چالشهای تغییر مسیر حرفهای را چطور مدیریت کنم؟
مشاور عزیز،
سالهاست که در یک سازمان بزرگ در حوزه آموزش فعالیت میکنم. زمانی که وارد این حوزه شدم، کمسن و سال بودم و فکر میکردم دوستش دارم. به مرور، به آن عادت کردم و چون حقوقم خوب بود، در این سازمان ماندم. اما حالا پس از گذشت یک دهه، به این نتیجه رسیدهام که این کار از همان ابتدا هم مناسب من نبود. پس از کلی کلنجار رفتن با خودم، تصمیم گرفتهام از این کار برای همیشه استعفا دهم و وارد حوزه کسبوکار شوم. آنقدر در کار تدریس بودهام که استاد شدهام. تدریس، بخشی از زندگیام شده. حتی با فکر کردن به لحظهای که استعفایم را روی میز رئیس میگذارم، استرس میگیرم. اما میدانم که تصمیمم درست است. به نظر شما سختیهای این روزها را چطور پشت سر بگذارم؟
پاسخ: دوست عزیز، اگر شغل و زندگی حرفهایات به شدت خستهکننده باشد، تصور اینکه بخواهی شغلت را تغییر دهی هم جذاب به نظر میرسد و هم وسوسهانگیز. آشنا شدن با یک صنعت دیگر، کسب مهارتهای جدید، پیدا کردن همکارهای جدید و حتی درآمد بیشتر، همه و همه جذابند. میتوانی از میلیونها نفری که از ابتدای کرونا شغلشان را عوض کردهاند سوال کنی. گزارش مککینزی در ماه ژوئیه نشان میدهد که برای بعضی از مردم، استعفا، نویدبخش یک شروع جدید بوده. در این گزارش که از بیش از ۱۰هزار کارمند در شش کشور نظرسنجی شده، نیمی از ۲۸۰۰ کارمندی که طی دو سال اخیر از شغل تماموقت خود استعفا دادهاند، به دنبال فرصتهای شغلی جدید در صنایع دیگر رفتهاند. «دوری کلارک» که مشاور استراتژی و مربی مدیران است میگوید: «پاندمی کرونا، دوران تحول بزرگی بود که طرز تفکر آدمها نسبت به زندگیشان را تغییر داد و باعث شد سوالات گستردهتری از خود بپرسند. مثلا به جای دوست دارم چه شغلی داشته باشم، میپرسیدند دوست دارم زندگیام به چه شکل باشد؟»
اگر تو هم جزو کسانی هستی که درصدد تغییر مسیر حرفهای هستند، احتمالا مشتاقانه به دنبال توصیههایی هستی تا بدانی چه چیزهایی در انتظارت است. اطلاعات مفیدی در وبسایتها درباره نحوه تغییر مسیر حرفهای وجود دارد؛ از جمله کارهایی که باید انجام دهی. مثلا باید درباره صنعت جدید، تحقیق کنی، با یک مشاور شغلی صحبت کنی و مسائل مالیات را لحاظ کنی. اما کمتر کسی درباره چالشهایش صحبت کرده.
من با چهار کارشناس درباره نکاتی که باید بدانی، صحبت کردهام و سوالاتی از آنها پرسیدهام. مثلا «از کجا بدانیم که توان احساسی تغییر حرفه را داریم؟» یا «اگر بلافاصله پس از تصمیم به استعفا، به ما پیشنهاد ارتقا شد چه کنیم؟» بیا با هم توصیههایشان را مرور کنیم.
نکته اول: اگر در شغلت، عمیقا احساس ناراحتی میکنی، پیشنهاد ارتقا را قبول نکن. نارضایتی از شغل میتواند دلایل متعددی داشته باشد، مثل مدیر کنترلگر یا پروژههای بیپایان. اما چنین مشکلاتی معمولا نیازمند تغییر اساسی در مسیر حرفهای نیستند. بیشتر اوقات، ایجاد یکسری تغییرات کوچک مثل انتقال به یک تیم جدید یا پذیرش وظایف جدید میتواند اوضاع را بهتر کند.
اما کارشناسها میگویند یک مشکل هست که نیازمند توجه فوری است: وقتی که عمیقا از انجام شغلت ناراحت هستی و دوست نداری هر روز انجامش دهی. اگر صدایی در درونت میگوید «یک مسیر دیگر را امتحان کن»، آن را نادیده نگیر. و اجازه نده پیشنهاد ارتقا از سوی کارفرمای فعلی، تو را از تصمیمت منحرف کند.
طبق تحقیقات، افرادی که دوست دارند دوباره به دانشگاه بروند و یک مسیر شغلی دیگر را طی کنند، اگر با پیشنهاد ارتقا مواجه شوند، ممکن است از تصمیمشان منصرف شوند. وقتی ارتقا میگیرند، مسیر پیشرفتشان هموار میشود. حقوقشان افزایش مییابد. و بعید است به تغییر حرفه فکر کنند. و چون در این شغل موفقند، در آن میمانند و غرق میشوند.
اما ۱۰ یا ۱۵ سال بعد، ناگهان از خواب بیدار میشوند، به خودشان میآیند و میبینند این کاری نیست که دوست داشتند انجام دهند. پس این نکته را به یاد داشته باش که ارتقا ممکن است در کوتاهمدت، حالت را خوب کند اما اجازه نده یک عنوان شغلی جدید و افزایش حقوق، تو را در مسیری نگه دارد که مناسبت نیست.
نکته دوم: حواست باشد که به خودت چه میگویی. تغییر مسیر حرفهای یک ریسک است و نباید آن را ساده گرفت، بهخصوص افرادی مثل تو که در میانه مسیر شغلی خود هستند و برای کسب مهارتهای جدید، محدودیت مالی و زمانی دارند. علاوه بر وقت و پول، کسب یک تخصص جدید، نیازمند انرژی روانی عظیمی است. تو از مسیری که سالها در آن بودی خارج میشوی و این آسان نیست. البته لزوما بد هم نیست: طبق تحقیقات، این حس «ناراحتی»، انگیزهای برای یادگیری و رشد فردی است. اما بسته به اینکه در کدام مرحله از زندگی هستی، باید توان مدیریتش را داشته باشی.
قبل از برداشتن این گام بزرگ، ابتدا به این فکر کن که چه تاثیری بر زندگی شخصیات و زمانی که صرف خانوادهات میکنی خواهد گذاشت. شاید الان زمان مناسبی برای ایجاد تغییری به این بزرگی نباشد. اما هشدار میدهم که به مقوله تغییر حرفه، با ترس نگاه نکنی.
اگر طرز فکر و نگاهت به شرایط سخت را تغییر دهی، مدیریتش برایت آسانتر خواهد شد. مثلا در یک تحقیق، دانشآموزها وقتی فهمیدند که تحریکهای فیزیولوژیکی مثل افزایش ضربان قلب یا عرق کف دست، روش بدن برای آمادگی انجام کارهای سخت است و میتوانند آن را در جهت بهبود عملکرد هدایت کنند، هم استرسشان کمتر شد و هم نمرههایشان بالاتر رفت. یک نکته را به یاد داشته باش. مهمترین گفتوگوهایی که آدم میتواند داشته باشد، حرفهایی است که با خودش میزند. هیچکس، شکستخورده یا موفق قطعی بهدنیا نمیآید.
اگر میخواهی سنجیده عمل کنی، بهتر است زمان بیشتری صرف کنی. بیشتر از چیزی که مد نظرت است. شغل آیندهات، هرچقدر هم که ترسناک به نظر برسد، این را بپذیر که تو یک تازهکار هستی. ممکن است مجبور شوی برای برداشتن یک گام به جلو، یکی دو قدم عقب بروی. این، جزء ضروری پروسه است.