میانسالی، نقطه عطف شکل‏‏‌دهی شبکه سالم

اما مساله‌ای که قضیه را پیچیده‌‌‌تر می‌کند این است که معمولا ما تمایل داریم در دوران میانسالی که برخورداری از یک سبک زندگی سالم و فعال از هر برهه‌‌‌ای در زندگی‌‌‌مان مهم‌تر می‌شود، از بسیاری از ارتباطاتمان فاصله بگیریم. پژوهشی روی شبکه روابط و سلامتی نشان می‌دهد که در فاصله بین ۳۵ تا ۴۰ سالگی نقطه عطفی وجود دارد که افراد معمولا ارتباطشان را با اطرافیانی که تشویقشان می‌کنند به فعالیت‌‌‌های فیزیکی و حفظ تغذیه سالم بپردازند، کم می‌کنند و کمتر در فعالیت‌‌‌هایی شرکت می‌کنند که باعث بهبود سلامتشان می‌شود.  این دقیقا همان دوره‌‌‌ای از زندگی است که افراد با بیشترین حجم از مسوولیت‌‌‌های کاری و شخصی مواجه هستند و این فشار بی‌‌‌امان موجب موج‌‌‌های پی‌‌‌درپی خرده‌استرس می‌شود. یعنی اگر شما هم چنین الگوی معمولی را طی کرده باشید، احتمالا در برهه‌‌‌ای از زندگی که بیشترین نیاز را به روابطی دارید که سلامتتان را تقویت کنند، سطح ارتباطاتتان در کمترین حد خود است.

این چرخه اشتباه درباره بیشتر مردم صادق است، در صورتی که ما در ۱۰ درصدی‌‌‌ها چیز متفاوتی دیدیم. آنها این مسیر را به تنهایی طی نمی‌‌‌کنند، بلکه فعالیت‌‌‌های تقویت‌‌‌کننده تندرستی را به واسطه ارتباطاتشان با دیگران در تاروپود زندگی روزمره‌‌‌شان می‌‌‌تنند و رفتارها و روابطشان را به گونه‌‌‌ای با هم تنظیم می‌کنند که احتمال برگشتن به عادات ناسالمشان را کاهش دهد. آنها آگاهانه خود را از روابط و موقعیت‌‌‌هایی که باعث انتخاب‌‌‌های ناسالم می‌‌‌شوند دور می‌کنند و در عوض روابط مثبت و اصیلی می‌‌‌سازند که کمکشان می‌کند در مسیر درست باقی بمانند.

 به این ترتیب تعهدشان به تندرستی دیگر صرفا به خاطر عدد روی ترازو یا مدت زمان ۱۰کیلومتر دویدن نیست، بلکه به اشتراک گذاشتن تجربه‌‌‌شان و به چالش کشیده شدن و دریافت حمایت از دیگران هم به همان اندازه مهم می‌شود.

ما در مصاحبه‌‌‌هایمان از افراد خواستیم به دورانی فکر کنند که از سلامتی بیشتری برخوردار بودند -اینجا سلامتی معنایی کاملا کیفی داشت و معنایش برای هرکس می‌توانست هرچیزی باشد - و بگویند چه کاری انجام می‌‌‌دادند و ارتباطاتشان چه نقشی در این فرآیند داشت. در پی این بودیم که بفهمیم چطور افراد بسیار پرمشغله حاضر در مصاحبه‌‌‌های ما موفق شدند عادات تازه‌‌‌ای را وارد زندگی‌‌‌شان کنند و اجازه ندهند به الگوهای قدیمی برگردند. پاسخ‌‌‌ها الگویی را آشکار ‌‌‌کردند (تصویر).

اگر داستان ربکا را که در قسمت قبل مطرح شد دوباره بخوانید، می‌‌‌بینید که این دقیقا همان الگویی است که او طی کرد تا بعد از سال‌ها بی‌‌‌توجهی به سلامت خود، دوباره به مسیر درست تندرستی بازگردد. در این الگو هر مرحله‌‌‌ای به مرحله بعد منتهی می‌شود. در نظر داشته باشید که مسیر ربکا برای دستیابی به سلامت بهتر و تندرستی یک‌‌‌شبه اتفاق نیفتاد، بلکه طی مراحل مختلفی به مرور زمان به وقوع پیوست، اما نکته مهم اینجاست که این تغییرات به واسطه روابطی شکل گرفتند که به او کمک کردند در مسیر درست باقی بماند و کوتاه نیاید. بیشتر افراد موفق این حوزه که عملکرد بالایی دارند، از این موضوع غافل نمی‌‌‌شوند که چگونه ارتباطاشان با دیگران به کمکشان می‌‌‌آید تا از طریق ورزش و تغذیه به سطح بالاتری از تندرستی دست پیدا کنند، اما تاثیر ارتباطات در تندرستی صرفا مخصوص یک حوزه یا فعالیت‌‌‌های فیزیکی و جسمی نیست. همین اصول برای گروه‌‌‌های کوچک‌تری که تمرکزشان روی جنبه‌‌‌های دیگری از سلامت همچون تمرکز ذهنی و ذهن‌‌‌آگاهی، مدیتیشن، بهبود خواب، مراقبت‌‌‌های پیشگیرانه و مدیریت استرس است هم صدق می‌کند.

Untitled-1 copy

 در قسمت بعد نگاه دقیق‌‌‌تری به هر مرحله از مسیر معمول دستیابی به تندرستی بیشتر می‌‌‌اندازیم که ببینیم چگونه عمل می‌کند و نقش حیاتی روابط در آن چیست.

منبع: کتاب The Microstress Effect