. «اثرات بالقوه یافتههای این مقاله را میتوان به جاهای دیگر تعمیم داد.» سطح گزارشدهی در مورد شفافیت و دستاوردهای این پروژه، از جمله این اثرات هستند. گتیگنون در ادامه میگوید: «در مورد قانونمند کردن ماهیت افشاسازی مسائل ESG (زیست محیطی، اجتماعی و نظارتی) و افزایش فشار بر شرکتها برای سرمایهگذاری در این فعالیتها، بحثهای زیادی وجود دارد. با اینکه این محدودیتها و فشارها بر شرکتها چندان سختگیرانه و رسمی نیست، اما میتواند عواقب مشابهی داشته باشد.»
در آمریکا، مسوولیت اجتماعی شرکتی میتواند به فعالیتهای ESG شرکتها کمک کند. سرمایهگذاری در ESG برای شرکتهای آمریکایی اجباری نیست، اما کمیسیون بورس و اوراق بهادار در مه ۲۰۲۲، خواستار تصویب قوانینی شد که افشاسازی فاکتورهای ESG را برای شرکتها اجباری کند؛ بهویژه در مورد ریسکهای اقلیمی.