بنیاد هریتیج: نقطه پایانی بر تکدیگری در پاکستان
ماربی یکی از ۲۰۰ روستانشین ساکن منطقه مکلی در استان سند است که سابقا از طریق تکدیگری یا دریافت صدقه امرار معاش میکردند و حالا با شرکت در پروژه «صنایع سبز برای معیشت»، مهارتهایی آموخته و از آن طریق، کسب درآمد میکنند. جوامع فقیر آن منطقه در نزدیکی گورستان بزرگ «مکلی» که جاذبه گردشگری و میراث جهانی یونسکو است زندگی میکنند. اما گرچه گورستان دارای شکوه و عظمتی مثالزدنی است، روستاها به شدت محرومند. طبق گزارش بانک جهانی، حدود ۳۴.۲درصد جمعیت سند در فقر به سر میبرند و نابرابری میان شهر و روستا بیداد میکند. وضعیت در مکلی به مراتب بدتر است. اما ماربی که یک سال آموزش دیده، دیگر مجبور نیست برای سیر کردن شکم بچههایش به صدقات متوسل شود. محصولاتی که او و سایر روستاییان تولید میکنند، در روستاهای دیگر و نمایشگاهها به فروش میرسند. حقوق آنها نیز دو هفته یکبار یا ماهانه پرداخت میشود.
او که حالا روزی ۴۰۰ روپیه درآمد دارد میگوید: «زندگی بهتر شده.» او حتی میتواند پسانداز کند و برای دختر کوچکش، زیورآلات بخرد. همه اینها به لطف پروژه صنایع سبز است. این پروژه با همکاری بنیاد هریتیج پاکستان و دانشگاه گلاسکو کلید خورده. رهبر پروژه، «یاسمین لاری»، نخستین زن معمار پاکستانی است که مدیرعامل بنیاد هریتیج نیز هست. شرکتکنندگان کلاسها که اهالی ۸ روستا هستند، در کارگروهها آموزشهای عملی میبینند تا طیف وسیعی از محصولات را تولید کنند. بنیاد هریتیج نام این صنایع را «محصولات مادر زمین» گذاشته چرا که غالبا از مواد خام ارگانیک تولید میشوند و در پروسه ساختشان، هیچ کربنی تولید نمیشود. هر روستا در ساخت یک نوع محصول تخصص دارد، از جمله کاشی، محصولات سرامیکی، صنایع بامبو، آجر گلی، صابون ارگانیک و ماست خانگی. علاوه بر این، به روستاییان تکنیکهای کشت سبزیجات در گلخانههای محلی را نیز آموزش میدهند. کلاسها در مرکز فرهنگی «زیرو کربن» برگزار میشود که حالا به یک فضای رنگارنگ، نهتنها برای آموزش، بلکه تعامل زنان و جوانان تبدیل شده. هدف پروژه، پرورش صنعتگران خبره یا به قول بنیاد، «کارآفرینان پابرهنه» است. بنیاد امیدوار است که این افراد در آینده تخصص خود را به همروستاییهای خود نیز آموزش دهند تا روستاها از طریق اتکا به یکدیگر، به خودکفایی برسند و بدون وابستگی به شهرها، درآمد کسب کنند؛ مدلی به نام اتکای متقابل که ایدهاش از خانم لاری است.
بنیاد او خریداران و عرضهکنندگان را به هم وصل میکند. مثلا در یکی از روستاهایی که چند ساعت با مکلی فاصله دارد، بنیاد به روستاییان کمک میکند که در خانههای خود، سرویس بهداشتی بسازند. روشوییهای این سرویسها را از روستایی در مکلی میآورند که در زمینه سرامیک و کاشی تخصص دارد. در این پروژه، روی سهیمسازی افراد نیز تاکید میشود. تاکنون ۵۰ نفر دارای معلولیت در این دورهها شرکت کردهاند. اما اجرای این پروژه در منطقهای مثل مکلی به هیچ وجه آسان نبوده. گرچه بنیاد، تجربه همکاری با جوامع فقیر را داشته اما هرگز با این سطح از فقر روبهرو نبوده است. لاری میگوید: «همه افرادی که با آنها کار میکنیم متکدی هستند. نه تنها زیر خط فقرند بلکه کاملا در انتهای آن هستند.»
فقر در آن نقاط به حدی است که کودکان دچار سوءتغذیهاند. نرخ زاد و ولد نیز بسیار بالاست. اولین قدم در اجرای پروژه، جلب اعتماد محلیها بود. به این منظور، بنیاد در آن منطقه پمپهای دستی آب نصب کرد و کمک کرد تا برای افراد بیخانمان، پناهگاههایی از جنس بامبو ساخته شود. وقتی روستاییان با بنیاد ارتباط برقرار کردند، به مهارتهای پیشنهادی آنها نیز علاقه نشان دادند.
گام بعدی، سواد مالی بود. روستاییان باید مدیریت پول را فرامیگرفتند. لاری داستان موفقیت یکی از زنان روستایی به نام «کریمه» را به یاد میآورد که اولین روستانشینی بود که تصمیم گرفت تکدیگری را کنار بگذارد و هنر کاشی را یاد بگیرد. او پس از مدتی، شروع کرد به فروش صنایع دستی و زیورآلات دستساز خودش به توریستها و رهگذران، آن هم در همان جا که قبلا تکدیگری میکرد.
بنیاد هریتیج قصد دارد اکثریت روستاییان را به بالای خط فقر برساند. یعنی درآمد ماهانه ۶هزار روپیه. «غلام عباس» که یکی از معلمان محلی است به یاد میآورد که قبلا، مردم و افراد خارجی از هرگونه ارتباطی با متکدیها اجتناب میکردند، اما حالا شرایط تغییر کرده است. او میگوید: «کسی به یک متکدی با احترام نگاه نمیکند اما یک فرد متخصص، مورد احترام است.» لاری معتقد است که روش مرسوم در دنیا بهویژه در غرب، یعنی کمک مالی، روش پایداری نیست. او میگوید: «تا به حال پول زیادی به دلایل مختلف از جمله بلایای طبیعی به این کشور سرازیر شده اما آن پولها حالا کجا هستند؟» کمکهای مالیای که بنیاد او دریافت میکند، صرف هزینههای رفت و آمد و غذای شاگردان میشود. هیچ کسی پول نقد دریافت نمیکند. مزیت این مدل این است که روستاییها به جای دریافت ماهی، ماهیگیری یاد میگیرند و یک منبع درآمد پایدار پیدا میکنند.