تجانس بین فرهنگ و ساختار در برکشایر
سهام شرکت به دو کلاس A و B تقسیم شده و این شرکت در گزارشهای علنی خود، سود سهام بسیاری از افراد و از جمله سود سهام کلاس A متعلق به وارن بافت را منتشر میکند.
وارن بافت، رونالد اولسون، مریل ویتمر، شرکت مشاوره سرمایهگذاری ونگارد و شرکت سرمایهگذاری چندملیتی بلکراک، سهامداران اصلی برکشایر هستند. حدود ۱۶درصد از سود اقتصادی برکشایر و ۳۷درصد حق رای در میان سهامداران به وارن بافت تعلق دارد.
ساختار سازمانی برکشایر بر اساس کسب و کارها به چهار بخش اصلی تقسیم شده است. بخش اول حملونقل ریلی است که هلدینگ BHSF و شرکتهای BNSF و Burlington Santa Fe را شامل میشود. دوم بخش تاسیسات و انرژی است که ۶ شرکت همچون شرکت برق «آلتالینک» و شرکت انرژیهای تجدیدپذیر BHE در آن فعال هستند. سوم بخش بیمه است که ۳۵ شرکت از جمله گروه بیمه ای GEICO در آن حضور دارند و چهارم بخشی است که «تولید، ارائه خدمات و خردهفروشی» را به صورت یکجا در برمیگیرد و شرکتهایی مانند کوکاکولا، هلدینگ خودرویی برکشایر، گروه دوراسل و بیش از ۵۰ شرکت دیگر را شامل میشود.
نکته جالب توجه آن است که «بخش بیمه» کسب و کار اصلی و پر درآمد برکشایر را تشکیل میدهد و درآمد حاصله از این بخش بیشترین نقدینگی شناور را برای سرمایهگذاری در سایر بخشها فراهم میکند.
هیات مدیره برکشایر از هشت عضو تشکیل شده است. وارن بافت به همراه چارلز مانگر (نایب رئیس هیات مدیره)، مارک دیوید هامبورگ ( مدیرکل امور مالی) و فورست کروتر (منشی) تیم رهبری و اجرایی شرکت را تشکیل میدهند.
سازمان برکشایر از یک ساختار به غایت تخت برخوردار است و یکی از غیرمتمرکزترین و خودگردانترین ساختارها به حساب میآید. در این ساختار بافت به مدیرعاملهای شرکتهای زیر مجموعه اختیار عملیاتی قابلتوجهی داده است.
این مدیرعاملها قبلا مستقیما به وارن بافت گزارش میدادند اما اخیرا وارنبافت دو نایب رئیس برای نظارت بر کلیه شرکتهای زیر مجموعه اعم از بیمهای و غیربیمهای منصوب کرده است. چنین ساختاری این امکان را فراهم کرده که دفتر مرکزی این مجموعه هلدینگی بزرگ تنها با ۲۵ نفر اداره شود.
سوالی که بسیار مطرح میشود آن است که آیا برکشایر به دلیل آنکه بیش از حد بزرگ شده با وجود چنین ساختار غیرمتمرکزی از کنترل خارج نخواهد شد؟
چارلز مانگر در این مورد میگوید: « من فکر نمیکنم که ما آنقدر بزرگ شده باشیم که قابل مدیریت کردن نباشیم. ما با هر شرکت بزرگ دیگری در آمریکا تفاوت داریم زیرا برخلاف آنها بسیار غیرمتمرکز عمل میکنیم و در عین حال به شرکتهای زیرمجموعه به میزانی اختیار و آزادی عمل دادهایم که تا زمانی که این عدم تمرکز برای برکشایر کارآیی دارد ادامه پیدا کند و میتوانم بگویم که تا این لحظه غیرمتمرکز بودن بیش از آنکه برای ما دردسرساز بوده باشد حاوی منفعت بوده است.»
در ساختار برکشایر شرکتهای زیرمجموعه کاملا مستقل از هلدینگ اصلی کار میکنند و از نظر حوزههای کاری تنوع زیادی دارند. بنابراین ریسکهایی که برای یکی از کسب و کارها پیش میآید به کل هلدینگ سرایت نمیکند.
وارن بافت در شکلگیری فرهنگی که بتواند پشتیبان ساختار غیرمتمرکز باشد بسیار موثر بوده است. او همواره کسب و کارها را از مدیران لایقی که به شرکت خود و خوشنامی آن اهمیت میدهند خریداری کرده است. بسیاری از این مدیران پس از الحاق به برکشایر همچنان مدیر شرکت باقی میمانند و لذا با اتخاذ تصمیمات نابخردانه، ریسکهای غیرلازم را به شرکت تحت مدیریت خود تحمیل نمیکنند. وارن بافت درباره شرکتی که در شهر فورت ورث ایالت تگزاس خریداری کرده بود گفت: «ما در آن جا یک شرکت فوقالعاده داریم. من سالها پیش آن را از یک مدیر برجسته خریدم که همچنان به مدیریت کردن آن ادامه داد. من هرگز به آن جا نرفتم اما عایدی آن به طور منظم برای برکشایر برقرار بوده است.»
مهمترین ویژگی فرهنگ سازمانی در برکشایر « اعتماد» است. بروس ویتمن، مدیرعامل یکی از شرکتهای زیرمجموعه برکشایر زمانی گفت: «بافت به قدری به من اعتماد دارد که باعث شده از پول برکشایر بیشتر از پول خودم مراقبت کنم.» اغلب چنین تصور میشود که وفاداری مدیرعاملها به بافت، موجب شده که آنها نخواهند او را از خود ناامید سازند. اما حقیقت آن است که به آنها قدرت قابلتوجه و حس اعتماد فراوان داده شده است و آنها نیز متقابلا در پی ایجاد نتایج عالی در کار خود هستند.
اعتماد، عاملی بسیار انگیزه بخش است زیرا هنگامی که شما به فردی نشان میدهید که به او اعتماد بالایی دارید، سطح احساس مسوولیت را در او ارتقا میدهید. همچنین در سازمانهایی که به کارکنان کلیدی برای انجام کار درست و تحقق منافع شرکت اعتماد میشود، نیازی به برقراری سیستمهای بی پایان کنترلی نیست. اما از سوی دیگر در فضای آکنده از اعتماد، یک فرد دغل میتواند خسارات زیادی به بار آورد. بنابر این به نظر میرسد که همواره لازم است بین اعتماد و کنترل تعادل برقرار شود.
طبق بررسیهای لارنس کانینگهام، مشاور شرکتی و نویسنده، شیوه ای که برکشایر در اداره شرکتهای خود به کار بسته اکنون در انطباق با قوانین جدید دچار چالش است. به عنوان مثال، مطابق این قوانین اعضای هیات مدیره باید مستقل باشند در حالی که به عقیده بافت یک عضو هیات مدیره باید شم تجاری داشته و سرمایهگذاری قابلتوجهی در برکشایر کرده باشد. اما آنچه در عمل ثابت شده آن است که میان فرهنگ و ساختار هیات مدیره برکشایر تجانس کافی وجود دارد و عملکرد آن بسیار اثربخش بوده است.