مدیریت بحرانهای انرژی در عصر اختلالات اقلیمی
این تفاوت قابلتوجه است و ترجمه آن را میتوان در قیمت هر تن دیاکسیدکربن تولیدشده برای پروژههای جدید توسعه نفتخام و گاز طبیعی دید. پروژههای جدید توسعه نفتی باید به ازای هر تن دیاکسیدکربن ۸۰ دلار پرداخت کند و قیمت همین میزان آلاینده برای پروژههای LNG به ۴۰دلار در هر تن میرسد.
بهنظر میرسد بازارهای سرمایه در نهایت در حال درونیسازی این پیام هستند که سرمایهگذاری در پروژههای با تولید کربن بالا باید دارای ریسک قابلتوجهی باشد. البته این بینش بهطور خود به خود بهوجود نیامده است. این امر، نتیجه سالها تحقیقات عمیق، تحلیلها و بررسیهای هدفمند توسط گروههایی مانند کربنترکر (CarbonTracker)، موسسه اقتصاد انرژی و تحلیل مالی (IEFFA)، فشار ائتلافهای سرمایهگذاران، کمپینهای سختگیرانه سازمانهای مردمنهاد و تصمیمات سلب سرمایهگذاری توسط بنیادها، کلیساها، دانشگاهها و صندوقهای بازنشستگی است. تغییر در احساسات بازار سرمایه با اقدامات سیاسی هم تقویت شده است. در کنفرانس ماه گذشته تغییرات اقلیمی سازمان مللمتحد (COP۲۶) در گلاسکو، نزدیک به ۴۰ کشور و نهاد متعهد شدند که به تامینمالی پروژههای نفت، گاز و زغالسنگ در بیرون مرزهای خود با وجوه عمومی پایان دهند. علاوهبر این، دانمارک و کاستاریکا نیز گروهی از ۱۲کشور و منطقه را رهبری کردند تا ائتلافی تحتعنوان اتحاد ورای نفت و گاز (BeyondOil and Gas Alliance) را راهاندازی کنند. این تلاشها گرچه هنوز در سطح مواردی که پوشش میدهند ناکافی هستند، اما باید بهعنوان نشانهای از همسویی جریانهای مالی با اهداف توافق پاریس از آن استقبال کرد. البته بحث قیمت کربن تنها بخش عرضه شامل میادین نفت، گاز و زغالسنگ، پالایشگاهها و زیرساختهای حمل و نقل سوختها فسیلی را هدف گرفته و پیشرفت مشابهی در بخش تقاضا ایجاد نشده است. بهرغم لفاظیهای فراوان درباره بازسازی سبز اقتصاد پس از کووید-۱۹، دولتها در برنامههای محرک خود اهمیت چندانی به این امر ندادهاند و اقتصاد جهانی در همان مسیر قدیمی خود در حال بازیابی است.
علاوه بر این، چنین مداخلاتی با بهبود اقتصادی باعث تقاضای فزاینده از سوی مصرفکنندگان شده است. افزایش استفاده از خودرو و سفرهای هوایی بخشی از این افزایش تقاضا را پوشش میدهند؛ در حالیکه صنایع انرژیبر، مانند سیمان، فولاد، پلاستیک و موادشیمیایی هم تقاضا برای برق، گاز و زغالسنگ را بالا میبرند.
افزایش بهای کنونی انرژی و سوختهای فسیلی، منعکسکننده بسیاری از عوامل بسیار مشخص است، اما وضعیت امروز ممکن است نشانهای از آیندهای باشد که در آن ناهماهنگی سیاستهای اقلیمی در دو سمت عرضه و تقاضا، نوسانات قیمتی قابلتوجهی ایجاد میکند.
لابیهای سوختهای فسیلی بهسرعت از افزایش اخیر هزینههای انرژیهای مبتنی بر سوختهای فسیلی، برای تجدید تامینمالی و یارانههای دولتی و همچنین مقررات نظارتی مطلوب شرکتها برای جایگزینی سرمایهگذاری مشتریان خود استفاده کردند. در اصل آنها میخواهند که برای کمک به شرکتهای تولیدکننده سوختهای فسیلی در زمانیکه سرمایه خصوصی کاملا بهدرستی از ریسکهای اقلیمی دوری میکند و از این بخش به آرامی خارج میشوند، بخش دولتی و سرمایهاش وارد عمل شوند.
تلاشها برای کاهش بحران انرژی میتواند و باید با راهکارهای حل بحران اقلیمی هماهنگ باشد. هر خانهای که بهخوبی عایقبندی شده باشد، هر پارک بادی و پنل خورشیدی میتوانند فشار وارده بر منابع گازی را کاهش دهند. جذابکردن شهرها برای دوچرخهسواری و پیادهروی و ارتقای وسایل حمل و نقل عمومی نهتنها برای سلامت و ایمنی عمومی مفید است؛ همچنین سرمایهگذاری در راستای خلاصشدن از شر نفتخامی است که هم از نظر مالی ما را تحتفشار میگذارد و هم در حال کشتن سیاره ما است. بهطور مشابهی، کاهش تقاضا برای بستهبندیهای پلاستیکی یکبار مصرف باعث کاهش هرچه بیشتر تقاضا برای خوراک سوخت فسیلی مجتمعهای پتروشیمی میشود. نوآوریهایی مانند تاکسیهای پرنده، سفرهای هوایی مافوق صوت (Supersonic) و سفرهای فضایی که تنها به سود و در خدمت ثروتمندان هستند و تقاضای انرژی جدید و اتلافکنندهای را ایجاد میکنند؛ قبل از اینکه بهطور گسترده مورداستفاده قرار گیرند، میتوانند بهراحتی محدود یا حتی ممنوع شوند.
بهجای تضعیف سیاستهای کربنی در سمت عرضه، همانگونه که برخی از لابیها با کوتهبینی از آن حمایت میکنند، ما باید حتی در دورههایی که قیمتهای انرژی بالا است، از هدف اصلی غافل نشویم. امری که به معنای تمرکز بر کاهش اجتنابناپذیر و مدیریتشده مصرف نفت، گاز، زغالسنگ و جایگزینی آنها با انرژیهای پاک و پایدار است. در کوتاهمدت، بهترین راهکار برای قیمتهای بالای انرژی، اقداماتی در راستای کاهش تقاضا است. اقدماتی مانند محدودیتهای سرعت حرکت خودرو در بزرگراهها که برخی از دولتهای غربی پس از شوک قیمت نفت در دهه۱۹۷۰ میلادی وضع کردند. بهطور خلاصه، یک گذار انرژی عادلانه از سوختهای فسیلی، مستلزم آن است که اصطلاحا با هر دو لبه قیچی ببریم. همانطور که برنامه زیستمحیطی سازمان ملل در دو گزارش خود قبل از کنفرانس اقلیمی گلاسکو تاکید کرد، باید شکافهای بزرگ در جریان اقدام اقلیمی از هر دو سمت عرضه و تقاضا بسته شوند.
بهرغم پیشرفتهای موردنیاز در حرکت به سمت قیمتگذاری مناسب برای سرمایهگذاری در پروژههای با تولید کربن بالا، این شکافها هنوز بسیار زیاد هستند. تنها با بستن سریع و موازی این شکافها میتوانیم از اختلالات فاجعهبار اقلیمی جلوگیری کنیم و از فاجعه اقتصادی ناشی از نوسانات عظیم قیمت انرژی و نابودی داراییهای گسترده سوختهای فسیلی جلوگیری کنیم.