بیمها و امیدهای تحول دیجیتال در دنیای مدیریت
آیا روبات را میتوان جایگزین مدیرعامل کرد؟
برای پاسخ به این پرسشها باید گفت که در دورانی که ویژگی بارز آن تحولات سریع و شگفتانگیز تکنولوژی است و هر روزه خبرهای جدیدی در زمینه پیشرفتهای صورت گرفته در عرصه روباتیک و هوش مصنوعی به گوش میرسد، طبیعی است که روباتها و ماشینها را برای انجام کارهای حساس و مهم کاندیدا کرد. روباتها میتوانند حجم عظیمی از کارها را در مدت زمان بسیار طولانی انجام دهند و هیچ گاه از انجام کارهای تکراری و کسالتبار خسته نمیشوند و کارها را با دقت بسیار انجام میدهند. به خاطر وجود همین ویژگیهاست که شاهد آن هستیم که امروزه از روباتها برای انجام عملهای جراحی حساس، ساختن خودرو، جابهجا کردن محمولهها در انبار، نظافت هتلها و سرو کردن نوشیدنی برای مشتریان در کافیشاپها و مواردی از این قبیل استفاده میشود. با این همه سیاستگذاران و متخصصان عرصه هوش مصنوعی و علوم روباتیک به دنبال گستردهتر کردن چتر فعالیتها و کارکردهای روباتها و ورود به حوزههای جدیدی هستند که شاید همین الان هم فکر کردن به آنها غیرمنطقی و گاه مضحک به نظر برسد.
یکی از اولویتهای پژوهشی اصلی در ارتباط با ماشینها و یادگیری ماشینی این است که روباتها و ماشینهایی را طراحی کرد که درک بهتری از رفتار انسان داشته باشند و در مرحله بعد بتوانند رفتار انسان را تقلید کنند و به عبارت بهتر رفتاری انسانگونه داشته باشند. به عقیده بسیاری از کارشناسان و صاحبنظران دنیای روباتیک و هوش مصنوعی، نسل آینده روباتها را ماشینهای قدرتمندی تشکیل خواهند داد که قادرند در موقعیتهای سخت و پیچیده به خودی خود تصمیم بگیرند و سپس تصمیمات اتخاذ شده را به اجرا درآورند. در این میان هر چه یک روبات از تواناییهای بالاتری در تجزیه و تحلیل موقعیتها و بررسی دادهها برخوردار باشد قادر خواهد بود تا کارهای پیچیدهتر و حساستری را بر عهده بگیرد و در نتیجه خیال انسانها را از انجام آن کارها آسوده کند تا آنها بتوانند وقتشان را صرف کارهای مولد و نرم کنند. اما آیا این موضوع در مورد مدیرعاملی یک شرکت یا سازمان نیز صدق میکند؟ و آیا میتوان زمام امور یک شرکت با صدها یا هزاران نفر کارمند و کارگر و مدیر را به یک روبات سپرد؟
مدیرعامل روباتیک؟!
مزیتها و نکات مثبت بسیاری را برای به کارگیری یک روبات به عنوان مدیرعامل یک شرکت میتوان برشمرد. اول اینکه روباتها میتوانند تصمیمات بهتر و مسوولانهتری را اتخاذ کنند چرا که آنها نسبت به حواشی و تردیدها و وسواسهای فکری که ممکن است دامن انسانهای در معرض تصمیمگیری را بگیرند بیاعتنا هستند و تنها بر اساس واقعیات و منطق یک تصمیم را اتخاذ میکنند. باید پذیرفت که توانایی ذهنی مدیرعاملی که جلسه پرتنشی را با اعضای هیاتمدیره برگزار کرده است برای تصمیمگیری درست تا حد زیادی کاهش مییابد و او ممکن است در زمان اتخاذ تصمیم دست به کاری بزند که بعدها از انجام آن پشیمان شود و تصمیمگیریهای او تحتالشعاع حواشی و عوامل مزاحم بیرونی قرار بگیرد در حالی که چنین چیزی در مورد روباتها و ماشینهای هوشمند روی نخواهد داد. از سوی دیگر روباتها در زندگی خود با اتفاقات غیرمنتظره که برای همه انسانها رخ میدهد مواجه نمیشوند و به همین دلیل هم هست که تصمیمات اتخاذ شده توسط روباتها از یک حالت متوازن و پایدار برخوردار است و در راستای تحقق هدف یا اهداف مشخصی است، در حالی که این مساله در مورد انسانها به ندرت اتفاق میافتد و اغلب مدیران عامل بر اساس موقعیتهای بیرونی و عوامل خارجی تصمیمات خود را تغییر میدهند.
دومین برتری یک مدیرعامل روباتیک بر مدیرعامل انسانی به خستگیناپذیری و فارغ بودن آنها از فاکتور زمان بازمیگردد. یک مدیرعامل روباتیک میتواند در ۲۴ ساعت شبانهروز و هفت روز هفته بدون وقفه کار کند و حاصل تفکرات و تجزیه و تحلیلهای خود را در قالب تصمیمات درست و معقول در اختیار ما قرار دهد در حالی که چنین چیزی در مورد انسانهایی که وظیفه خطیر مدیرعاملی را بر عهده میگیرند غیرممکن است و حتی زبدهترین و توانمندترین مدیرعامل هم پس از چند ساعت کار متوالی دچار خستگی شده و بهرهوریاش تا حد زیادی کاهش مییابد. یکی از مهمترین فاکتورهای برتری و توانمندیهای یک مدیرعامل در ثبات قدم و نوسانناپذیری او نهفته است البته کمتر مدیرعاملی را میتوان پیدا کرد که در تمام عمر کار حرفهایاش در اوج باشد و همیشه بهترین تصمیم ممکن را گرفته باشد و به همین دلیل هم شاهد دورههای اوج و افول متعدد در تمام شرکتها حتی موفقترین آنها بوده و هستیم. اما با ورود مدیران عامل روباتیک میتوان شرایطی را تصور کرد که در آن ثبات و همگونی در تصمیمات مدیریت عامل در بلندمدت تحقق یابد و همه کارها بر اساس نظمی مثالزدنی انجام شوند.
سوالی که ممکن است در اینجا مطرح شود این است که آیا روباتی که بر صندلی مدیرعاملی یک شرکت بزرگ تکیه زده است قادر است با سایر مدیران و کارمندان در درون شرکت یا مدیران عامل سایر شرکتها یا مشتریان ارتباط برقرار کند و به عنوان مثال در جلسات مشترک با آنها به صحبتهایشان گوش دهد و با آنها مذاکره کند؟ پاسخ این سوال به طور حتم مثبت است چرا که پیشرفتهای صورت گرفته در زمینه افزایش سطح هوشیاری و درک مفاهیم توسط روباتها باعث شده تا این نقطه ضعف بنیادین روباتها و ماشینها به تدریج برطرف شود. بنا به گزارش رسمی موسسه تحقیقاتی دیلویت که از موسسات فعال در زمینه تحقیقات بر روی یادگیری ماشینی و هوش مصنوعی است در حال حاضر امکان اتوماسیونی کردن ۲۳درصد فعالیتها و کارهایی که به درجات بالای تعامل و برقراری ارتباطات فرد به فرد نیاز دارند فراهم آمده و میتوان انجام این کارها را به ماشینها و روباتها سپرد. بنابراین مذاکره کردن یک روبات با شما و درک کامل تمام آنچه شما میگویید توسط او پدیده عجیب و غیرقابل پذیرشی نخواهد بود.
استفاده از یک مدیرعامل روباتیک برای شرکت در جلسات مذاکره با مشتریان و شرکا میتواند موقعیت شرکت یا سازمان شما را از جهات مختلف مستحکم سازد. از یکسو طرف مقابل خود را با مدیرعاملی مصمم و نفوذناپذیر مواجه میبیند که با خونسردی و تسلط همیشگی و تزلزلناپذیر با آنها مذاکره میکند و از سویی دیگر آنها میبینند با کسی طرف هستند که تمام اطلاعات را به دقت تجزیه و تحلیل کرده و درک کاملی از شرایط و موقعیت دارد. علاوه بر این چنین مدیرعاملی میتواند هر جا که مشتریان یا شرکای شما بخواهند و در هر موقع از شبانهروز بر سر میز مذاکره حاضر شود و کارهایش را انجام دهد که این ویژگی تا حد زیادی از هزینههایی مانند هزینه سفر و رفت و آمد مدیرعامل و هزینههای اقامت در هتل و... بکاهد.
کودتای روباتها؟
با وجود تمام مزیتها و برتریهایی که روباتهای مدیرعامل میتوانند نسبت به مدیرعاملهای انسانی داشته باشند اما باز هم ظرافتها و مهارتهایی در نقشآفرینی به عنوان یک مدیرعامل وجود دارد که باعث حفظ برتری انسان بر ماشین میشود. این فقط از عهده یک انسان برمیآید که در موقعیتهای پرچالش و پیشبینینشده تصمیمات خارقالعاده بگیرد و با کمک گرفتن از قوه خلاقیت و ابتکار خود یعنی همان چیزی که روباتها در حال حاضر از آن بینصیب هستند به مصاف چالشهای پیش رو برود و موانع موجود را یکی پس از دیگری از سر راه بردارد.
واقعیت این است که روباتها و ماشینها همه چیز را از دریچه الگوریتمها و برنامههای تعریفشده و قالببندیشده مینگرند در حالی که دنیای مدیریت مملو از موقعیتهایی است که در آنها باید از قوه خلاقیت استفاده کرد و مسائل خاص را حل کرد. ورود روباتها به دنیای مدیریت و تکیه زدن آنها بر مسند مدیرعاملی شرکتها را باید نه به عنوان یک تهدید بلکه به مثابه یک فرصت نگاه کرد. روباتهای مدیرعامل در واقع همکار و همیار مدیرعاملهای انسانی هستند و نه رقیب آنها. روباتها میتوانند با پوشش دادن به نقاط ضعف و تاریک انسانها از آنها یک ابرانسان بسازند نه اینکه خود تبدیل به ابرانسان شوند. روباتها به مدیران یاد میدهند که چگونه میتوان دقیقتر بود و با مسائل با نهایت مسوولیتپذیری برخورد کرد. آنها همچنین به مدیران کمک میکنند تا خود را از انجام وظایف سخت و خستهکننده معمول خلاص کنند و عمده توجه خود را به فعالیتهای نرم و روابط انسانی با کارکنان معطوف کنند.
با این همه، بعضیها از ورود گسترده و محکمتر شدن جای پای روباتها در سطوح مدیریتی و تصمیمگیری در شرکتها و سازمان انتقاد و از این حرکت با عنوان «کودتای روباتها» یاد میکنند. آنها از این بیمناک هستند که با قرار گرفتن زمام امور در دستان روباتها و حاکم شدن آنها بر امور کارمندان و روابط بین شرکتها با مشتریانشان به تدریج شرکتها و سازمان تحت سیطره روباتها قرار بگیرند و در نتیجه از کنترل انسانها خارج شوند که این مساله میتواند پیامدهای منفی و بسیار خطرناکی به دنبال داشته باشد. اگرچه این نگرانی تا حدودی میتواند توجیهپذیر و درست تلقی شود اما اغراق و بزرگنمایی در مورد آنها نیز درست نیست چرا که باعث کند شدن پیشرفتها در دنیای مدیریت و محدود ماندن نقشآفرینی روباتها و ماشینها در دنیای کسب و کار خواهد شد و این یعنی فاصله گرفتن حوزه کسب و کار و مدیریت از مزایای پرشمار پیشرفتهای تکنولوژیک.
افقهای پیش رو
ما چه بخواهیم و چه نخواهیم باید پذیرای ورود و عرض اندام روباتها در دنیای کسبوکار و مدیریت باشیم چرا که این امر به عقیده بسیاری از صاحبنظران و آیندهشناسان امری حتمی و گریزناپذیر است. در گزارش اخیر مجمع جهانی اقتصاد با عنوان «آینده مشاغل» که در جریان برگزاری اجلاس داووس ارائه شد پیشبینی شده که تا سال ۲۰۲۶ بیش از ۳۰درصد مشاغلی که هم اکنون توسط انسانها انجام میشود به روباتها سپرده خواهد شد و به صورت اتوماسیونی و بدون دخالت انسان انجام خواهند شد که این مساله شامل برخی از مشاغل و پستهای مدیریتی نیز خواهد شد. پیشبینی آیندهشناسان حکایت از آن دارد که تا سال ۲۰۳۰ این درصد به بیش از ۵۰درصد خواهد رسید که سهم مشاغل مدیریتی در این افزایش چشمگیرتر خواهد بود. بیل گیتس هوش مصنوعی را بزرگترین اتفاق این دهه توصیف کرد و ایلان ماسک خواستار یک وقفه ۶ ماهه در سایر کارها شده تا هوش مصنوعی را توسعه دهد. سرمایهگذاری خصوصی در هوش مصنوعی به اوج رسیده، در حالی که گلدمن ساکس ارزیابی کرده بیش از ۳۰۰ میلیون شغل به واسطه هوش مصنوعی از بین میروند.
به هر حال، با تحول دیجیتال و ورود هوش مصنوعی و علوم روباتیک شاهد جهش بزرگ در دنیای مدیریت هستیم که بیمها و امیدهای بسیاری را نیز به دنبال خود آورده است: امید از این بابت که کیفیت مدیریت به واسطه پیشرفتها در زمینه هوش مصنوعی ارتقا یابد و علاوه بر آن سود هنگفتی نیز نصیب شرکتها و سرمایهگذاران شده و آنها را به سرمایهگذاریهای بیشتر در این زمینه ترغیب کند. از سوی دیگر بیمها و نگرانیهایی نیز در ارتباط با چگونگی کنار آمدن کارکنان، شرکا و مشتریان با پیامدهای منفی و پیشبینینشده ناشی از حضور و نقشآفرینی افسارگسیخته فرآوردههای هوش مصنوعی در بدنه مدیریتی شرکتها و سازمانها وجود دارد.